eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
42.9هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
386 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت @khadeemeh110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
🏴سبک: 🎤مداح:کربلایی 🏴 میترسم این چهل روزو دووم نیارم سیصد و شصت و پنج روزه لحظه شمارم خدا نکنه غلام سیات زنده نمونه نتونه امسال برا تو روضه بخونه دیشب خواب سیاهی دیدم، سیاهیِ روی کتیبه یه کمی بو بکش دقیقا، این بوی خوب عطر سیبه صدایی که میرسه گوشم، صدا ناله‌ی امن یجیبه تو که تا اینجا گذاشتی من، زیر علم روزی بگیرم یه‌کم دیگه مهلتم بده، محرم تو رو ببینم کاش بشه که توی اربعین، وسط صحن تو بمیرم بمیرم ، بمیرم ، بمیرم «امیرم 'بگو دستتو میگیرم3'» رسمه که از صاحب عزا رخصت بگیرن تا که بیان به مجلس عزاش بشینن یه عده دست به دامن حضرت زهرا یه عده دست به دامن ام البنینن پیرهن سیاهمو بیارید، که از الان پیشم باشه خدا نیاره روزی گدات، وسط میوندارات نباشه هنو چهل روز مونده ولی، نوکرت نگران آقاشه بزار فقط برسه محرم، سنگ تموم میزارم آقا صدقه سر بی‌بی رقیه‌ست، همه دار و ندارم آقا به جون پدر مادرم قسم، خیلی دوسِت دارم آقا آقا ، آقا ، آقا «امیرم 'بگو دستتو میگیرم3'» چه حالی داره واسه تو چله‌نشینی میدونم که بین گریه‌هام منو میبینی نه که بی‌بی فاطمه فقط تو مجلساته خودت حتما یک سری میای روضه میشینی دست میکشی روی این سرم، ولی نمی‌بینمت افسوس تو بی‌کرونی و من فقط، قطره‌ای‌ام از اقیانوس چه ارتباط قشنگیه، تو با من و من با تو مأنوس حاجت من از شما اینه، که بمیرم تو راهت آقا جنازه‌مو دست به دست یه روز، برسونن هیأتت آقا سر و جون و کل پیکرم، فدا سر رقیه‌ت آقا آقا ، آقا ، آقا «امیرم 'بگو دستتو میگیرم3'»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه سنتی سبک قدیم حضرت علی اصغر ع 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 روی دست پدر🌱 میزندبال و پر🌱 مادرش در فغان 🌱شدپدر خونجگر🌱 وای علی اصغرم ۲ 💐💐💐💐 در کنار فرات 🌱 جان دهد شیرخوار رفته دیگر زهوش 🌱 تشنه و بیقرار وای علی اصغرم...... 💐💐💐 رحمی ای قوم کین🌱 رفته طفلم بخواب🌱 ذکراهل حرم🌱 همگی آب آب🌱 وای علی اصغرم....... 💐💐💐 کودک بی پناه 🌱 که ندارد گناه🌱 از لب تشنه اش 🌱 بشنوید آه آه وای علی اصغرم............. 💐💐💐💐💐💐 عیسی دین محمدی
🕊🕊🕊🕊🕊🕊 نوحه حضرت علی اصغر ع...سبک سنتی و مسجدی 🌨🌨🌨🌨🌨 روی دست پدر ،خواب است گوئیا تشنه آب است ای وای ای وای ای وای رنگ او رنگ مهتاب است شیرخواراست🕊 بیقرار است منتظر پر زدن ،بسوی یار است وای علی اصغرم 3 💦💦💦💦 سوز تشنگی شرر بار است آب بدست جمله اغیار است العطش شده طنین انداز آتشی میان گلزار است طفل رباب است🕊 دیده پرآب است برای یک جرعه آب درالتهاب است وای علی اصغرم 3 💦💦💦💦 اصغرم چشم خود واکن با خدایت تو ماوا کن با همان چشم پر اشکت یک نظر سوی بابا کن پرستوی من🕊 طفل بی شیر روی دست من گلویش هدف تیر وای علی ا صغرم 3 🌨🌨🌨🌨🌨🌨 عیسی دین محمدی(صابر) 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
الله شیعیان شرح شب تار مرا گوش کنید قصه ی دیده ی خونبار مرا گوش کنید مو به مو راز دل زار مرا گوش کنید داستان من و دلدار مرا گوش کنید تا بدانید چرا خسته و بیمار شدم این چنین در کف اغیار گرفتار شدم روزگاری به سر دوش پدر جایم بود ساحت کاخ شرف منزل و مأوایم بود دیده ی مام و پدر محو تماشایم بود ماه شرمنده ز رخسار دل آرایم بود حال در گوشه ی ویرانه بود منزل من خون دل گشته ز بی تابی دل حاصل من یک شبی ناله ز هجران پدر سر کردم دامن خویش ز خوناب جگر تر کردم صحبت باب بر عمه مکرر کردم گفت بابت به سفر رفته و باور کردم تا سر غرقه به خونش به طبق من دیدم من از این واقعه چون بید به خود لرزیدم گفتم ای جان پدر من به فدای سر تو ای سر غرقه به خون گو چه شده پیکر تو کاش می مرد و نمی دید تو را دختر تو بنشین تا که زنم شانه به موی سر تو ز چه خاکستری ای سر شده اینسان رویت همچو احوال من آشفته شده گیسویت غم مخور آن که کند موی تو را شانه منم آن که از هجر تو از خود شده بیگانه منم آنکه شد معتکف گوشه ی ویرانه منم تو مرا شمع شب افروزی و پروانه منم بنشین تا به برت راز دل ابراز کنم شاید امشب گره از مشکل دل باز کنم ای سر غرقه به خون از ره دور آمده ای طالب فیض حضورم به حضور آمده ای تو کلیم اللهی از وادی طور آمده ای بهر دیدار من از کنج تنور آمده ای دوست دارم که مرا از قفس آزاد کنی همره خود ببری خاطر من شاد کنی راحتم زآتش سوزانده بیداد کنی از ره لطف به این غمزده امداد کنی شاعر: محمدحسن فرحبخشیان (ژولیده نیشابوری) آمده مهمان من به کنج ویران من یا ابتا یا حسین یا ابتا یا حسین آمده مهمان من به کنج ویران من یا ابتا یا حسین یا ابتا یا حسین سرش بود تا سحر به روی دامان من یا ابتا یا حسین یا ابتا یا حسین آمده مهمان من به کنج ویران من یا ابتا یا حسین یا ابتا یا حسین با دل بشکسته ام بار سفر بسته ام بس که دویدم دگر خسته تر از خسته ام سرش بود تا سحر به روی دامان من یا ابتا یا حسین یا ابتا یا حسین آمده مهمان من به کنج ویران من یا ابتا یا حسین یا ابتا یا حسین رفته شکیبائیم طفل تماشائیم ضربت سیلی گرفت قوت بینائیم سرش بود تا سحر به روی دامان من یا ابتا یا حسین یا ابتا یا حسین آمده مهمان من به کنج ویران من یا ابتا یا حسین یا ابتا یا حسین روی تو قرص قمر بیا و نازم بخر بیا بمان در برم یا که مرا هم ببر سرش بود تا سحر به روی دامان من یا ابتا یا حسین یا ابتا یا حسین آمده مهمان من به کنج ویران من یا ابتا یا حسین یا ابتا یا حسین شاعر:سیدمحسن حسینی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌کانال اشعار 🍃 🍃
بیامد در برم جانانم امشب به تن آمد دوباره جانم امشب به غیر جان چه دارم تا که سازم نثار مقدم جانانم امشب شدم من بی سر و سامان ز هجرت پدر دادی سرو سامانم امشب لب خشکیده ببوسم یا گلویت در این سودا عجب حیرانم امشب دلها را ببریم خرابه شام ، برای دختر سه سالة ابی عبدالله گریه کنیم ، بیاد آن لحظه ای که از خواب بیدار شد ، بهانه بابا گرفت ، به اطراف خرابه نگاه کرد دید خبری نیست ، خودش را به عمه رسانید . صدا زد عمه : الان سرم روی دامن بابایم بود مرا نوازش می کرد ، بابایم کجا رفت ؟ هر چه کردند این دختر سه ساله را آرام کنند نشد . دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن عاشقان حرم رقیه ، شما می دانید رسم است اگر یک بچة کوچکی بهانه بابا بگیرد او را نوازش می کنند ، برایش اسباب بازی می آورند آرامش می کنند کجای عالم رسم است برای طفل سه ساله که بهانه بابا بگیرد سر بریده بابایش را بیاورند ، سر بابایش را آوردند خیره خیره نگاه کرد ، سر بابا را بغل گرفت صدا زد : بابا جانم که رگهای گلوی ترا بریده ، بابا که محاسن تو به خون سرت خضاب کرده ، هی ناله زد ، گریه کرد ، یک وقت هم دیدند آرام گرفت ، زینب فرمود : آرام باشید رقیه دوباره به خواب رفته بگذارید مقداری استراحت کند اما وقتی نزدیک آمد دید سر یک طرف ، رقیه یک طرف ، صدا زد : رقیه جان دید جواب نمی دهد یک وقت هم نگاه کرد دید رقیه جان داده . عمه جانم ، عمه جانم بر تو امشب میهمانم می روم در نزد بابا عمه امشب ناگهانم من ز جان خود که سیرم هم یتیمم هم اسیرم می کند دشمن شماتت من دگر بابا ندارم @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
ماه محرم آمد دلھا شد عاشورایی مثل شھیدا باشیم سرتا پا کربلایی عھد میبندیم از این پس رنگ دنیا نگیریم عاشورایی بمانیم عاشورایی بمیریم میخوانم ھرشب باچشم گریان سلام ُ علی شھید العطشان سالار زینب ..................................... کوفه شد کوچه کوچه... مبھوت از رزم مسلم... دارالاماره لرزید.... از کوه عزم مسلم.... درس عشق و وفا را.... باید خواند از مرامش... تا پای جان نھاده.... سر در راه امامش.... در شھر غربت_کو اھل دردی؟! دنیا ندیده_چون طوعه مردی میخوانم ھرشب_باچشم گریان سلام ُ علی_شھید العطشان (سالار زینب ۴)۲ ...................................... عالم اگر که گردد.... کوفه ی بی وفایی... بر سرِ پیمان باشد....دلھای کربلایی..... چون مسلم بر لب ما...فریاد یا حسین است... شمشیر وُ قلبِ عاشق...ھمواره با حسین است... با عشق و غیرت میبندیم عھدی عاشورایی با مولامان مھدی لبیک یا مهدی.... (سالار زینب۴)۲ شاعر: محمد جواد شرافت