دخترِ فاطمه ! بازار! خدارحم کند
چادرِ پاره و انظار خدا رحم کند
ما که از کوچه فقط خاطره بد داریم
شود این حادثه تکرار خدارحم کند
یک و زن و قافله و خنده نامحرم ها
بر اسیران گرفتار خدا رحم کند
یک شبه پیر شدی یا زتنور آمده ای
یک سر و این همه آزار خدا رحم کند
نیزه داران همه مستند نیفتی پایین
حنجرت خوب نگه دار خدا رحم کند
گیسویت کم شده و این جگرم میسوزد
بر من و زلف ِ خم یار خدا رحم کند
ظرفِ خاکسترِ یک عده هنوز آتش داشت
شعله افتاد به گلزار خدا رحم کند
دست انداخت یکی پرده محمل را کَند
جلویِ چشم علمدار خدا رحم کند
راهمان از گذرِ برده فروشان افتاد
این همه چشمِ خریدار خدا رحم کند
زنی از بام صدا زد که کدام است حسین
نوبت من شده این بار خدارحم کند
یک نفر گفت اگر بغض علی را داری
سنگ با حوصله بردار خدا رحم کند
😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی الله علیک یا اباعبدالله 😭😭😭😭
▪️خواستم اربعين را كربلا باشم، نشد 🥺
از نجف، پای پياده... كربلا باشم، نشد 😔
▪️آرزويی در دلم ماند و ... همين ... بغضم گرفت🥺
خواستم با مادرم در كربلا باشم، نشد 🥀🖤
هدایت شده از روضه دفتری
🎤🥀 روضه_اربعین
🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
دوم به علی شیر دو عالم صلوات
سوم به گل وجودِ پاک زهرا
چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
از بهر حسین آن شه کرب و بلا
وآن تشنهی در مقتلِ ماتم صلوات
اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
یارب_الحسین_بحق_الحسین_اشفع_صدر_الحسین_بظهور_الحجه
چهل روز است حسینم را ندیدم
بلایش را به جان و دل خریدم
چهل روز چهل منزل اسیرم
دعا کن در کنار تو بمیرم
چهل روز غم چهل ساله دیدم
غم و اندوه دیدم ناله دیدم
سر پر خون تو همراه من بود
به هر جا چلچراغ راه من بود
همین جاغرق درغم شد وجودم
تن پاک ترا گم کرده بودم
میان نیزه ها دل با ختم من
ترا دیدم ولی نشناختم من
اگر امروز برداری سرت را
تو هم نشناسی ای گل خواهرت را
ز جا برخیز ای نور دو دیده
ببین مویم سپید و قد خمیده
@roze_daftari
قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله ....
یه راه میره مدینه ....
یه راه میره کربلا...
کدوم راهُ بریم؟؟
امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ
بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب....
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد...
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا....
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم...
چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم ....
آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته....
روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ...
آخ کاروان رسید کربلا....
این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن ....
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،،
جوونای بنی هاشم اومدن....
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند....
با احترام وارد زمین کربلا شدن....
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو .....
عباس اومد ، زانو زمین زد ...
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو .....
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
اما اما اما آی کربلائیا.....
روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن .....
نه عباسی هست....
نه علی اکبری هست....
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن ....
هر کدوم کنار قبری رفتن...
هر یکی سوی مزاری میدوید
هر یکی قبری در آغوش میکشید
ناگهان بانوی قد خمیده ای
قد خمیده مو پریشان خسته ای
گفت یارب چه سازم یا کریم
رو سوی قبر که باشم یا رحیم
ناگهان آمد به خود با شور و شین
دید بنشسته سر قبر حسین
زینب اومد کنار قبر برادر....
(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان......
یه جا نیومدم....
(یادته داداش)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.....
حسین جان میدونی چرا نیومدم...
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش....
داداش حالا بیا تلافی کن ....
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان ....
وقتی سرتو وارد خرابه کردن ....
حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش
آورده ام تمام عزیزانت ای حسین
جز دختر سه ساله ات ای مهربان من
از من مپرس حال دل آن سه ساله را
در گوشه خرابه برفت از کنار من
صل الله علیک یا ابا عبدلله
@roze_daftari
▪️🎤نقل تاریخی
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
پس از ورود اسرای کربلا به شام، یزید دستور داد شهر را آذینبندی کنند. سهل بن سعد ساعدی از جمله کسانی است که آذینبندی شهر و سرور و شادی مردم را در هنگام ورود اهل بیت مشاهده و توصیف کرده است.[۱]
بر اساس نقلهای تاریخی، ورود سرهای شهیدان به شام در روز اول صفر بوده است.[۲]در این روز اسیران را از باب توما یا دروازه ساعات وارد شهر کرده و در ورودی مسجد جامع، بر سکویی که محل نگهداری اسرا بود جای دادند.[۳]
ماموران پس از آنکه اسیران را در شهر شام چرخاندند، به قصر یزید رفتند. زحر بن قیس به نمایندگی از سایر ماموران، جریان واقعه کربلا را به یزید گزارش داد.[۴] یزید پس از شنیدن گزارش، دستور داد کاخ را تزیین کنند. او بزرگان شام را به حضور طلبید و دستور داد اسیران را به قصر وارد کنند.[۵] اسیران را در حالی که با طناب به هم بسته شده بودند، وارد مجلس کردند.[۶] در این هنگام فاطمه بنت الحسین گفت: ای یزید! شایسته است دختران رسول خدا(ص) اسیر باشند؟ در این هنگام حاضران و اهل خانه یزید گریستند.[۷]
یزید در حضور اسیران، سر امام را در ظرف طلا گذاشت[۸] و با چوبدستی به آن میزد.[۹] وقتی سکینه و فاطمه دختران امام حسین این صحنه را دیدند، چنان فریاد زدند که زنان یزید و دختران معاویه، صدا به شیون و زاری بلند کردند.[۱۰] در روایتی ازامام رضا(ع) آمده که یزید سر امام را در تشتی گذاشت و میز غذا را بر تشت نهاد، آنگاه با یارانش سرگرم خوردن غذا و آبجو شد، سپس میز بازی شطرنج را روی آن تشت گذاشت و با یارانش به بازی شطرنج مشغول شد. وی هنگامیکه از همبازیانش میبرد، جام آبجو را برمیداشت و مینوشید و تهمانده آن را کنار تشتی که سر بریده امام در آن بود بر زمین میریخت.[۱۱]
بعضی از حاضران به این رفتار یزید اعتراض کردند، از جمله یحیی بن حکم برادر مروان بن حکم که یزید با مشت به سینه وی زد.[۱۲] ابوبرزه اسلمی نیز اعتراض کرد که به دستور یزید از مجلس اخراج شد.[۱۳]
در شام، امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) برای آگاه ساختن مردم، خطبههایی ایراد کردند. این سخنرانیها به خطبه امام سجاد(ع) و خطبه حضرت زینب در شام معروف است.
🔷روضه
در روضه مجلس یزید، به مصائبی که در این مجلس اتفاق افتاده اشاره میشود.روضهخوان، اهانت یزید به سر امام حسین(ع) با چوب خیزران و اعتراض برخی حاضرین را یادآوری میکند.[۱۴] گاهی داستان هنده همسر یزید در این مجلس خوانده میشود.[۱۵] شرح خطبه امام سجاد(ع) و گریز آن به روضه شهادت امام حسین هم بخشی از محتوای این روضه است.[۱۶]
↑ شیخ صدوق، امالی، مجلس، ۳۱، ص ۲۳۰.↑ ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه، ص ۳۳۱.↑ ابن اعثم، الفتوح، ج ۵، ص ۱۲۹-۱۳۰.↑ تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۶۰.↑ تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۶۱.↑ سید بن طاووس، لهوف، ص ۲۱۳.↑ ابن نما، مثیر الاحزان، ص ۹۹.↑ خوارزمی، ج ۲، ص ۶۴.↑ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۴↑ ابن اثیر، کامل، ج ۲، ص ۵۷۷.↑ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۵، ح ۵۰.↑ طبری، ج ۵، ص ۴۶۵.↑ انساب الاشراف، ج ۳، ص ۴۱۶.↑ ۷۲ مجلس در عزای مظلوم، ص ۱۸۸.↑ ۷۲ مجلس در عزای مظلوم، ص ۲۱۳.↑ ۷۲ مجلس در عزای مظلوم، ص ۲۱۵.↑ دیوان جودی، ص۱۳۶
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🔷چگونه امام سجاد بدن امام حسین را دفن کرد؟
مگر امام سجاد(ع) اسير نبودند پس چطور توانستند به کربلا بیایند و بدن پدرشان امام حسین (ع) را کفن و دفن کرده به خاک بسپارند؟
اعتقاد ما شیعیان بر این است که بر بدن مطهر یک معصوم، جز معصومی دیگر نمی تواند نماز خوانده و آنرا کفن کرده و به خاک بسپارد، و در این زمینه روایات فراوانی وجود دارد.
( برای ملاحظه این روایات می توانید به این کتب مراجعه نمایید: اثبات الوصیه، مسعودی، ص 207-208؛ اختیار معرفه الرجال، شیخ طوسی، ج 2، ص 464-463، ح 883؛ عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 1، ص 276؛ دلائل الائمه، طبری، ص 163 ؛و...)
بر این اساس امام سجاد علیه السلام مامور دفن پدر بزرگوار خود بوده است ، چنانکه علامه مجلسی پس از نقل مطالب فوق در باره دفن امام می نویسد: به حسب ظاهر چنین بود(که بنی اسد خود بدن امام را دفن کردند) اما در واقع امام را به غیر از امام دفن نمی کند. حضرت امام زین العابدین علیه السلام به اعجاز امامت آمد و جسد مطهر آن حضرت و بلکه سایر شهدا را دفن کرد( جلاء العیون، علامه مجلسی، ص 380) چنانکه در جریان شهادت امام رضا علیه السلام که در طوس به شهادت رسید امام جواد علیه السلام به قدرت الهی از مدینه به طوس آمد و امور غسل و کفن امام را خود عهده دار شد.( کشف الغمه، اربلی، ج 3، ص 168؛ به نقل از مقتل سید الشهداء ص 900-903)
البته بسیاری قائلند که بدنهای مطهر امام حسین و شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد که در مجاورت کربلا ساکن بودند به خاک سپرده شده است، در جمع بین این دو قول باید گفت که هیچ تنافی وجود ندارد که امام سجاد علیه السلام با کمک قبیله بنی اسد اقدام به دفن شهدا کرده باشد.چراکه دفن شهدا برای بنی¬اسدبه تنهایی امکان پذیر نبود، زیرا آنان اهل روستاهایی بودند که در میدان نبرد شرکت نداشتند و بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان شناخت کامل داشته باشد قادر به شناسایی و دفن آنان نبودند به ویژه آن که سرهای شهدا را بریده بودند از این¬رو دفن دقیق و همراه با شناخت شهدا بدون وجود راهنمایی آگاه، امکان پذیر نبود و از سوی دیگر با توجه به این باور که کار دفن امام(ع) را کسی جز امام(ع) نمی¬تواند بر عهده بگیرد ناگزیر ما را به این مطلب می¬رساند که این راهنما باید امام سجاد(ع) بوده باشد. اما این حضور باید به صورت خارق¬العاده بوده باشد، چرا که ایشان در آن زمان در بند اسارت دشمنان به سر می¬برد.
با توجه به این گفته، برخی دیگر از مصادر شیعی چنین بیان داشته¬اند که: بنی¬اسد در دفن شهدای کربلا، متحیر و سرگردان بودند، چرا که کوفیان بین سرها و بدنهای شهدا جدایی انداخته بودند و بدنها قابل شناسایی نبودند. در این هنگام امام سجاد(ع) به کربلا تشریف آوردند و آنان را در این امر یاری کردند. ایشان با یاری مردان بنی¬اسد نخست پیکر مطهر پدر بزرگوارشان را پیدا کردند و پس از گریه زاری فراوان، آن را روی قطعه حصیری ¬گذاشتند و به آرامگاه فعلی¬اش آوردند؛ سپس اندکی از خاک محل دفن را کنار زدند قبری ساخته و پرداخته ظاهر شد. سپس امام زین-العابدین(ع)، دستها را زیر بدن مبارک امام حسین(ع) قرار دادند و فرمودند: «بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله صدق الله و رسوله ما شاء الله،و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.» آن گاه به تنهایی، بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت؛ ایشان در حالی که دیگران را از کمک در تدفین امام(ع)، باز می¬داشت فرمودند: «با من کسانی هستند که مرا یاری دهند.» وقتی حضرت(ع) بدن را در قبر نهاد صورت مبارکش را بر گلوی بریده ابی عبدالله الحسین(ع) نهاد و در حالی که اشک بر گونه¬هایش جاری فرمود: «طوبی لأرض تضمنت جسدک الطاهر فان الدنیا بعدک مظلمه و الآخره بنورک مشرقه و اما اللیل فمسهد و الحزن فسرمد او یختار الله لاهل بیت دارک التی انت بها مقیم و علیک منی السلام یابن رسول الله و برکاته؛ چه مبارک است زمینی که بدن مطهر تو را در برگرفته است؛ دنیا بعد از تو تاریک است و آخرت با نور جمال تو روشن و نورانی. بعد از تو شبهای¬مان سخت و حزنهایمان طولانی است؛ تا آن زمان که خداوند سر منزلی را که تو مقیم آن شده¬ای برای اهل بیت(ع) و خاندانت اختیار کند ای زاده رسول خدا(ص) سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو باد.» آنگاه قبر را پوشانید و با انگشت مبارک روی قبر امام(ع) نوشتند: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابیطالب(ع) الذی قتلوه عطشانا غریبا.» سپس برادر گرامی¬اش -علی اکبر(ع)- را در پایین پای امام(ع) دفن کردند و بقیه هاشمیین و اصحاب را در قبر دیگر در زیر پای امام حسین(ع) دفن نمودند. سپس امام(ع) به همراه بنی¬اسد به نهر علقمه رفتند؛ در آنجا با مشاهده پیکر پاک عمویش -عباس(ع)،- خود را بر روی بدن ابوالفضل(ع) افکند و گلوی مبارکش را بوسید. امام(ع) در حالی که به شدت می¬گریست، ¬فرمود: «علی الدنیا بعدک العفا یا قمر بنی¬هاشم و علیک منی
ادامه👇
اسلام من شهید محتسب و رحمة الله و برکات
ه؛ بعد از تو ای قمر بنی¬هاشم خاک بر سر این دنیا؛ و سلام من به تو و رحمت و برکات الهی بر تو باد.» آنگاه برایش قبری حفر کرد و همانند پدر شهیدش به تنهایی او را درون قبر گذاشت و به بنی¬اسد فرمود: «کسی با من هست که کمکم می¬کند» سپس بدن شریف عباس(ع) را دفن کردند.» (المقرم، عبد الرزاق الموسوی ؛ مقتل الحسین(ع)، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، ص1979، ص319.321)
این گزارش به وسیله روایتی که از امام رضا(ع) نقل شده نیز تأیید می¬شود. راوی می¬گوید: «من نزد امام رضا(ع) بودم که علی بن ابی¬حمزه، ابن¬سراج و ابن¬مکاری بر حضرت(ع) وارد شدند. علی پس از گفتگو با حضرت(ع) درباره امامت ایشان، گفت: "از پدران شما برای ما روایت کرده¬اند که کار امام(ع) را کسی جز امامی مانند خودش بر عهده نمی¬گیرد.[پس چگونه است که پس از شهادت پدر بزرگوارتان امام موسی کاظم(ع) شما حضور نداشتید و متقبّل امر کفن و دفن ایشان نشدید]" امام(ع) فرمود: "بگو ببینیم حسین بن علی(ع) امام بود یا غیر امام؟" گفت: "امام(ع) بود". فرمود: "چه کسی عهده¬دار کارش بود." گفت: "علی بن الحسین(ع)" فرمود: "علی بن الحسین(ع) کجا بود." گفت: "در کوفه در زندان ابن¬زیاد." امام(ع) فرمود: "چگونه در حالی که زندانی بود عهده-دار کار پدرش گردید." گفت: "دور از چشم آنان رفت و پدرش را کفن و دفن نمود و بازگشت." امام(ع) فرمود: "آن کسی که به علی بن الحسین(ع) امکان داد به کربلا برود و کار پدرش را بر عهده بگیرد به صاحب این امر نیز امکان می¬دهد که به بغداد برود و کار پدرش را عهده¬دار گردد."»
___________
(کشی، محمد بن عمر؛ رجال الکشی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348ش، صص463-464 و مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، تهران، اسلامیه، بی¬تا،ج45، ص169؛ موسوی مقرّم ،عبدالرزّاق ، زندگانی امام زینالعابدین(علیه السلام)، ، ترجمه حبیب روحانی، ص 578؛ شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام سجاد(علیه السلام)، ، ترجمه محمدرضا عطایی، ج 1، ص243 .)
آری آنچه که در این روایات به صراحت بدان اشاره شده است خارق¬العاده بودن حضور امام سجاد(ع) در کربلا و همراهی با بنی¬اسد در تدفین شهدای کربلا است.
گردآوری و پاسخ:
سید محمد مهدی حسین پور
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
#روضه
🔊 روضه سوزناک حضرت زینب سلام الله علیها
🔘 اربعین حسینی
@majmaozakerine
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
( به سینه هر که تمنای کربلا دارد
همیشه در دل خود روضه ای به پا دارد ) 2
( کسی که عشق تو دارد، دِگر چه کم دارد؟ )2
*هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بی کار کجا؟
بزار هر کی میخواد، هر چی بگه بگه حسین جان، آقا جون اینقدر حرفا به ما میزنن، میگن بابا شما کار و زندگی ندارید، همش دنبال این پرچم هایید، میگن شما افسردگی دارید همش دنبال گریه اید، آره از وقتی زینب افسرده شد...
یه روز عبدالله گفتش که خانم این که نمیشه که تو همش داری گریه میکنی، من یه باغی تهیه کردم، فضایی مهیا کردم، پر از گُله، خانم بیا یه چند وقتی برو تو این باغ، تو این بستان بشین، بلکی دلت بازشه، بلکی این غم یادت بره، خانمو با خَدَموهَشَم برد گذاشت باغ بعد یه هفته اومد سر بزنه به بی بی ببینه حالش چطوره، این خدمه ریختن دور عبدالله گفتن چی کار کردی؟ اینقده داره گریه میکنه، گفت چرا؟ گفت یا میره میشینه کنار نهر آب، هی این نهرو نگاه میکنه گریه میکنه، میگیم خانم چرا گریه میکنی؟، میگه نگاه میکنم میبینم این مورچه ها میان آب میخورن میرن، داداشم هی گفت جیگرم داره میسوزه، میگیم خوب دیگه نبریمش کنار نهر، میبریمش تو بوستان پهلو گلها، تا بردیم پهلو گلها نشست اینقدر گریه کرد، گفتیم خانم حالا چرا گریه میکنی؟ یدونه ازاین شاخه گلها رو گرفت یه تکون داد گلبرگها ریخت، گفت گلهای منو یکی یکی همینجور پر پر کردن، به کوچیک و بزرگمون رحم نکردن، قنچه ی ربابو جلو چشم من...*
(کسی که عشق تو دارد، دگر چه کم دارد؟)2 (الحمدلله)
بدون عشق تو عالم کجا بَها دارد؟
آقا به غیر تو که کرم، میچکد زِ انگشتت
کجای پادشهی، این همه گدا دارد؟
حسیـــــــــن، دلم یه کربلا میخواد
حسیــــــــن، یه گنبد، طلا میخواد
حسیــــــــــن، دلم امام رضا میخواد
حسیـــــــــن، سایت یه عمره رو سرم
حسیــــــــن، خیلی شما رو دوست دارم
حسیـــــــن، بگی برو کجا برم
آقا تو هم چو من، سَرِ کویَت هزارها داری
(اگه من نیام یکی دیگه، الحمدلله بازارت داغه)
آقا تو هم چو من سر کویت، هزارها داری
ولی بدان که گدایت فقط، تو را دارد
( حسیــــــــــن، خدا عشقه تو رو ازم نگیره
حسیــــــــن، آقا مادرم برات بمیره )2
اومد خدمت امام سجاد گفت آقا، دو راهیه، این ور میره مدینه این طرف کربلا، کجا برم؟ آقا گریان شدن، فرمود از بزرگتر ما بپرس، ببینید عمه جانم چی میگه هر چی عمه جانم بگه، اومد از خانم سوال کرد خانم، این طرف مدنیه این طرف کربلا، نذاشت حرف ساربان تموم شه کربلا، ما هنوز خودمونو برا حسین نزدیم، تاحالا هر چی زدن اونا زدن، بعضی ها این طوری میگن، بعضی ها این طوری آوردن، هنوز نرسیده به قبرها، از دور دیدن دونه دونه از بالای ناقه ها زمین افتادن، زن های بنی اسد اومدن اونایی که کربلان اومدن، خانم قبرا جلوتره، چرا این جا زمین افتادی؟ یکی صدا زد همین جا قاسم رو پاره پاره کردن، یکی گفت علی اکبرو اینجا زدنش، آخ بمیرم عمه سادات چی فرمود؟، صدا زد کجا بودید صبح یازدهم، اسباشونو نعل تازه زدن، تمام این صحرا بوی حسینو گرفته، اینقدر اسب رو بدنش...
حسیــــــــــن
(شکسته بال ترینم، کبود آمده ام )2
من از محله ی قوم، یهود آمده ام
اِنقدر زدنم، اما داداش، یادته اون روز دوتا بچمو کشتم بیرون نیومدم، یه وقت تو خجالت نکشی، حالا جان زینب، هر چی میپرسی بپرس، اما از اون دختر کوچیکت سوالی نپرس، نذار زینب خجالت بکشه، انقدر کتکش زدن، گوشه ی خرابه جا ماند
حسیــــــــــــــــن
◾️◾️🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
▪️🎤روضه و دلگویه اربعین
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
الهی کربلا تا برلب آمد
مرا یاد از حسین وزینب آمد
همان زینب که رویش کشته نیلی
زدست دشمنانش خورده سیلی
همان زینب که از جور زمانه
به تن دارد نشان تازیانه
همان زینب که کاره خواهری کرد
ودر حق حسینش مادری کرد
▪️حالاکه متوجه شدی کدوم زینب رودارم میگم دلم می خواد دیگه ازکسی خجالت نکشی سرتو خم کنی بلند بلند برا زینب خواهر غریب حسین ناله بزن . بزار صدای ناله هاتو مادره عزادارش فاطمه بشنوه . امشب دست بچه هاشو بگیره بیاد تو مجلس ما بشینه باچشمای خودش ببینه که این جمعیت دارن برا حسینش ناله میزنن ..
آی شمایی که امروز روزی ازکارو زندگیتون زدیداومدید توعزاخونه حسین نشستید میدونید امروز مادرش فاطمه چی میگه .میگه آی اونایی که امروز مجلس حسین منو زینت دادید ان شالله یه روزی منم براتون جبران میکنم .ای
ن شالله شب اول قبرتون من با حسینم میام سراتونو رو زانوی حسینم میگیرم نمی زارم کسی آزارتون بده حالا می خوام کسی بیکار نباشه همه مداح بچه های فاطمه باشید امشب بمیرم الهی
آخه زینب خیلی تنش خسته است اونقدربه جرم عاشقی برادرتازیانه خورده تنش خیلی کبوده خیلی درد میکنه ای کاش
فقط گرسنگی بود تحمل میکردن
فقط تشنگی بود تحمل میکردن
همه اینا بمونه .خدا میدونه هروقت صدای بچه های بی بابا بلند می شد تا میگفتن بابا .بجای اینکه نوازش کننو تسلیت بگن سیلی میزدن اونقدر باسیلی میزدن یاالله یاالله . می خوام روضه بخونم هرکی هر حاجتی داره دستاشو بلند کنه خجالت نکشه اگه اینجا نگیری مراد دلتو نگیری شایدجای دیگه بهت ندن.
کاروان خسته ی زینب آروم آروم خسته ی خسته به یه دوراهی رسید یه طرف میرفت کربلاو یه طرف هم میرفت مدینه . ساربان اومد کنار امام سجاد صدازد یابن الرسول الله . شما رو کجا ببرم . ببرم کربلا یا ببرم مدینه ؟
فرمود ساربان خدامیدونه قافله سالارما عمه سادات ما زینبه . اومد کنار زینب ایستاد صدازد بی بی جان .شمارو کجا ببرم . کربلا یا مدینه تا این جمله روشنید صدای ناله زینب بلند شد .فرمود ساربان اگر میتونی یه باره دیگه مارو از کناره قتلگاه عبور بده (.میدونی چرا) . آخه این بچه ها خیلی وقت بابا شونو ندیدن
نگاه کن چی جوری دارن برا بابا شون ناله میزنن همین که اومدن .راوی میگه دیدم این بچه های بی بابا خودشون مثل برگ های زرد پاییزی از بالای شتران به زمین انداختن هرکدوم دارن کنار یه قبری میرن یه نگاه کردن دیدن زینب اومد کنار یه قبری ایستاد یه نگاه کرد دیدروی این قبرنوشته این قبرقبره حسین غریبه .تافهمید این قبر حسینشه. خودشو انداخت روقبر برادر .صدازد حسین من .بلند شوداداش اگه خواهرتو ببینی نمیشناسی .داداش خیلی دلم می خواس اینجا نامحرم نبود من پیراهنمو بالا میزدم جای تازیانه هارو نشونت میدادم .داداش آخه هروقت می خواستن بچه هاتو بزنن من میومدم جلوی تازیانها نمیزاشتم بچهاتو بزنن بلند شو نگاه کن اینا همه اون اماناتیه که به من دادی . همه را بردمو سالم بر گردوندم اما حسین من تو روبه حق مادرمون فاطمه دیگه سراغ سه سالتو ازمن نگیر . آخه من اونو خرابه جا گذاشتم . رقیه رو با خودم نیاوردم داداش .نبودی خرابه حسین جان آخه این بچه اونقدر بابا بابا گفت غریبانه جان داد
♻️دلگویه مازنی
براربوین چتی بمومه تینار عمه بمیره
رقیه هاکرده مره داغدار
وره سر بشتمه خرابه کنار عمه بمیره
مره گته عمه کوعه ته برار
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
زبانحال امام زین العابدین با سهل ابن سعد ساعدی
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔸🔸
@majmaozakerine
ببین ای سهل مرا باحالت زار
خدا اجرت دهد ای نیک و رفتار
شنیدم تو به ما یاری نمودی
یتیمان را تو غمخواری نمودی
ببین این شهر را آزین نمودند
دل آل علی را خون نمودند
ببین ناموس پیغمبر محن را
ببین اطفال خردسال ورسن را
به دست وگردنم زنجیر وبستند
سر من را به سنگ کین شکستند
اگر داری تو پارچه ای نکو نام
بده بر عمه ام ای مرد خوش نام
دگر خواهم بلند سازی زگردن
دمی زنجیر داغ را حق ذوالمن
چو بگرفت زنجیر ازگردن او
بریخت خون جراحت دامن او
در تاریخ آمده سهل ساعدی وقتی رسید در شام دید شهر آزین بسته شده وچراغانی هست
پرسیدآیا اینجا عیدی مرسوم هست من خبر ندارم
گفتند عید نیست خارجی را اسیر کردند و به شهر می آورند
گفت از کدام دروازه /گفتند از دروازه ساعات
با عجله رفت آنجا دید علمها نمایان شد وسرهای بر نیزه زده کنا محمل زنها
دختری کوچک دید پرسید اسمت چیست /گفت سکینه دختر حسینم
ای سکینه کاری میخواهی برات انجام دهم آخر من نوکر جدتان هستم
گفت پول داری
پرسید برای چه میخواهی
گفت به نیزه داربده کمی سر بابایم را جلوتر ببرد تا نامحرم به ما نگاه نکنند
بعد میگه دیدم امام سجاد را روی شتر از زیر شکم پاهایش بهم بسته شده
جلو رفتم سلام دادم
خودم رامعرفی کردم وعرض کردم اگر خدمتی هست بجا بیارم
فرمود پارچه داری
شال گردنم را دادم گفت بده عمه ام زینب بر زنان برساند تا حجاب کنند
برگشتم دوباره پیش امام باز فرمود سهل هوا گرم هست زنجیر داغ شده وگردنم را سوزانده
تکه ای پارچه بین زنجیر وگردنم بزار
سهل میگه زنجیر را بلند کردم دیدم جای زنجیر دا ه خون میریزه
قاسم جناتیان قادیکلائی
♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
▪️🎤روضه جانسوز امام سجاد (ع)
#محلی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine
فدای تن خسته ات یاامام سجاد .آی اونایی که درد دارید گرفتارید مریض دارید التماس دعا.فقط یه اشاره ای کنم اونی که اهلش باشه طاقت نمیاره . میگن وقتی از امام سجاد سوال کردن یابن رسول الله شما مصیبتای زیادی دیدی . داغ پدر. داغ برادر . داغ عموجانت عباس . همه ی اینارو میدونیم اما می خوایم بدونیم کجا . کجا بیشتر از همه به شما سخت گذشت کجا بیشتر دلتون آتیش گرفت . تا این حرفو زدن دیدن آقا داره بلند بلند گریه میکنه ناله میزنه .فرمود الشام .الشام. الشام بخدا همه مصیبتها دل منو آتش زد. اما بخدا به اونجایی نمیرسه که مردم با صدای بلند به بچه های فاطمه میگفتن خارجی. آقا می فرماد دیگه طاقت نیاوردم صدا زدم مردم اون سری که بالای نیزه داره نگامون میکنه پسره فاطمه حسینه .. گفت همه اینا بمونه از کربلا تا کوفه تا شام حتی یک نفر هم سلاممون نکرد تا اینکه یه وقت دیدم یه جونی اومد جلو سلامم کرد گفتم تویی که منو دراین بند اسارت نمیشناسی چراسلامم کردی .گفت آقا جان الهی بمیرم براتون آخه من شمارو خوب میشناسم گف مگه توکی هستی .عرض کرد منم سعدابن ساعدی از محبان شما .تا خودشو معرفی کرد صدازد آی پسر ساعدی حالایی که مارو میشناسی علاقه ای به ماداری باید دوتا کار بکنی .گفت بگو یابن رسول الله چه کنم . فرمود اول اگر میتونی یه مقدار پول به این نیزه دارا بده بزار یه مقدار این سرهای بالای نیزه رو جلوتر ببرن آخه بچه های بی بابای حسین دارن جان میدن
گفت چشم انجام میدم .. بفرما دیگه چی می خوای .. فرمود آی سعد ابن ساعدی اگه یه مقدار پارچه ای داری زیر این زنجیر گردنم بگذار آخه نگاه کن داره خون زیادی میریزه . اینجارو دیگه من دارم میگم حتما آقا درحق ساعدی دعا کرد حتما گفت آی سعد الهی فردای قیامت پیش بابام حسینو مادرم زهرا و جدم رسول الله روسفید باشی آخه کار بزرگی کردی
▪️زبانحال امام سجاد
برو بَوین چتی هسمه نالون
غریبی سخته
خله برمه کنه رز رزه وچون
جدایی سخته
چه اون وَته نشونه نیزه دارون
جدایی سخته
برو بوین مه گردن در انه خون
جدایی سخته
من بعد شه پیر بهیمه امام
جدایی سخته
مره هیچ مسلمون نکرده سلام
جدایی سخته
خدادونده دشمنون بی بهونه
جدایی سخته
عمه زینبه زونه تازیونه
جدایی سخته
خداپرست
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
▪️ آیا می دانید تکلیف سرهای شهدای کربلا چه شد و کجا دفن شدند ؟ ▪️
🔹پس از واقعه جانگداز کربلا ، سرهای شهدای کربلا جز حضرت علی اصغر(علیه السلام) و حر بن یزید ریاحی(علیه السلام) قطع شد و به سوی کوفه و سپس به سوی شام روانه شد ؛(البدایه و النهایه ج8 ص190)
در رابطه با محل دفن سر مبارک امام حسین علیه السلام دو قول مشهور در نزد شیعه است ، که یا در نجف دفن شده است و یا در اربعین توسط امام سجاد علیه السلام در کربلا دفن شد زیرا ثابت است که اهل بیت امام حسین و امام سجاد علیهما السلام برای اولین اربعین امام حسین علیه السلام خود را به کربلا رساندند ؛
در رابطه با سر سایر شهدای کربلا نیز مشهور است که آنان نیز توسط امام سجاد علیه السلام در اربعین حسینی به کربلا باز گردانده شدند و دفن شدند .
🔹شیخ عباس قمی نقل می کند ؛
« یزید بن معاویه سرهای شهدا را به علی بن الحسین علیهماالسلام داد ، امام سجاد علیه السلام نیز سرهای شهدا را به بدن های شریف در روز بیستم صفر و اربعین حسینی ملحق کرد »(نفس المهموم ص425 ، حبیب السیر ج2 ص60)
البته نقل دیگری نیز وجود دارد که سرهای شهدای کربلا به غیر از امام حسین علیه السلام در همان شام مدفون شده اند.
🔹مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه می نویسد؛
« بعد از سال 1321 هجری قمری در آرامگاه مشهور به باب الصغیر در دمشق مقبره ای دیدم که سر در آن سنگی نصب بود که بر روی آن نوشته بود ؛ این جا محل دفن سرهای عباس بن علی و علی اکبر بن حسین و حبیب بن مظاهر است ...طبیعتا سرهای شهدا پس از حمل شدن به دمشق و گردانده شدن در شهر و بر آورده شدن هدف یزید به ناچار بایستی در یکی از گورستان های شهر دفن می شدند ، که از میان آنها این سه سر در آرامگاه باب الصغیر مدفون شده اند و جای دفنشان حفظ شده است »(اعیان الشیعه ج1 ص627)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_6010611623272645864.mp3
4.61M
#شور
بانوای حاج
#سیدمجیدبنی_فاطمه
به دل هوای حرم ♩⋄♭ به لب نوای حسین مسیر ما میرسد ♩⋄♭ به کربلای حسین
به عشق ارباب ♩⋄♭ بگو بسم الله بگو صل الله علیک ♩⋄♭ یا ابا عبدالله
السلام علیک یا شاه عطشان من حسین فریادم تا پایان عمر جان من حسین
اقام اقام اقام حسین
خسته ی راه اومدم آه توانم بده ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
به عشق ارباب بگو بسم الله بگو صل الله علیک یا ابا عبدالله
السلام علیک یا شاه عطشان من حسین فریادم تا پایان عمر جان من حسین
خسته ی راه اومدم آه توانم بده ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
♩⋄♭ آقام آقام آقام حسین
تا وقتی که زندم حسین از عشقت دل نمیکنم تا باشه خون توی رگم سینه میزنم
آقام آقام حسین
خوانده برایم دعا دختر دردانه ات نام مرا برده اند بین عزاخوانه ات
بیا نیت کن به جای ان ماه بگو صل الله علیک یا ابا عبدالله
ریحانه الحسینیم روح و ریحان من تویی میگویم مثل دخترت جان من حسین
آقام آقام آقام حسین
مداحی_آنلاین_چطوری_یادم_بره_ابوذر_بیوکافی.mp3
8.42M
🔳 #شهادت_امام_سجاد(ع)
🔹چطوری یادم بره اون همه اشک و آه
🔹چطوری یادم بره غارت خیمهگاه
#زمینه
حاج ابوذربیوکافی
@majmaozakerine
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
108315374_1008429070_488945278.mp3
5.43M
شور امام سجاد
محمود کریمی
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
شده وقت سفر
بیا ای همسفر
منو با خد ببر
بیا ای همسفر
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
بعد تو روز خوش ندیدم
ببین محاسن سفیدم
شبیه عمه ام خمیدم
تنم رو دنبالت کشیدم
تا اینکه امشب
به آرزوم رسیدم
این نماز آخر من
که اومده برادر من
اومده باز عموم اباالفضل
نشته روبروم اباالفضل
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
کجایی یار من
ببین دلدار من
تموم کار من
کجایی یار من
آخر شده غربت من، بابا بابا حسین
بیا ببین غربت من، بابا بابا حسین
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
فدا خون تو
لب گلگون تو
اومده مهمون تو
فدای خون تو
تو کربلا کشته شدم، بابا بابا حسین
به خونت آغشته شدم، بابا بابا حسین
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
108315374_1008429070_488945278.mp3
5.43M
شور امام سجاد
محمود کریمی
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
شده وقت سفر
بیا ای همسفر
منو با خد ببر
بیا ای همسفر
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
بعد تو روز خوش ندیدم
ببین محاسن سفیدم
شبیه عمه ام خمیدم
تنم رو دنبالت کشیدم
تا اینکه امشب
به آرزوم رسیدم
این نماز آخر من
که اومده برادر من
اومده باز عموم اباالفضل
نشته روبروم اباالفضل
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
کجایی یار من
ببین دلدار من
تموم کار من
کجایی یار من
آخر شده غربت من، بابا بابا حسین
بیا ببین غربت من، بابا بابا حسین
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
فدا خون تو
لب گلگون تو
اومده مهمون تو
فدای خون تو
تو کربلا کشته شدم، بابا بابا حسین
به خونت آغشته شدم، بابا بابا حسین
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
#شور
کریمی
@majmaozakerine
راه شام
مرحوم منزوی اردبیل
قویوبلا چولده آی بابا آنام باجیم ملرمنی
سالوبلا ئوزگه لر کیمین گوزیندن عمه لرمنی
نجه ئوزین ورار سودا ساقا صولا سنق گمی
او حاله قالمیشام باباگوزوم گورنده کولگمی
نه آی چخور نه کهکشان ایتورمشم دوشرگمی
اجل بهانه آختارور سراغ ایدوب گزر منی
قویوب گور ایندی بو گجه فلک کیمیله باش باشا
بیر اوچ یاشندا قورخولی قزی سالوبدی داغ داشا
ایاق یارالی چاتمور ال نه باجیا نه قارداشا
من ئولمسمده ئولدورر مشقت سفر منی
بو آیدا چخمور از قضا بیر آز ایشیقدا آغلیام
ایاقمون تیکانلارین چکوب جهانی داغلیام
آچوب بو کهنه معجری بولوب یارانی باغلیام
اورکده چوخدی طاقتیم ایاقیم اینجدر منی
ئوزوه مسند ایتموسن اوجادا نوک نیزه نی
ایاقون آلتدا گورموسن ایاقلانان ضعیفه نی
گوزوندن اشگ تک دوشن بالون گنه گزورسنی
یتش هرایه بوشلامور سیاهی خطرمنی
غرض قضائیلن قدر سالوب اله بهانه نی
گجیله زجر بیحیا تاپوپ او نازدانه نی
سلام وردی تتردی گورنده تازیانه نی
دیدی گوزتله ورما ایلعین فتنه گر منی
قلم الیمده ایستمور سوزی سوزه هدر قاتا
رقیه تک هوسلنور او کاروانه تز چاتا
گیدور که تیر غمزه سین گوزیله نیزیه آتا
دیه دوشنده ناقه دن گوزتله مختصر منی
دینمرم نه لر چکوب بو کاروانه گلمشم
بو داشلقی تیکانلقی گلینجه جانه گلمیشم
فقط یارالی باشوی ایدوب بهانه گلمشم
دیدیم جداده سیر ایدن یارالی چوخ سویر منی
ئوزومی موج محنت و غم و بلایه ورمشام
گزوب تاننمیان یولی بو خسته جانی یورمشام
قوولمشام یخلمشام گنه دوباره دورمشام
بو فکریلن که زجر دون یوبانسام ئولدوررمنی
بیور دمشقه بویولون نقدر وار مسافتی
اگر یوخوندی ویرمیوم بو کاروانه زحمتی
اوزاخدی تاپشور عمه مه دوباره بو امانتی
دی کوچ ایدنده ایلسون اققلی باخبر منی
تیکان باتوب ایاقمه گل آچدی بلبل آغلادی
دوزنمدی فراقوه یانوب شیرین دل آغلادی
اولوبدی فاطمه آنام دچار مشکل آغلادی
یتشدی باسدی باغرینا او زار دیده تر منی
دوشور منیم خیالمه وطنده کی مناظریم
قبیله قونشی تای توشوم مقابلیم مجاوریم
او عزتیم بو ذلتیم او اولیم بو آخریم
مدینه لی ئوپر منی بو کوفه لی دویر منی
مدینه ده دائیلاریم ایدنده خواهش عجزیله
ئوزوی راضی ایتمدون گجه گیدم دائیم گیله
نجه دوزرسن ایندی سن قزوون بابا دوشه چوله
حسینه سویگلی بلن ایاقلیوب گچر منی
آنام دیردی هی منه اوزاقه گیتمه گوزدیر
گوزیلن اوخلار آی بالا گوزل جمالی بدنظر
گوزل لیگون طراوتین خزانه ویردی قمچیلر
بونیلی صورتیم داخی یتیمه بنزه درمنی
رقیه جان ضریحوه رواقوه فدا اولوم
سپنمدیم مزاروه گوزوم یاشین دولوم دولوم
دیر همیشه "منزوی "او قبره دوشمدی یولوم
اقللی جان ورن زمان سن ایله مفتخر منی
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
#سبک_متن_با_نـوای_حاج_بهزاد_جاوید 👇👇
#خرابه_حضرت_رقیّه_س
#زبانحال_حضرت_رقیّه_س
#به_راس_مطهر_حضرت_سیدالشهدا_ع
》《》《》《》《》《》《》《》《》《
بابا سن گیتدون اما آتش هجرانه من یاندیم
اولوبدور منزلیم بو گوشه ی ویرانه من یاندیم
یتیمه قیزلارین گویلون آلاللار رسم عالمدور
انیسیم روز و شب ویرانسراده غصه و غمدور
سسیمه سس ویرن یوخدور منیم ،بیر تک بو عممدور
بی بیمدور شمع محفل، من اونا پروانه من یاندیم
او گون کی سن خِیَمدن آیریلوب گئتدون ملالیله
منه بیر سوز دیدون رام ایلدون شوق وصالیله
دولاندیم چوللری مجنون کیمی آشفته حالیله
گیجه گوندوز او گوندن گردش دورانه من یاندیم
یارالی باشووین آردینجا منده چوللره دوشدوم
دولاندیم کعبه ی مقصودیله تا دللره دوشدوم
بو یولدا بیر نچه یول ناقه دن اما یئره دوشدوم
دایاندی نیزه ده باشون گلوب افغانه من یاندیم
الینده تازیانه دشمن بی رحم و بی پروای
امان وئرمزدی بیر لحظه دییم من اصغره لایلای
چکم ناله، دییم جدّیم شبیهی اکبره ایوای
گلوبدی قمچی لر هر بیر زمان جولانه من یاندیم
بیر عده یئتمدی شامه بابا یولدا دوشوب ئولدی
خدنگ غم دل آل رسولی ظلمیله بولدی
گلنده شهره شام اهلی شمادت ایلدی گولدی
بئله بیر میزبانه اُفّ اُولا، مهمانه من یاندیم
نه مدتدور یانوردوم من سنون نار فراقینده
خوشیدیم من بو مدتده وصالون اشتیاقینده
گلوب ایندی کسوک باشون یارا واردور دوداقینده
باتوبدور صورتون گوردوم سنون القانه من یاندیم
سفردن شه گلنده رسمیدور کی یار و اعوانی
چخاللار پیشوازه تا اُولا اِعزاز شایانی
سنه من پیشوازه چخمادیم عفو ائت بو نالانی
گذشت ائت اولمادی بیر مجلس شاهانه من یاندیم
گلوبسن بو گیجه دیداریمه ای شاه زهرا خو
بهشت عطری گلور سندن مُعطّر بیر گل خوشبو
یازوب بو سوزلری حاجت امیدیله بیزه "دلجو"
گیجه گوندوز اونون اشکی آخور دامانه من یاندیم
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها
📝▪️مرحوم اعظمی تبریزی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
او یتیمی که گلر ناله و فریاده منم
اوچ یاشیندا سارالان گل کیمی شهزاده منم
اورگی داغلی قولی باغلی گلن شامه اسیر
آهو تک صید اولونان ظلمیله صیاده منم
ناقه دن یولدا دوشوب آیری دوشن قافله دن
قالان آواره گجه قورخولی صحراده منم
سالموشام باشه قرا معجر زیور یرینه
روز و شب طعن و شمادتده گلن داده منم
من او شمعم یغارام باشیمه پروانه لری
او رقیه که غمی اود وورار اکباده منم
من نه مدتدی باخوب یولارا اکبر دیرم
قارداش هجرینده گلن ناله و فریاده منم
نازلی دلبند حسینم علی اکبر باجیسی
عالمین مفخریم ظاهرا افتاده منم
گوندروب شاه زمن شامه نماینده منی
ایندی افتاده لره والی بو اثناده منم
منه منصب ویریلوب باب الحوایج لقبی
چاره سیزلر چاغیراندا یتن امداده منم
هانسی گلدور یتیشه عطر و نظافتده منه
غنچه که شهرتی وار گلشن زهراده منم
محو اولار قصر یزیدی نه قالار نام و نشان
آدی شهرت ایلین گون کیمی دنیاده منم
او یاتور قصر مجللده گجه خرم و شاد
قوری یر اوسته یاتان غصه لی ماواده منم
او قویور بالش نازه باشینی عزتیله
باش قویان تیره ترابه شب یلداده منم
او ایدوب حقی فراموش اوجا قصر ایچره
قوری یر اوسته یاتوب اللهی سالان یاده منم
او دانوب دینی یخوب ظلمیله اسلامون ایوین
روز و شب دین چاغوران کوی غم افزاده منم
او دیور بس کی یتیمون کسیلر ناله سسی
نی کیمی داده گلن محنت عظماده منم
او دیور بس که منیم یرده بو آهیم قالاجاق
آهیله شور سالان عالم ایجاده منم
او هله جاهنیه مغروریدی بولمز ئولومی
کنج ویرانه جان ویرماقا آماده منم
او دیور ظالمه مظلوم دینمز سوزونی
اونی محشرده چکن محکمه داده منم
او دیور حاکمم عالمده ولی بولمور اوزی
اونی محکوم ایلین کیفر عقباده منم
او اوجا قصرینی آهیم ایله ویران ایده جاق
سالان عزتدن اونی عالم معناده منم
آغلا گوز یاشلی رقیه غمینی #اعظمی یاز
سویله هجرونده گلن ناله و فریاده منم
#زبانحال_رقیه_س
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#کاروان_اسرا
دومرتبه گذرِ سنگ بر جبین افتاد
بلند مرتبه سر ، باز بر زمین افتاد
شکافت ، یک سر و دیدند دختران حرم
به روی صورت عمه ، دوباره چین افتاد
به ناله خواهرِ مظلومه رو به مردم گفت
بدا به حال شما که عمودِ دین افتاد
دوباره نیزه شش ماهه ، دستِ مستی رفت
رکاب نیزه تکان خورد ، پس نگین افتاد
و چون عمو که زمین خورد علقمه ، بی دست
به دستِ بسته ، سکینه ز روی زین افتاد
حسین فاتحهٔ کوثرِ حرم را خواند
سه ساله دختر او دست یک لعین افتاد
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
_______________
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#کاروان_اسرا
وقتی که تن حسین بی سر شده بود
دلشوره زینب دو برابر شده بود
از خولی و شمر دیرتر می آمد
افتادن و گریه کار خواهر شده بود
تنها نه فقط رقیه، در ظهر عطش...
از غصه ات آفتاب لاغر شده بود
در ظهر دهم حرف سر و خنجر بود
در عصر دهم صحبت معجر شده بود
ابرو به هم آورد ابالفضل...چقدر
با دیدن حرمله مکدر شده بود
با خاطره ی خنده ی معصوم علی
چشمان رباب روز و شب تر شده بود
گیسوی سه ساله کوچه پس کوچه ی شهر
بازیچه ی دختران کافر شده بود
از غربت زین العابدین این بس که
در شام یزید روی منبر شده بود
🔸شاعر:
#شهریار_سنجری
_______________
AUD-20200909-WA0024.
2.72M
حالا تمام دغدغه ام این شده حسین،
این #اربعین کرب و بلا میبری مرا !؟ ...
🔺با نوای: حاج میثم مطیعی
#محرم | #امام_حسین
#واکسن | #اربعین
@majmaozakerine
زمزمه: بیرق عشقت بالا اباعبدالله... | حاج میثم مطیعی_۲۰۲۱_۰۸_۳۱_۰۸_۲۶_۴۰_۱۳۲.mp3
2.84M
💢 سلام ای بالا نشین،سلام ای خونین جبین، بخر ما را اربعین
🎤 حاج میثم مطیعی
روز شمار اربعین حسینی 27 روز باقی مانده
#أباعبدالݪہ_ع
@majmaozakerine
vahidshokri-241.mp3
6.71M
کربلایی وحید شکری
بند اول
همیشه هر دم تو همه عمرم
لطف تو بوده شامل حالم
از این که هستن ایل و تبارم
نوکرتون به خودم میبالم
زینب الگوی کرم
زینب سایه رو سرم
زینب یعنی اقتدار یک عشیره
هرجا صحبتی سرِ
تشبیهات حیدره
زینب مصداقه و مرجع ضمیره
شام و کوفه تحت تاثیره
حرفاشه که مثل شمشیره
مجلسُ تو مشت میگیره زینب
عمه جان صاحب الزمان زینب
نطق تو مافوق بیان زینب
بهترین شعری که در وصف تو گفتن
اینه کربلادَ قهرمان زینب
یا زینب یا عقیله العرب
بند دوم
جونم فدای شما که پای
مصیبتا یاور حسینی
نه تنها خواهر یه جا برادر
یه جایی هم مادر حسینی
زینب زینت پدر
زینب الگوی قمر
زینب عشق حضرت ام البنینه
مثل حیدره
با شمشیره خطبه هاش
میره رو تخت سلطنت کوفه میشینه
لشکری دچار تشویشه
یه نخ از چادر مشکیشه
که زده تو قلب ما ریشه زینب
مرد میدان در شکل زن زینب
معجزه کردی با سخن زینب
یک نفر مظهر کل خانواده
فاطمه حسین علی حسن زینب
یا زینب یا عقیله العرب
#شور
#حضرت_زینب
شکری
@majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵پشت سر مرقد مولا
🎵روبرو جاده و صحرا...
🎤میثم مطیعی
💯پیشنهاد دانلود
🔰 #محرم حسینی
◾️۲۸ روز تا اربعین حسینی
#بطلب_حسین
#عشاق_الحسین_کاروان_حسین
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
⇦🕊روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _ ویژه ایام محرم و صفر _حاج احمد واعظی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بابا،بابا،بابا....
دلم بشکسته بود،بابا!
غمین و خسته بود،بابا!
دو دستِ کوچولویِ من
به زنجیر بسته بود،بابا!
*امشب شبِ رقیه جانِ،دلِ همه الان رفته خرابه...*
نبودی، ببینی،به چشمام موجِ دریا رو
نبودی،ببینی،چه جوری می زدن ما رو
*بابا! دنبالم می دویدن،تازیانه هارو می چرخوندن،من یه دخترِ کوچولوم،آدم های گُنده سرم می ریختن...*
نبودی،ببینی،چه زجری می کشیدم من
تو صحرا، رو خارا،برهنه پا، دویدم من
بابا،بابا،بابا....
دیگه بسه جدایی
منو ببر بابایی
دلم خون و رُخم زرده
روزا گرم و شبا سرده
سَرَم،چشمم،تنم
گوشم،همه درده
نیگاه کن،شده رخسارِ من نیلی
یه باره می اُفتم،سرم گیج میره از سیلی
*بابا!صورتِ منو نگاه کن چیکار کردن...*
بابا،بابا،بابا....
نمونده دیگه سو به چشمای ترم، بابا!
یا از ترس،یا از درد،شب از خواب می پرم، بابا!
*خواب بود بچه،تو خواب دید بغل باباست،تا چشماش رو باز کرد دید خرابه است،بابا نیست...بهونه ی بابا رو گرفت....
نانجیبا می خواستن آرومش کنن،سر باباش رو گذاشتن تو یه طبق،تا از در خرابه وارد کردن،عمه ی سادات که فهمید چه خبرِ،بلند شد،دوید رفت جلوشون رو گرفت...چیکار می کنید؟نبرید این سر رو، می کُشید این بچه رو،خودم آرومش می کنم،برگردونید این طبق رو...آی حسینا! عمه سادات رو با تازیانه زدن...بی بی رو کنار زدن،این طبق رو بردن جلو...حسین...
گفت: دیدم کنار ضریح، پیر زنی یه چیزی رو تو دستش گرفته بود،گریه می کرد،هی نشون میده به ضریح...بلند شد برِ.... گفتم:مادرجان! من داشتم نگاه می کردم،می تونم ازت بپرسم این چی بود؟یا چی می گفتی؟
شروع کرد گریه کردن،گفت:پسرم ما از عشایرِ ایرانیم،تو بیابون و دشتیم،خیلی وقت ها در اثر راه رفتن،پاهامون زخم میشه...کفِ پاهامون آبله میزنه،از گیاهان دارویی،چربی حیوانات،یه پماد داریم،میزنیم خوب میشیم....
گفت:وقتی داشتم می اومدم اینجا،شنیدم این دخترکوچولو پاهاش آبله داره،از همون پماد آوردم،داشتم می گفتم:قربونت بشم،پات خوب شده؟...
ان شاءالله تو حرمش باشیم،همون حرمی که هنوز احساس می کنیم داره میگه: بابا!....@majmaozakerine
➖➖➖➖➖➖➖
#حاج_احمد_واعظی