هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
فاطمه دوم حیدر شدی
مادر یک ماه و سه اختر شدی
ماه تو از ماه فلک خوبتر
پیش علی از همه محبوب تر
#بعد_زهرا_تو_شدی_مادر_ما_نوکرها🖤
#وفات_حضرت_ام_البنین(س)🥀
#تسلیٺ_باد🥀
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
روضه حضرت ام البنین س
روضه بوسیدن دستهای زیبای
حضرت عباس ع در هنگام تولد
روضه ای که درخواستی زیاد داشت
تقدیم شما ذاکرین آل الله
🏴♠️🏴
بسم الله الرحمن الرحيم
( #نمونه_شروع با سلام بر حضرت ابالفضل علیه السلام)
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ
🔸بیا یا بـــن الحسن جانم فدایت 🔸تمــــــام زندگی باشد برایت
🔸بیا یا بـن الحسن دردم دوا کن
🔸مرا با دیدنت حاجت روا کن
🔸بیا یا بن الحسن دورت بگردم
🔸بیا تــا دست خالی بر نگردم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان...
روضه بوسیدن دستهای حضرت ابالفضل ع هنگام تولد
🏴♠️🏴
روضه حضرت ام البنین س وحضرت عباس ع
گریز به کربلا
معمولا وقتی بچه ای بدنیا می آید،اول
بابایش راصدا می کنند،خدابه توفرزندی
عطا کرده،وقتی حضرت عباس ع متولد
شد،مادرش ام البنین س قنداقه ی
عباس ع راداد دست امیرالمؤمنین ع،
نگاهش بصورت علی است،
می خواهد ببیند علی خوشحال
می شود یانه،دید امیرالمؤمنین
خم شد دستهای عباس رامی بوسد
وگریه می کند. عرضه داشت
آقا دستهای بچه ام مگرطوری
شده؟
فرمود:نه ام البنین،بهترین
دستی است که خداخلق کرده،
من این دستهارا بخاطر خدا
می بوسم،آقاچراگریه می کنی؟
حضرت قضایای کربلاوشجاعت
عباس ع،جداشدن دستهای
نازنین عباس رابرای ام البنین س
گفتند،تاشنید دستهای عباس
درراه حسین ع ازبدن جدا
می شود،فورا ازجا بلندشد،
قنداقه ی عباس راگرفت
ازدست مولا،هی دور
سر حسین می گرداند و
می گوید:عباسم به قربانت
شود.
اما عاشقان ابالفضل ع(حاجت دارها،مریض دارها)
اینجا علی دستهای عباس را
می بوسید وگریه می کرد
اما کربلا دیدند امام
حسین ع دربین نخلستان
پیاده شد شیئی را برداشت
به چشمانش می مالید و
می بوسید.😭
آن دستهای بریده ی برادر بود.😭
آن نخل به خون تپیده را می بوسید
آن مشک زهم دریده را می بوسید
خورشید کنارعلقمه خم شده بود
دستان زتن بریده را می بوسید
منبع روضه:سوگنامه آل محمد ص،ص۳۱۵
التماس دعا
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
|⇦•نشد از چهرهام غم را بگیری..
#روضه و توسل جانسوز به حضرت اُم البنین علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی •✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
خبر برا اُم البنین آوردن خانم جان امیرالمومنین از جنگ برگشته عباس چهارده ساله ست .. این بچه رو بیرون از مدینه پشتِ دروازه های مدینه آورده داره آموزش میده و مشق شمشیر میکنه .. سریع اُم البنین اومد بیرونِ از مدینه دید آری عباس سوارِ بر مرکب امیرالمومنینم ایستاده هی میفرماید عباس شمشیرُ اینجور بگیر برو برگرد اینجور بزن .. اُم البنینم مودب ایستاده سرشُ پایین انداخته هی زیرِ لب میگه بارک الله عباسم .. قربونِ قد و بالات برم .. همچین که شمشیر میزد هی زیر لب میگفت ماشاالله عجب قدرتِ بازویی ، تا حالا تو لباسِ رزم ندیده بودمت .. خیر از جوونیت ببینی .. ان شالله دورِ سرِ حسین بگردی ..
یه وقت امیرالمومنین صداش زد عباسم ؛ اومد جلو مودب دستِ راستتُ میخوام ببندم میخوام با یه دست بجنگی .. با یه دست مبارزه کنی ..دستِ راستُ بست ، شمشیرُ به دستِ چپ گرفت، محکم افسارِ اسبُ هم گرفته میزدُ برمیگشت (حالا ام البنین ایستاده پیشِ خودش میگه چرا آقا اینطوری میکنه ، یه وقت نیفته از رو اسب..) یهو امیرالمومنین دوباره صداش زد عباسم ، جواب داد جانم آقا ؛ میخوام دو تا دستتُ ببندم .. ایندفعه باید شمشیرُ به دهان بگیری و بری .. ( آقا باشه هر چی شما بگی ..) اُم البنینم ایستاده داره این صحنه رو میبینه .. یهو یادش افتاد وقتی هم به دنیا اومد این بازوانش رو مولا میبوسید .. اونجا هم سوال کرد نکنه آقاجان بازوهای بچه م ایراد داره ..
شمشیرُ به دهان گرفت رفت و برگشت .. ام البنین آرام آرام اومد جلو ، آقاجان سیدِ من مولایِ من ببخشید میدونم عباس نوجوانه ، آیا ازش خطایی سر زده؟.. اینجوری دارید تنبیهش میکنی؟.. یهو امیرالمومنین صدا زد این ذخر الحسینِ .. این ذخیرۀ حسینمِ ..
یه روزی میاد همین صحنه هایی که من اینجا انجام دادم و تو با چشمات دیدی برا عباست پیش میاد ..
اُم البنین، اول دستِ راستشُ میزنن ، بعد دستِ چپشُ ... باید عادت داشته باشه .. گفت آقا فدا سرِ حسین .. حسین به سلامت باشه ..
نشد از چهرهام غم را بگیری
زِ من اندوهِ عالم را بگیری
برای رفتنم اینسو و آنسو
نشد مادر که دستم را بگیری
تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا
دو دستت را که زد مُردم من اینجا
همین که از رویِ مَرکب عزیزم
زمین خوردی زمین خوردم من اینجا
نه که امروز مادر درد دارم
که روز و شب سراسر درد دارم
از آن ساعت که با ضربه شکستند
سرت را بی هوا سردرد دارم
اگر بشکستهام مانندِ زهرا
ببین دلخستهام مانندِ زهرا
سرت را تا که رویِ نیزه بستند
سرم را بستهام مانند زهرا
مرا گفتند که بازو ندارد
دگر عباسِ تو اَبرو ندارد
بمیرد حرمله بد زد به چشمت
از آن لحظه دو چشمم سو ندارد
نشد بال و پَرِ خود را بگیرم
به دامن اصغرِ خود را بگیرم
من از شرمندگی پیشِ رُبابم
نشد بالا سرِ خود را بگیرم
پس از تو کاش زنجیری نمیماند
تو میخوردی و شمشیری نمیماند
تمامش کاشکی خرجِ تو میشُد
برایِ حرمله تیری نمیماند
"ببین مادر زِ گریه آب رفته
و از سردردها از تاب رفته
به نیزه دار گفتم بچه داری؟!
کمی آرام تازه خواب رفته"
عزیزم جان جانا نور عینا
به فرقم باد خاک عالمینا
نگاهم مانده بر در تا بیایید
حسینم وا حسینم وا حسینا
شاعر :#حسن_لطفی
انقدر عباس دعات میکنه امشب .. اومدی برا مادرش مجلس روضه و عزا گرفتی .. همچین که زمین افتاد ابی عبدالله اومد بالاسرش، آروم آروم این خون ها رو از جلو چصم عباس پاک کرد.. عباسم چشماتُ باز کن .. یهو همچین که چشمشُ باز کرد یه وقت دسد از گوشه های چشم داره اشک میریزه .. چرا گریه میکنی عباسم .. آخه مادرش خیلی سفارش کرده بود .. عباس با حسین میری با حسین بر میگردی .. صدا زد حسین جان الان تو بالاسرم نشستی .. تو سرِ منو به دامن گرفتی .. دارم چند ساعتِ دیگه رو میبینم .. آخ سرِ عزیزِ فاطمه ..
والشمر جالس نفسِ مادرش گرفت
سر را برید و جلویِ خواهرش گرفت
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردن دیر رسیدم من
یکی داره پیرهنُ میدزده
پیرهن که نه کفن میدزده
یکی داره با یه کهنه خنجر
سرُ از روی بدن میدزده
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ اَمیرالمؤمنین..."
این آخرِ عمری دلم باور ندارد
هفت آسمان من یکی اَختر ندارد
*اصلاً وجود این مادر به خاطر این چهارتا پسرِ،وقتی چهارتا پسرش رو از دست داد دیگه بهانه ای برای زندگی نداشت،یه یک ساله و نیمی بهانه داشت، اونم زینب بود،می رفت برای زینب آب وضو می آورد، کمک زینب بود، وقتی زینب هم رفت،گفت:خدا! من دیگه برا چی زنده بمونم؟*
دیروز من را باغ هجده لالهای بود
امروز باغم هیچ برگ و بر ندارد
*دلم خوش بود پسر بزرگ می کنم عصای پیریم باشه،"دیدی مادرا اینجور حرف می زنن؟ مادری که داغ جوون ببینه دیدی چه جوری زبون می گیره؟" دلم خوش بود ثمره ی زندگیم جلوم راه بره،قد و بالاش رو ببینم...*
ای کاش دستی که بهارم را خزان کرد
یک لحظه سر از خاک ذلّت برندارد
من که نمردم چشمهایم تا قیامت
گریان آن لب تشنه که مادر ندارد
* دیگه کسی نگه حسین مادر نداره....*
گهوارۀ غارت زده، آغوشِ خالی
یعنی ربابی که علی اصغر ندارد
آخر که گفته خنده میباشد جوابِ
اندوه شاهی که دگر لشگر ندارد
ای نامسلمانان سرِ بر نیزه رفته
بردن کنار محمل خواهر ندارد
*آی حسین.....*
گفتند از صد سرو در خاک آرمیده
از سرو من کس قبر کوچکتر ندارد
گفتند عمودی ابروانش را دریده
این روضه را اصلاً دلم باور ندارد
*مادرای شهید به من اجازه بدند روضه بخونم،آخه امشب شب مادر چهارتا شهیده،یه مادر شهید ببینی احترام می کنی،میگن مادر دو تا شهیدِ بیشتر احترام میکنی،مادر چهار تا شهید "الله اکبر"...
مادرای شهیدِ ما به اُم البنین اقتدا کردن شدن مادر شهید...مواضعی که مادرای شهدا به اُم البنین اقتدا کردن،درود خدا بر شما...
موضع اول:موضعی ایست که مادر میخواد ثمره ی وجودش رو فدا کنه،مادرا می فهمن،بچه ای که با شیره ی جونت،با همه ی وجودت بزرگ کنی،آدم یه خار تو دست بچه اش بره خودش رو میزنه،اما روز اول به همه ی عالم نشون داد این بچه واسه چی به دنیا اومده،دیدن هی قنداقه رو دور سر حسین می چرخونه،هی میگه همه زندگیم فدای حسین،همه بچه هام فدای حسین...
موضع دوم:اشتیاقِ به شهادت،تشویقِ به شهادت،آی مادرای شهید! یادتونِ بچه هاتون می اومدن خداحافظی چی می گفتید؟ با اشتیاقی ثمره ی وجودت رو می فرستادی؟ اُم البنینِ،وقتی داشت کاروان از مدینه می رفت،دست عباسش رو گرفت،دست بچه هاش رو گرفت،گفت:دارید از مدینه میرید،با حسین دارید میرید،یه قول مردونه به من بدید،مبادا بی حسین برگردید،مبادا شما زنده باشید یه مو از سر این آقا کم بشه،مبادا شما زنده باشید ازگل نازک تر به این آقا بگن،باید خودتون رو براش فدا کنید...
اما موضع سوم روضه ی من تمومِ:چه صبری،چه طاقتی داشت این مادر،یه بار سراغ بچه هاش رو نگرفت،کجایید مادرای شهید؟ همچین که خبر شهادت بچه ات رو آوردن، اومدی جنازش رو دیدی،اما خم به ابرو نیاوردی،اولین جمله ای که گفتی،گفتی:فدای لبِ تشنه ات حسین، اولین جمله ای که گفتی،گفتی: "صل الله علیک یا مظلوم" همه چیزِ من فدای راه حسین،اما من میخوام یه جمله بگم،میخوام بگم: مادرای شهید! شما جنازه ی بچه هاتون رو دیدید،اما اُم البنین جنازه ی بچه اش رو ندیده،هنوز مادرایی هستن هنوز یه تیکه استخون از بچه شون ندیدن،هنوز منتظرن،هنوز مادرایی هستند خبر از جگر گوششون نیاوردن... اما برا اُم البنین خبر آوردن، اُم البنین! خوب شد کربلا نبودی،ندیدی به سر بچه ات چی آوردن،میخوام بگم اُم البنین! تو که مدینه بودی،تعجبی نداره بدن عباس رو ندیدی،این همه راه از مدینه تا کربلاست،اُم البنین! زینب هم بدن عباس رو ندید،زینبی که از قتلگاه تا علقمه راهی نبوده،چرا؟ آخه کسی نمیتونه این بدن رو ببینه،آخه این بدن،بدن معمولی نبوده،بابا زینب بدنِ "اِرباً اِربا" دیده،زینب بدن تیکه تیکه شده دیده،زینب بدن بچه هاش رو دیده،چی داری میگی؟ زینب بدنِ توی گودال رو دیده،اما بدن عباس فرق داره،میخوام بگم:یا اُم البنین! فقط تو کربلا یه نفر بدن عباست رو دید،یه نفر بدن بچه ات رو دید، تا نگاش به بدن افتاد،دیدن یه دست به کمرش گرفت،حسین.....
یه نفر میتونه ببینه اونم کوهِ صبرِ،اونم حسینِ،کسی که داغ زیاد دیده،اما همین که نگاش افتاد به بدن اباالفضل، دستش رو گذاشت رو سرش،یه دست گذاشت به کمرش، همه بگید:حسین.... فرج امام زمان:حسین.... شفای مریضا:حسین
متن روضه وفات حضرت ام البنین (س)حاج منصورارضی
یا امّ بنین حال گرفتار ندیدی
دستان قلم، اشک علمدار ندیدی
بر پیکر بی دست علمدار رشیدت
آشفتگیِ سیّد و سالار ندیدی
مادر به خدا بس که وفا داشت اباالفضل
غوغای مُواسات سپهدار ندیدی
گر آب نیاورد نگو آبرویش رفت
خون بارش آن دیده و رخسار ندیدی
شق القمر کوفه که در علقمه رخ داد
تکرار رخ حیدر کرار ندیدی
آنقدر ادب داشت که با سر به زمین خورد
سجاده ی خون بر بدن یار ندیدی
پس داد هر آن درس که در نزد تو آموخت
بالندگی مکتب ایثار ندیدی
مادر که شود امّ بنین هیچ غمی نیست
در عهد و وفای پسرش هیچ کمی نیست
شنیدید وقتی می اومد تو قبرستان بقیع چهار صورت قبر درست می کرد، شروع می کرد گریه کردن، طوری گریه می کرد که دشمنُ به گریه می انداخت، بعضی ها تو تاریخ نوشتند مروان می اومد گریه می کرد، همه می گفتند عجب مادری! می گفت مادر بمیرم برات شنیدم عمود به سرت زدند، کی جرأت کرده به پسر ام البنین ضربه بزنه؟! بعد می گفت راستی شنیدم اول دستاتُ قطع کردند، آخه آدم بی دست که نمی تونه دفاع کنه از خودش…
@majmaozakerine
برحضرت عبّاس، دمادم صلوات
بر مادر او ، اُمّ بنین هم صلوات
برمردی ومردانگی وعشق وامید
بر حیدر کرّار ، هرآن دم صلوات
¤¤¤¤و
عزای مادر عبّاس گشته
دل ما از غم او زارو خسته
نگر نالان همه عشّاق حیدر
عزا دارانیم و،بیمارو خسته
☆ پیمان سرآبادانی ☆
♡برپیمبر'ص'وآل اوصلوات♡
بسروردوجهان وبمصطفی صلوات
بجان ونفس رسول وبمرتضی صلوات
بفاطمه،بحسین وبه اوصیای رسول
بصاحب همه عصروبمجتبی صلوات
حسین سرآبادانی(پیمان)
۱. ( الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
.در فراق امام زمان،،، سید رضا نریمانی .. معصیت کارستمو وحجب وحیایم کم شده
غرق در دنیا شدم حال دعایم کم شده
چشم من از بس به دنبال هوس رفته ببین
در میان روضه آقا گریه هایم کم شده
غیبت و تهمت شده ورد زبانم روز و شب
این چنین بودم که سوزِ درصدایم کم شده
بر سر قول و قرارم با همه ماندم ولی
پای تو تا که میان آمد وفایم کم شده
نیمه شب ها دائما در خواب غفلت هستم و
خلوت و نجوای باتو در سرایم کم شده
کاش اقاجان نبینم با وجودی که بدم
آن زمان را که دعای تو برایم کم شده
یک نگاهی از سر لطفت به من شد باعثِ
اینکه بعد از روضه ها جرم و خطایم کم شده
راهی ام کن بار دیگر یک سفر کرببلا
گوشه ی صحن حسین درد و بلایم کم شده
@majmaozakerine
دختری در بین صحرا هه ی دوید و ناله زد
@majmaozakerine
عمه جانم قوت بر دست و پایم کم شده
❣﷽❣
🔰#سینه_زنی_حضرت_ام_البنین س
⚫️#سنتی
🔰#پیشنهادم 👌👌
از بقیع آید بوی عطر یاس
رفته از دنیا مادر عباس
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
⚫️واغریبا – وا غریبا
قلب آل الله سوزد از داغش
که خزان شد در کربلا باغش
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
⚫️واغریبا – وا غریبا
بر جنان مرغ روح او زد بال
آمده عباس بهر استقبال
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
⚫️واغریبا – وا غریبا
بعد زهرا بود یاور مولا
بهترین یار و همسر مولا
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
⚫️واغریبا –واغرییا
او که مولا را یاوری کرده
بر یتیمانش مادری کرده
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
⚫️واغریبا – وا غریبا
چار فرزند نازنیش را
داده در راه یوسف زهرا
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
⚫️واغریبا – وا غریبا
شده در راه گل پیغمبر
دسته گلهایش همگی پرپر
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
⚫️واغریبا – وا غریبا
سر عباسش روز عاشورا
بوده بر روی دامن زهرا
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
⚫️واغریبا – وا غریبا
حاج محمد نعیمی
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#مجموعه_کانالهای_مدح_و_مرثیه
#زبانحال_حضرت_م_البنین_س
#بی_بنین_ام_البنینم_سسلرم_ایوای_اوغول_وای
آغلارام تا وار بو عالم سسلرم ایوای اوغول وای
چرخ عزّتده دیردیم صاحب دورت اولدوزام من
قالمادی اولدوزلاریمدان ایمدی امّا یالقوزام من
دردیمی بیر کیمسه بُلمز بی کسم اوغولسوزام من
دردیمه کیم اولسا همدم سسلرم ایوای اوغول وای
بو همان ایودور بو ایوده واریدی دورت ماه مَنظر
هر گئجه قرآن سسیندن شوقیدن یاتمازدی گوزلر
منزلیم ایمدی باخاندا گوشه ی زندانه بنزر
من او امّ بی بنینم سسلرم ایوای اوغول وای
گُل لریم سولدی چمنده وار اُلونجه آه و زاریم
گیتمرم گلزاره بیرده یوخدی گُلدن انتظاریم
نه چمن نه گُل نه بلبل گلشنه دوشسه گذاریم
گر گورم گُل اوسته شبنم سسلرم ایوای اوغول وای
من دل افکاره وطنده ویردی یر دشمن بقیعی
تا ایدم فریاد و شیون چولقیا شیون بقیعی
هر قدر گر عمریم اولسا ایلرم مسکن بقیعی
آغلیوب یانّام دمادم سسلرم ایوای اوغول وای
چخماز عبّاسیم یادیمدان، دویمارام بو آد دادیندان
خواهشیم وار هانسی ایوده اولسا گر عبّاس آدیندان
سسلسه اوغلون آناسی چخماسون اوغلوم یادیندان
بزم عیشیم اولدی برهم سسلرم ایوای اوغول وای
آزدور عبّاسین اُلونجه بیر یانان غمخواری اولسام
نهر علقمدور دواسی قبرینون بیماری اولسام
اُلمه سم گر قسمت اولسا کربلا زوّاری اولسام
گورسه ننده نهر علقم سسلرم ایوای اوغول وای
اولمادیم کرب و بلاده اوغلوما خلعت بیچنده
یادیمه سالّام فراتی آغلارام من سو ایچنده
ایلرم پوزقون تماشا کوچه دن هر کیم گیچنده
بیر اوجا قامتلی گورسم سسلرم ایوای اوغول وای
یثرب اهلی ایولرینده حلقه ی ماتم قورالّار
گوزلرین عبّاس آدیله بزم غمده دولدورالّار
اولسا هر یرده عزاسی بیر قرا پرچم وورالّار
هاردا گورسم قاره پرچم سسلرم ایوای اوغول وای
آیریلیق بیر غمدی الحق هیچ غمه احساس اولماز
تلخ هجران تک جهاندا سوده ی الماس اولماز
چوخ اوغولدان یاد ایده لّر هر اوغول عبّاس اولماز
ساخلارام هر گونده ماتم سسلرم ایوای اوغول وای
سروه بنزتسم عجبدور، سرویده یوخ بو صلابت
هانسی سرو قامتین وار قامتینده بو قیامت
خوردا قبر ایچره روادور یاتسون ایله سرو قامت
یادیمه دوشدوقجا هردم سسلرم ایوای اوغول وای
یاده سالّام ضرب شصتین آغلارام حیرتده قالّام
سسلرم عبّاسیم ایوای آهیله اود جانه سالّام
صاحب پرچم بالامون پرچمیندن عطرین آلّام
پرچمین اشکیم ایدر نم سسلرم ایوای اوغول وای
نه قاچوب نه غم ییوبدور دشمنه نه باش اگوبدور
بیله نقل ایلوللر امّا آنّینا بیر اوخ دگوبدور
یعنی قارداشی حسینون قامتین بو اوخ اگوبدور
یادیمه دوشدوقجا بو غم سسلرم ایوای اوغول وای
نازلی عبدالهیمیله آتش هجرانه یانّوق
من اوغولسوز بو آتاسیز یالقوز ایوده دالدالانّوق
ویرّم عبدالهه پرچم بو اتاقی گه دولانّوق
نی کیمی فریاده گَلّم سسلرم ایوای اوغول وای
گرچه عبداللهیم آغلور چوخ ایدور عبّاس رشکین
گه اونا ویرّم تسلّی، گاهی سیلّم یوزدن اشکین
گه گییندیرّم قراسین چیگنینه سالّام سو مشکین
گه گزر الینده پرچم سسلرم ایوای اوغول وای
گرچه عبّاسیم حسینین بیر وزیر اعظمیدی
لیک آل مصطفانون غم گونونده همدمیدی
جان ویرنده بیله بُلّم بیر قیامت عالمیدی
چوخ ایدر تاثیر او عالم سسلرم ایوای اوغول وای
#مرحوم_اعظمی
بسم الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الّا الله وحده لا شریک له و اشهد انّ محمدا عبدُه و رسولُه .
السلام علیکَ یا رسول الله . السلام علیکَ یا امیر المومنین .
السلام علیکِ یا فاطمةَ الزهراء. السلام علی الحسن و الحسین سیدی شبابَ اهلِ الجنة
السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله
السلام علیکِ یا عزیزة الزهراء
السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور السَّواطع یا فاطمة بنت حِزام الکِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته.
اُشهِد الله و رسولَه اَنَّکِ جاهدتِ فی سبیل الله اذ ضحیّتِ باولادک دون الحسین ابنِ بنتِ رسولِ الله
و عبدتِ اللهَ مُخلَصَةً له الدین بِوِلائک للائمة المعصومین
و صبرتِ علی تلک الرزیة و احتسبتِ ذلک عند الله رب العالمین.
وآزرتِ الامام علی بن ابیطالب علیه السلام فی المِحَنِ و الشَدائِد و المصائِبِ و کنتِ فی قُمّة الطاعة و الوفاء و انَّکِ اَحسَنتِ الکفالةَ و ادّیتِ الامانةَ الکبری فی حفظِ ودیعتی الزهراء البتول علیها السلام، السّبطین الحسن و الحسین
وبالغتِ و آثرتِ و رعیتِ حُجَجَ الله المیامین و سعیتِ فی خدمةِ ابناءِ رسول رب العالمین عارفةً بحقّهم ، موقنةً بِصِدقِهم ، مُشفِقَةً علیهم ، موثرةً هواهُم و حبُّهم علی اولادِکِ السُّعداء ، فسلام الله علیکِ کُلَّما دَجَن اللَّیل و اضاءَ النّهار . فَصِرتِ قُدوَةً للمومنات الصالحات لانَّکِ کریمةُ الخلائق ، تقیّةٌ زکیةٌ فرضی الله عنکِ ارضاکِ و جَعَلَ الجنةَ منزلکِ و ماوآکِ .
و لقد اعطاکِ من الکِراماتِ الباهراتِ حتّی اَصبَحتِ بطاعتکِ لِسَیِّدِ الاوصیاءِ و بِحُبِّکِ لِسَیِّدةِ النساء الزهراء علیها السلام و فدائِکِ باولادکِ الاَربَعةِ لِسَیِّدِ الشُّهداء علیه السلام ، بابا لِلحِوائج .
فاِنَّ لکِ عند الله شاناً و جاهاً محموداً و السلام علی اولادکِ الشُّهداء العباس علیه السلام قمر بنی هاشم بابَ الحوائج و عبدالله و عثمان و جعفر الذین اِستَشهَدوا فی نُصرَةِ الحسین علیه السلام بکربلاء .
فجزاکِ الله و اجزاهُم اَفضَلَ الجزاءِ فی جنّات النّعیم .
اللهم صل علی محمد و آل محمد عَدَدَ الخلائق التی حَصرُها لا یُحتَسَب او یَعُدُّ و تَقَبَّل مِنَّا یا کریم