از روزی که بابامو ز دست دادم
از روزی که بابامو ز دست دادم
از یک حرفت عمو خیلی شاد شدم
از یک حرفت عمو خیلی شاد شدم
کدوم حرفت، همون حرفی قاسم رو خوشحال کرد
گفته بودی تو مدینه به همه
قاسمم مثل علی اکبرمه
قاسمم مثل علی اکبرمه
چی شده؟ قاسم باید داماد بشه
ولی اکبر راهی میدون بشه
چی شده؟ قاسم باید داماد بشه
ولی اکبر راهی میدون ب
بند اول
با رفتنت قاسم عمو
دل از دل ما میبری
با این هوایلی که بستی
یه لشکری تک نفری
ببین که انداختیم عمو
عجب توی دردسری
آه برو ببر دل ماه و زحل رو
برو و حمله کن بخون غزل رو
برو تا ببینن واژه یل رو
برو نشون بده حرف با عمل رو
برو زنده کن اسم جمل رو
برو بچش عمو طعم عسل رو
وای عمو وای عمو
بند دوم
افتادم از پشت فَرَس
سینه و دنده هام شکست
عمو به فریادم برس
نیزه به پهلوهام نشست
افتاده کاکلم تو دست
شمر و سنان و خولی پست
آه سرمو میبرن اگه برسی دیر
پر زخم تنم زِ ضرب شمشیر
منو هم میکشن با نیزه و تیر
بهم میخندیدن با حالت تحقیر
بهم سنگ میزدن با ذکر و تکبیر
عمو لعنت به این بدی تقدیر
وای عمو وای عمو
بند سوم
میون سنگ و نیزه ها
زدم عمو تو رو صدا
تموم دنده هام شده
عمو زِ هم جدا جدا
گرفته بوی فاطمه
تموم خاک کربلا
آه بیا ببین عمو سرم و شکستن
پیش چشم همه پرم و شکستن
بخدا حُرمت حرم و شکستن
شبیه کوچه شد روضه من هم
نه مادر که کتک میخورد حسن هم
حتی یه سیلی خورد به بی کفن هم
بیا ببین عمو سرمو شکستن
پیش چشم همه پرم و شکستن
بخدا حُرمت حرم و شکستن
وای عمو وای عمو
گفته بودی که طبیب دل بیمارانی
پس طبیب دل من باش که بیمار تو ام
وای عمو وای عمو
به والله زِ غمت نیست غمی بالاتر
به والله زِ شما کسی نیست کسی آقاتر
شما هر جا که باشی بهشت هم اونجاست
به والله زِ حرم نیست بهشت زیباتر
رو به توئه روی نیازم حسین
خونه خرابتم بسازم حسین
دست منو جون جوونت بگیر
عمرمو بیهوده نبازم حسین
جلوه ی ذات ابی عبدالله
جونم فدات ابی عبدالله
شکر خدا شده موهام سفید
تو روضه هات ابی عبدالله
... یا سیدی ، یا مولا حسین ...
هزارتا مثه عابس هلاکت هستند
هزارتا مثه یوسف بهت دل بستند
تو محدوده ی عشقت ماها کی باشیم
تا امثال وهب ها از عشقت مَستند
خوب جایی در زدم اسیرت شدم
عمریه که خرجی بگیرت شدم
کاش در این خونه مثه حبیبت
پیر بشم و بگم که پیرت شدم
شاه کرم ابی عبدالله
ای دلبرم ابی عبدالله
از تو جدا نشم حتی اگه
بره سرم ابی عبدالله
... یا سیدی ، یا مولا حسین ...
تو روضت دل نوکر صفا میگیره
شما واسطه باشی دعا میگیره
یه مادر روی دستاش مریض آورده
امید داره که اینجا شفا میگیره
روضه های خونگیمون یادته
ذکر توسلی که امدادته
بابام میگه یه بخشی از خرجیمون
نذر عزای تو و اولادته
جون و تنم ابی عبدالله
سینه زنم ابی عبدالله
آرزومه تو بیای لحظه ی
جون کندنم ابی عبدالله
... یا سیدی ، یا مولا حسین ...
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
میمنه مست حسن میسره مست حسن
فقط نه پرچم و نیزه معرکه دست حسن
بنازم این علمو قدرت لم یزلی
حکومت علوی و وزیر جنگ علی
میرود میدان حیدری دیگر
محشری دیگر صفدری دیگر
همچون مصحف ها پاره شد صف ها
سرنگون گشته خیبری دیگر
سَیِدُنَا الحَسن شیر جَمَل حسن
****
مانده به دامنشان لکه ی ننگ جمل
عدو نرفته ز یادش صحنه ی جنگ جمل
علی کنار حسن حسن کنار علی
زلف حسن گره خورده به ذوالفقار علی
میرود میدان حیدری دیگر
روح همان روح و پیکری دیگر
فتنه خنثی شد کمرش تا شد
و نماند از وِی اثری دیگر
سَیِدُنَا الحَسن شیر جَمَل حسن
****
بنازم این جَنَمو شُکوه و عزم حسن
خیره شده ابوفاضل به طَرزِ رزم حسن
حک شده نام حسین روی عقیق حسن
به یادم آمده قاسم وارث تیغ حسن
میرود میدان کربلا قاسم
قاسمَ الجَبارینُ یا قاسم
نوجوان اما از جوان مردان
ای جوانیِ مجتبی قاسم
سَیِدُنَا الحَسن شیر جَمَل حسن