هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
#امام_حسین_علیه_السلام
#غزل_احساسی
با دلی آکنده روزی کنج ایوانت حسین ع
میزنم فریاد ای جانم به قربانت حسین ع
هر چه خوردم من سر خوانت تو روزی کرده ای
تا ابد بازم نمک دارد نمکدانت حسین ع
این عزاداری ما مرهون شیر مادر است
لطف مادر بوده من گشتم غزلخوانت حسین ع
دور خیلی ها کشیدم خط قرمز پای تو
اعتقادم بوده ای عالم به قربانت حسین ع
اشک چشمم قطره قطره آبروها میدهد
اشک چشمانم فدای جسم عریانت حسین ع
قتلگاهت بوی مادر میدهد ای وای من
مادری قامت خمیده گشته مهمانت حسین ع
#بهنام_واحدی_جهاد
السلام علیک یا اباعبدالله
|⇦• #روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً
*شب اول ماه محرمِ ،الان وقتشه دست به سینه بذاری؛
هر که دارد به سرش شور و نوا بسم الله ..*
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
ای اهلِ آسمان و زمین غم شروع شد
شبِ اول محرم دور هم جمع شدیم ، شروع شد دوباره محرم .. همین الان اگه سجدۀ شکر به جا بیاریم (کیا پارسال بودن الان زیر خاکن؟! کیا دلشون می خواست باشن یه محرم دیگه یک ماه عزای دیگه) الحمدلله که هستیم یه محرم دیگه دور هم ..*
ای اهل آسمان و زمین غم شروع شد
ماه عزای عالم و آدم شروع شد
حور و ملک ، پری و بشر زار میزنند
هنگامۀ مصیبت اعظم شروع شد
*نه مصیبتی که مثل مصیبت های دیگه س . مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها ..*
بازین چه شورش است که بر سینه میزنم
بازین چه نوحه ای ست که اشکم شروع شد
*الحمدلله بازم یه محرم دیگه ، بازم قطره های اشک ، بازم حال روضه ، شب اول بود و از چه روضه ای شروع میشه مجلس ما ؛ الحمدلله بازم اول محرم با روضهی مادر .. همین که برا مادرش اول گریه کنی یعنی راهُ بهت نشون دادن یعنی مَحرمی .. یعنی نگاهت کردن ..*
نوحوا علی الحسین امام زمان گریست
اشک و عزای فاطمه نم نم شروع شد
*فقط کافیه یه بار مادرش بزنه به سینه بگه بُنَیَّ .. ها دیدی؟دیدی با یه بُنَیَّ چجوری گر میگیره آدم؟
بُنَیَّ بُنَیَّ ... از همون مدینه هی میگفت بُنَیَّ ..
امشب روضمون هم مدینه داره هم کربلا .. آخ بمیرم برات مادر .. بین در و دیوار صدا زد بُنَیَّ، تو کوچه های مدینه صدا زد بُنَیَّ، دم جون دادت صدازد بُنَیَّ، هنوز به دنیا نیومده میگفت بُنَیَّ، هیچکس تو عالم مثل مادرش براش گریه نکرده .. اگه من و تو صد سال محرم بیایم و بریم برابر یه دقیقه گریه های مادرش نیست .. مادرشم نوحه میخوند هی میزد به سینه ش ..*
نوحوا علی الحسین امام زمان گریست
اشک و عزای فاطمه نم نم شروع شد
*همه رو خوندم که برسم به این یه بیت که منو وصل کنه به مدینه این حرف مالِ امشب به بعده : *
از عرش بویِ پیراهن خونی حسین
آورده جبرئیل محرم شروع شد
*همۀ حرفا همۀ روضه ها سر این پیرُهنِ کامل الزیارات میگه امام صادق فرمود روز اول محرم ، ملائکه میرن این پیراهنُ از امام زمان میگیرن با احترام میبرن بر ساقِ عرش ، این پیراهن میشه پرچم عزای خدا .. یعنی همه بدونن محرم شروع شد .. حی علی العزا توی عرش خدا بلند میشه با یه پیرهن .. امشب اجازه بدید میخوام روضۀ پیرهن بخونم یک سال و یک شب اول محرم شاید پیش بیاد این پیراهن چی بود که اینهمه سالِ هنوز این پیراهن پرچم عزاست چند تا پرده برات بگم تا به روضۀ جناب مسلم هم برسیم اما از مدینه شروع میکنم شعر بمونه
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#ویژه_ایام_محرم
|⇦• #روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
پردۀ اول این پیراهن اینه صدا زد اسما بگو زینبم بیاد ، همه از حجره برن بیرون ..
زینب نشست ، یه دختر سه چهار ساله هی نگاه میکنه مادر چیکار داره ! صدا زد اون بقچه رو بیار دخترم .. بقچه رو باز کرد ؛ سه تا کفن در آورد ..
کفن اولُ داد این مالِ منه میدی بابات علی منو کفن کنه .. مات نگاه میکرد زینب ، چی میگه مادر؟ کفن دومُ داد این مالِ بابات علیِ یه شب داداش حسنت این کفنُ از تو طلب میکنه .. کفن سومُ داد اینم مالِ برادرت مجتبی ست .. الله اکبر تو روخدا دقت کن ، یه نگاه کرد دید بقچه دیگه کفن نداره .. (من میگم خوشحال شد) شاید تو دلش گفت خب خدا رو شکر من زودتر از حسین میمیرم .. من داغ حسین به دلم نمیمونه .. من نیستم ببینم حسینمُ کفن میکنن ..
صدا زد بگید اون پیراهنُ بیارن پیراهنُ داد به زینب .. دخترم این پیراهن دست بافت خودمه یه روزی میاد حسینتُ میخوان ازت جدا کنن .. یه جایی میاد به اسم کربلا ...
بریم پردۀ دوم ببرمت از مدینه کربلا .. پردۀ دوم کجاست! صدا زد خواهرم زینبم بیار پیراهن مادرمُ .. مَقتَل میگه تا ابی عبدالله گفت پیراهنُ بیار زینب فَسَقَطَ عَلى وَجهِ .. (هنوز عاشورا نیومده هنوز گودالی ندیده) تا گفت پیراهنُ بیار ، خانم از هوش رفت .. فهمید دیگه اینجا خونهی آخرِ .. پیراهنُ گرفت بوسید .. سادات ببخشن ، یه کاری کرده ابی عبدالله شاید عاشورا نشه بگیم الان نفس داریم .. جلو چشای خواهر دیدن پیراهنُ داره با خنجری پاره پاره میکنه ..
داداش چرا دست بافت مادرمُ پاره میکنی؟ (چی گفت به خواهر..)
خواهرم من اینارو میشناسم .. اینا به این پیراهنم رحم ندارن .. نمیخوام این پیراهنُ از تنم در بیارن .. حسین ..
پردهی سومُ بگم معطلت نکنم ، دیگه رفتم سراغ اصلِ مطلب . پردۀ سوم کجاست .. زینب اومد تو گودال شمشیرهارو کنار زد .. دنبال پیراهن میگرده .. (یه چیزی بخونیم باهم)
گلی گم کرده ام میجویم او را ..
به هر گل میرسم می بویم او را
گلِ من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهنِ کهنه به تن داشت
هرچی گشت دید اثری از پیراهن نیست .. خدایا چه کنه زینب .. یه مرتبه از حلقوم بریده میگه اُخَیَّ الی ... ای حسین .. ده شب میخوای ناله بزنی جانم باریک الله ..
حالا ببرمت کوفه ، یه بدنُ بخوان بشناسن یا از سر میشناسن یا از پیراهن میشناسن ..
وقتی بدن مسلمُ از بالای دارالعماره انداختن .. بدن بی سر رو خاک کوفه ..
طوعه اومد بدنُ از پیراهن شناخت .. آخ بمیرم برات حسین جان ، (هی دارم با خودم کلنجار میرم گریز روضه مُ بگم یا نه ..) الحمدلله مسلم پیراهن داشت به بدن .. پیراهنُ از تنش در نیاوردن .. آخ کربلا ..
کاشکی فقط پیراهنُ در میاوردن ، نانجیب اومد تو گودال دید هرکی یه چیزی برده دستش خالی مونده .. یه نگاه کرد به انگشتر حضرت ..
برادر جان سلیمانِ زمانی ..
ای حسین .. جانم شب اولِ صداتو رها کن برسه کربلا .. وقتی خبر شهادت مسلمُ دادن ، حضرت دختر جناب مسلمُ بغل کرد ، مَحرم بود ، همسر مسلم بن عقیل خواهر ابی عبدالله ست (باریک الله که از من جلوتر بعضیا رفتن ..) اونایی که دختر دارن میدونن ، اگه یه دختر دیگه رو جلو دخترات بغل کنی دخترا حساس میشن ..
وقتی دختر مسلمُ نوازش میکرد رقیه هی نگاه میکرد .. چیشده؟! لذا لحظۀ آخر .. نشست تو بغل باباش ، بابا یادته دختر مسلمُ بغل کردی؟.. میخوای منو به کی بسپاری بابا ؟!.. کی بعد از تو منو بغل میکنه؟!.. بغلش نکردن ..
داد بزن شب اول یه جمله به جای اینکه بغلش کنن ریختن رو سرش فَاجْتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرابِ حَتّى جَرُّوها عَنْهُ .. بازم بگو حسین ...
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄
4_5812351144000751328.mp3
8.46M
|⇦• #روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#شب_اول
#روضه
@majmaozakerine
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#هفتگی27_مرداد
#روضه
#حضرت_رقیه
السلام علی الحسین ،وعلی علی بن الحسین
و علی اولادالحسین،و علی اصحاب الحسین
حسیــــــن، ارام جانم ،حسین روح و روانم
یا اباعبدالله
محرمت داره میرسه اقا ، الهی دورت بگردم
هجوم موج بلا را به چشم خود دیدم
غروب کرببلا را به چشم خود دیدم
به سر زنان پی عمه به روی تل رفتم
ذبیح دشت منا را به چشم خود دیدم
حسیــــــــــــن
میان ان همه نیزه ، به دست در گودال
سنان بی سر و پا را به چشم خود دیدم
به زور نیزه زره را ز تن دراوردم
مرمل بدما را به چشم خود دیدم
حسیـــــــــــــن
ز قتلگاه همه دست پر که میرفتند
به دوش خولی عبا را به چشم خود دیدم
زمان حمله ان ده سوار تازه نفس
غبار روی هوا را به چشم خود دیدم
میان پنجه هر نعل تازه و میخش
لباس خون خدا را به چشم خود دیدم
حسیـــن حسیــــن حســـــین حــــســــین حسیــــــن جان
سلام بر بدن بی سری که عریان شد
تن به خاک رها را به چشم خود دیدم
اه
عمو خورد زمین ، روی حرمله وا شد
تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم
به پشت خیمه ، به دنبال قبر اصغر بود
شکار راس جدا را به چشم خود دیدم
حسیـــــــــــــــــــن
فرار دختری اتش گرفته در صحرا
حسین جان
میان هلهله ها را به چشم خود دیدم
گذشته از همه اینها به شهر بد نامان
زمان قحط حیا را به چشم خود دیدم
حسیـــــــن
میان مجلس نامحرمان و بزم شراب
ورود ال عبا را به چشم خود دیدم
ته پیاله خود را کنار سر میریخت
قمار و تشت طلا را به چشم خود دیدم
حسیـــــــــــــن
ضریح صورت جدم دوباره ریخت به هم
شتاب چوب جفا را به چشم خود دیدم
عزیز کرده زهرا کنیز مردم نیست
اشاره دو سه تا را به چشم خود دیدم
٭اون دوسه تا چی بود ، گفت تا وارد مجلس شراب کردند،خودم دیدم یه نانجیبی گفت امیر،خودم تو این قافله داشتم میرفتم،چشمم خورد به یه دختر سه ساله، به خودم قول داده بودم برا بچه هام کنیز بیارم،خیلی چشمو گرفته بود ، خودم دیدم ،گفت برو ببینم پیداش میکنی یا نه،نزدیک شد دید خانوم رقیه پشت خانوم زینب خودشو قایم کرده،یه وقت نانجیب از موی سر کشید این دخترو٭
حسیـــــــــن
بر مشامم میرسد ،هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسد بماند ارزوی کربلا
تشنه ی اب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
4_5766944247236264856.mp3
11.74M
#روضه حضرت رقیه
سیب سرخی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#هفتگی27_مرداد
#روضه
#حضرت_رقیه
السلام علی الحسین ،وعلی علی بن الحسین
و علی اولادالحسین،و علی اصحاب الحسین
حسیــــــن، ارام جانم ،حسین روح و روانم
یا اباعبدالله
محرمت داره میرسه اقا ، الهی دورت بگردم
هجوم موج بلا را به چشم خود دیدم
غروب کرببلا را به چشم خود دیدم
به سر زنان پی عمه به روی تل رفتم
ذبیح دشت منا را به چشم خود دیدم
حسیــــــــــــن
میان ان همه نیزه ، به دست در گودال
سنان بی سر و پا را به چشم خود دیدم
به زور نیزه زره را ز تن دراوردم
مرمل بدما را به چشم خود دیدم
حسیـــــــــــــن
ز قتلگاه همه دست پر که میرفتند
به دوش خولی عبا را به چشم خود دیدم
زمان حمله ان ده سوار تازه نفس
غبار روی هوا را به چشم خود دیدم
میان پنجه هر نعل تازه و میخش
لباس خون خدا را به چشم خود دیدم
حسیـــن حسیــــن حســـــین حــــســــین حسیــــــن جان
سلام بر بدن بی سری که عریان شد
تن به خاک رها را به چشم خود دیدم
اه
عمو خورد زمین ، روی حرمله وا شد
تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم
به پشت خیمه ، به دنبال قبر اصغر بود
شکار راس جدا را به چشم خود دیدم
حسیـــــــــــــــــــن
فرار دختری اتش گرفته در صحرا
حسین جان
میان هلهله ها را به چشم خود دیدم
گذشته از همه اینها به شهر بد نامان
زمان قحط حیا را به چشم خود دیدم
حسیـــــــن
میان مجلس نامحرمان و بزم شراب
ورود ال عبا را به چشم خود دیدم
ته پیاله خود را کنار سر میریخت
قمار و تشت طلا را به چشم خود دیدم
حسیـــــــــــــن
ضریح صورت جدم دوباره ریخت به هم
شتاب چوب جفا را به چشم خود دیدم
عزیز کرده زهرا کنیز مردم نیست
اشاره دو سه تا را به چشم خود دیدم
٭اون دوسه تا چی بود ، گفت تا وارد مجلس شراب کردند،خودم دیدم یه نانجیبی گفت امیر،خودم تو این قافله داشتم میرفتم،چشمم خورد به یه دختر سه ساله، به خودم قول داده بودم برا بچه هام کنیز بیارم،خیلی چشمو گرفته بود ، خودم دیدم ،گفت برو ببینم پیداش میکنی یا نه،نزدیک شد دید خانوم رقیه پشت خانوم زینب خودشو قایم کرده،یه وقت نانجیب از موی سر کشید این دخترو٭
حسیـــــــــن
بر مشامم میرسد ،هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسد بماند ارزوی کربلا
تشنه ی اب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
4_5766944247236264856.mp3
11.74M
#روضه حضرت رقیه
سیب سرخی
متن روضه مجمع الذاکرین(ع):
#شب_اول_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
هرکجا نشستی...
اول مجلس...
همه با هم...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
#شب_اول_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 2
🔸آقا سلام ماه محرم شروع شد
🔸باز این چه شورش است و چه ماتم شروع شد
یا بن الحسن...
ممنونتم آقا...
محرم امسال...
بازم منو دعوتم کردید...
بازم بهم آبرو دادید...
الحمدلله بعد یک سال...
بازم عزا خانه اربابم حسین ... منو راه دادید...
الحمدلله... نمردم و...
دوباره لباس سیاه هیئت رو به تن کردم...
🔸آقا سلام تحفه اشکی به من دهید
امام زمان... آقا...
🔸آقا سلام تحفه اشکی به من دهید
🔸ماه گدایی من و چشمم شروع شد
آقا... شما این روزها...
برا جد غریبتون خون گریه میکنید...
میشه یک عنایتی هم به چشم من کنید...
🔸ماه گدایی من و چشمم شروع شد
پیغمبر فرمودند:
كُلُّ عَيْن باكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيامَة
فاطمه جان... دخترم...
قیامت، همه ی چشم ها گریانند...
إلاّ عَينٌ بَكَت عَلى مُصابِ الحُسَين...
(بحار الانوار، ج 44، ص .293)
غیر از اون چشمی که...
در عزای حسین تو گریه کنه...
امشب منو اومدم پیش مادرم زهرا آبرو پیدا کنم...
🔸آقا سلام نیت گریه نموده ام
🔸شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد
(شاعر: رحمان نوازنی)
دلت آماده شد حالا از همین شب اول...
امام زمانت رو دعوت کن...
با امام زمان هم ناله بشیم...
🔸یا بن الحسن کجایی ...
🔸ای وای از این جدایی...
4_5834685858703213032.mp3
1.29M
شروع مجلس
مناجات اول مجلس
4_5834685858703213034.mp3
2.31M
#مناجات شب اول محرم
چاووش ماتمه اومده وقت عزا
دور هم جمع شدن باز هم گریه کنا
دستامون و گرفت زهرای مرضیه
از ما گریه کنا یعنی که راضیه
روضه ما رو شفا میده
گریه ما رو جلا میده
ماه محرم همه جا
بوی کرب و بلا میده
آقام آقام حسین حسین
پرچم تو زدن آقا جان
ولی غروب عاشورا یجور دیگه شد
بر عکس شد 😔
چه غروبی درست کرد
آقا نزدیک تری از رگ گردن به گدایت
ماییم و طواف حرم کرب و بلایت
هر جای جهان می نگرم نام تو آنجاست
از هر نظر انگار شبیه به خدایت
حسین جان
گشتیم تمامی جهان را و ندیدم
شیرین تر و دلچسب تر از شور عزایت
آقا جان
در روز قیامت که جهان دور تو جمع است
بگذار که ما نیز بیوفتیم به پایت
حسین جانم حسین جانم
آقا ای آنکه جهان تکیه به دستان تو داده است
حالا چه شده تکیه زدی خود به عصایت
با خوود و سپر رفت به میدان علی اکبر
از معرکه برگشت ولی بین عبایت
دیدن ملائک همگی گوشه ی گودال
آغوش گشودست خداوند برایت
بر نیزه شدی قاری قرآن
چه شکوهی ای آنکه از دل فاطمه میبرد صدایت
حـسـیـن حــسـین
حسین جان
هر بلایی سرم آمد به فدای سر تو
به فدای پر قنداقِ علی اصغر تو
حاضرم بر سر بازار به خیرات روم
ننشید پر خاکی به سر خواهر تو
بر سر من همه تفریح کنان سنگ زدنند
وای بر صورت چون برگ گل دختر تو
از همینجا همه تقسیم غنائم کردند
در کمین اند به تاراج برند لشکر تو
ترسم این است که گرفتار شوی در گودال
میشود با نوک نیزه زیر و رو پیکر تو 😔
حــسـیـن
هر تکانی سرت بر سر نیزه بخورد
باز تر میشود این پاره ی معجر
حــســـیـن واااای
دلت میخواد بری کرب و بلا
گریه تو کردی معطلت نمیکنم
رو دو کُنده زانو بشین
خودتو تو حرم ابی عبدالله ببین
این بدنتو بیمه کن تموم شد
اگر هر کاری بخوای بکنی تو همین دست
این لباس تو برا ابی عبداله بکن و بیمه کن
یا اباعبدالله
حــســیــن واااای
#روضه
#چاووش
@majmaozakerine