|⇦•هم پریشان حسینم هم...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمجیدبنی فاطمه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هم پریشان حسینم هم پریشان حسن
ای به قربان حسین و ای به قربان حسن
روز اول مادرم چشمان من را نذر کرد
این یکی آنِ حسین و آن یکی آنِ حسن
*امام حسن و امام حسین با هم زور آزمایی میکردن، مادرش نگاه میکرد، زیر لب میگفت: جانم حسین! علی میگه: جانم حسین! یه وقت دیدن وجود نازنین پیغمبر نگاه میکنن زیر لب فرمود: جانم حسن! بابا فرموده بودید هر وقت میخواید تشویق کنید بچهی کوچیکتر رو تشویق کنید، صدا زد: زهرا جان! دیدم تو میگی: حسین! علی میگه: حسین! نگاه کردم دیدم همهی ملائکه الله میگن: جانم حسین! دیدم اینجا حسنم غریبه، پیغمبر مژده داد فرمود: در قیامت که همه گریانند، اشک ریزان حسن خندانند...*
هر شبی که فاطمه بر روضه هامان میرسد
هست گریان حسین و هست گریان حسن
نه که دنیا، دِینمان را هم کریمان میدهند
من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن
زیر ایوان نجف دیدم که روزی میرسد
یا حسن جان مینویسم زیر ایوان حسن
هر کجا رفتم دیدم کار دست مجتباست
بشکند دستم نباشد گر به دامان حسن
نه که تنها این دو شب کُلِ مّحرم میشویم
شب به شب تکیه به تکیه باز مهمان حسن
قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت
میرود جان حسین و میرود جان حسن
شد حسن یک ضربه زد ازرق همانجا شد دو تا
نعره زد عباس ای جانم به قربان حسن
روضه های ما همه لطف امام مجتباست
شکر هر شب میروم در زیر باران حسن
پیش زهرا آبرو داری کنیم و آوریم
هی گلاب و دسته گل یاد یتیمان حسن
↫@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Banifateme_moharam1400_shab6_2.mp3
1.62M
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمجیدبنی فاطمه•✾•
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمجیدبنی فاطمه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
وقتی خواست بره میدان، نه زرهی به اندازش بود نه کلاه خود، اومد اذن میدان بگیره ابی عبدالله اجازه نداد، اومد تو خیمه همچین که بچه بغض کرده داره گریه میکنه زانوی غم بغل گرفته، مادرش یه نگاه کرد گفت: عزیزم الان خوشحالت میکنم، از تو بقچه یه چیزی در آوُرد یه نامه ای رو، گفت: این دستخط بابات امام مجتبی است، فرموده: هروقت کربلا رسیدید اینو بدید به قاسم به عموش برسونه، اینقدر خوشحال شد نامه رو آوُرد مقابل عمو جان، سرش پایین همچین که اباعبدالله نامه رو باز کرد، چشمش افتاد به دستخط داداشش شروع کرد گریه کردن، حسن جان کجایی ببینی داداشت رو غریب گیر آوُردن، در آن نامه نوشته: حسین جان،! نیستم کربلا یاریت کنم، عوض من قاسمم میدان بره...
نوجوان دوازده سیزده ساله داریم یا نه؟ نگاه کن قد و قوارهی یه نوجوان دوازده سیزده ساله رو، ماه پاره بود نقاب به صورتش زده بودن...
همچین که عمو اجازه داد قاسم بره، سرمه به چشمش کشیدن، موهاش رو شونه کردن، نقاب به صورتش زدن، عمو عباس کمک کرد سوار بر مرکب شد، اما پاها به رکاب اسب نمیرسید، حالا داره میره عمه زینب داره دعاش میکنه، صدای گریهی اهل خیمه بلند شد، ابی عبدالله داره نگاه میکنه...
اینقدر عاشق بودن این عمو و برادر زاده، شیخ جعفر شوشتری میگه: پشت خیمه وقتی خواستن وداع کنن ابی عبدالله قاسم رو بغل گرفت، اینقدر این دو بزرگوار گریه کردن یه وقت دیدن حسین و قاسم غش کردن، حالا حسین داره همهی عشقش رو به میدان میفرسته، عمو قربون شمشیر زدنت عزیزدلم! مثل داداش حسنم شمشیر به دست گرفته، چقدر نترسه همه دارن براش وَ اِن یَکٰاد میخونن، صدای تکبیر بلند شد، خبر رسید به خیمه سرلشکرشون رو قاسم زمین زد، اما همهی اهل خیمه یه صحنه ای رو دیدن صدا ناله ها بلند شد، یه وقت دیدن حسین دست روی سر گذاشت، قاسم رو دوره اش کردن، یه وقت یه ناله ای رسید جلو خیمه ی عمو، به دادم برس حسین، وقتی رسید دید بدن غرق خونه، یه نانجیبی کاکُل قاسم رو گرفته...
نوجوانی که پاش به رکاب اسب نمیرسید، شیخ جعفر شوشتری میگه: ابی عبدالله بدن قاسم رو گرفت، بغل کرد، خواست بیاد سمت خیمه، میدیدن پاهای قاسم روی زمین کشیده میشد، اینجا میگه دوتا دلیل داره یا اینقدر مصیبت بر حسین سخت بود حسین با قد خمیده قاسم رو آوُرده به سمت خیمه، یا اینکه بدن اینقدر زیر سم اسب ها بوده....
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Banifateme_moharam1400_shab6_3.mp3
619.8K
|⇦•بیا ببین که اومده بابا...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمجیدبنی فاطمه•✾•
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•بیا ببین که اومده بابا...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمجیدبنی فاطمه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بیا عمو!
بیا ببین که اومده بابا، عمو!
این همه نیزه اومد از کجا، عمو!
بیا که موندم زیر دست و پا، عمو!
موهام عمو!
کشیده شد، شکسته بازوهام عمو!
سنگا همش خورده به اَبروهام عمو!
شبیه زهرا شده پهلوهام عمو!
چی میشه جسم بی زره
که مونده زیر مَرکبا
دیگه حتی بعیده که
جا شه این تن روی عبا
زخمای تنم، میسوزه ولی
من آخر شدم، هم قد علی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
📋روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام
⬛️روضه/ حاج محمدرضا بذری
⬛️ #شب_نهم_محرم_99
⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها
ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم
پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم
این اشک ها برای تو باشد ، حسین جان
شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم
تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه
جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم
خیلی حسین زحمت مارا کشیده ای
خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم
یک اربعین زیارت مارا ردیف کن
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
اینجا رسیدم تا عزایت را بگیرم
از دستِ سرنیزه لوایت را بگیرم
حالا بجای اینکه دستم را بگیری
باید که زیر کتفهایت را بگیرم
زود آمدم از دستِ آن مردِ حرامی
تا بیرقِ کرببلایت را بگیرم
شرمندهام شرمندهای ، آخر رسیدم
شاید جلویِ هایهایت را بگیرم
دیگر عبایی نیست جانی نیست با من
ماندم چگونه دست و پایت را بگیرم
خیلی خجالت میکشم از بچههایم
ای کاش میمردم که جایت را بگیرم
گفتی برادر ، نیزه اما حنجرت دوخت
زود آمدم اَدرِک اَخایَت را بگیرم
قدر سپاهی غارتت کردند ای وای...
از دستِ که خوود و ردایت را بگیرم؟
چشمان تو بَس بود ناموسم نلرزد
کاش از سهشعبه چشمهایت را بگیرم
صدا زد
حسین جان من داغ برادر ببینی
من نبینم امکان نداره
مثل ارباب خودشم داغ برادر دیده
دیگه سینم تنگ شده
دیگه بیشتر از این تحمل غربتت رو ندارم
فرمودن
تو پرچم دار منی
تو بری لشکر من میریزه بهم
یعنی عباس برا حسین یه تنه یه لشکره
حالا میخوای بری
برای بچه هام آب بیار
سکینه سریع مشک رو آورد
عمو رو برد گفت میخوام یه
چیزی نشون بدم
تا صحنه رو دید
که بجه ها به شکماشون سنگ بستن
گریه کرد گفت من آب میارم اینکارو نکنید
زد به دل لشکر
وارد فرات شد مشک رو پر آب کرد نگاه به اب کرد
بهانه کرد اسب آب بخوره
یاد تشنگی بچه ها اب افتاد
اب اورد بالا تذکر داد
مگر تو مهریه حضرت زهرا نیستی
راه افتاد سمت خیمه دست هاشو بریدن
مشکو به دندون گرفت
بارون تیر میومد
مراقب بود تیر به مشک نخوره
نوشتن
یه تیر خورد به مشک اب ریخت رو زمین
یه تیرم زدن به قلب عباس
اینجا بود که روی برگشتن به خیمه رو نداشت
تا دید اب ریخت متحیر شدم و ایستاد یعنی دیگه بیاد کار منو تموم کنین
تیر نشست به سینه
یکی اومد جلو ناسزا گفت از صبح تا الالن همه رو معطل خودت کردی
گفت یه زمان اومدی که دست ندارم
گفت تو نداری من که دارم
چنان عمود رو زد که عباس از اسب افتاد
دید صدای گریه میاد
گفت عباس من حسینم
چی اومد سر من برادرم
بهم ریخته لشکرم پاشو ابوالفضل
نکش بازوهاتو به پای من
نمیخواد بلند شی برای من
ببین یاس رو توی چشمای من
پاشو ابوالفضل
میلرزه دست من
میلرزه پای من
میخنده این سپاه
به گریه های من
من بوسه میزنم دست قلم شده
اما توی حرامیا حرف حرم شده
سه شعبه ردن بی هوا به تو
زدن تیر به مشک پر آب تو
چه بد کردن این نیزه ها به تو ای وای ابوالفضل
تنت رو خاک قمر من
گمونم که اینجاست مادر من
ابوالفضل میسوزه جگر من
دیدی کبودی اطراف گونشو
گم کرده بود یه روز راه خونشو
هیچ کی نبود بگه این گل که پرپره
این زن که میزنی ناموس حیدره
به تو گفته بودم برو بسه
تو زورت به قنفذ نمیرسه
یه جوری تو رو زد که نفس علی بگیره
از صبر شوهرت سواستفاده کرد
دیدی که نقششوآخر پیاده کرد
پشتش مغیره بود ملعون نگام کرد
چندتا لگد زدو کارو تمام کرد
هشام میگه دم دروازه کوفه بودم
دیدم یه سواره میومد
دیدم چیزی به گردن اسب بستست
این اسب میخوره به زمین
دیدم سوار حرملست
دیدم سر بریده ی ابوالفضله...
سقای دشت کربلا دلواپسم کردی
یک خیمه گاه چشم انتظارن بر نمیگردی
غصه نخور عیبی نداره
زده رقیه قید اب رو
خودم جواشونو میدم
نخور تو غصه ی ربابو
ای وای علمدارم ابوالفضل
مردونگی کن پاشو که میدونم بی دستی
بی دست هم باشی میگن پشت حسین هستی
پاشو نذار هر بی حیایی
به اشک ناموسم بخنده
پاشو نذار هرکی بیاد دست رقیه رو ببنده
کمتر بزن بازوی خودت را بر زمین
شرمنده ام کردی یل ام بنین
اگه تو بری داداش رقیه اواره میشه
جنگ و دعوا به سر غارت گهواره میشه
#شب_نهم_محرم_99
#حاج_محمد_رضا_بذری
🔴
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
1_1132057450.mp3
31.29M
شب نهم محرم
حاج محمد بذری
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شب_هفتم_محرم
#ایام_محرم
سبک #زمینه
#کربلایی_حنیف_طاهری
تیر بی هوا زد طفل دست و پا زد
از غصه مولا خدا رو صدا زد
رحم نکرده دشمن به صغیر و کبیرم
دیگه چه جای جنگه از غم دارم میمیرم
کشتن منو با یه تیر رو سرم عالم خراب
خجالت زدم از حرم
خجالت زده از رباب
امان ای دل 🔃🔃
غم تو دلش پر غرق در تَحیُر
این اضطرارش بالاتر از تصور
عبا به سر کشیده رنگش چرا پریده
این حالشو تا حالا خواهرشم ندیده
بند نمیاد گریه هاش میلرزه هی شونه هاش
رباب داره میمیره از غربت ناله هاش
امان ای دل🔃🔃
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شب_عاشورا
#ایام_محرم 1400
#شب_هفتم_محرم
#حاج_نریمان_پناهی
وای وای وای حسین....
جنجاله بین گودال
رفته لب تشنه از حال
آقای مظلوم ما زیر پاها شد پامال
وای..... وای
زیر دست و پا افتاد
زخمی و تنها افتاد
بی یار و یاور بین چنگ نامردا افتاد
وای..... وای....... وای
شمر ملعون با کینه
میشینه روی سینه
پنجه می زنه رو موش
بی بی داره میبینه
وای..... وای........ وای
مادر میکوبه رو سر
با قلبی زار و مضطر
کهنه خنجر را نامرد
میکشه روی حنجر
وای.... وای..... وای
قلب عالم رو سوزوند
پیکرش را برگدوند
پیش چشمای بدن و هی میچرخوند
. وای..... وای..... وای
پنجه زد روی موهاش
با دشنه زد رو رگهاش
آقای مظلوم ما بسته شد هر دوتا چشماش
وای..... وای..... وای
غوغا بود و دعوا بود
صاحب عزا زهرا بود
انگشتر و پیراهن
دست اون نامردا بود
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
کانال_متن_نوحه_باب_الحرم_@nohe_babolharam.mp3
12.54M
خادم اهل بیت 🌺:
#شور
#شب_هفتم_محرم
#شب_عاشورا
حاج نریمان پناهی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
شب هفتم محرم الحرام
سبک واحد
سید مجید بنی فاطمه
اولین روز است بی گهواره میگردی علی
یک شبه مادر برای خود شدی مردی علی
آخرین باری که بستم بند این قنداق را
بر دلم افتاد دیگر بر نمیگردی علی
بیشتر شرمنده میسازی پدر را گریه کن
بس کن این لبخند اشکم را در آوردی علی
زانویت را جمع کردی بس که پیچیدی به تیر
دست ها را مشت کردی بس که پر دردی علی
باز کن از ساقه این تیر انگشتان خود
نیست هم بازی تو بی چاره ام کردی علی
بی تعادل هستی و ماندم چگونه با سرت
حجم تیر حرمله را تاب آوردی علی
میزنی لبخند پیدا میشود سر های تیر
عاقبت دندان شیری هم در آوردی علی
شاعر: حسن لطفی
#شب_هفتم_محرم
سبک #واحد
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_هفتم_محرم الحرام 🏴
سبک #زمینه
#کربلایی_مهدی_رعنایی
گریه میکنی منم پا به پات گریه میکنم
غریب شده بابات گریه میکنم
گریه میکنم
گریه میکنی میبینمت تو رو گریه میکنم
میخوای بری برو گریه میکنم
برو عزیزم دست علی یارت
برو عزیزم زهرا نگهدارت
یادت باشه هر کی علی اسمشه
باید توی عالم قیامت کنه
یادت باشه تیر سه شعبه علی
نباید به بابات اصابت کنه
لالایی عزیزم 🔃🔃🔃
میمیرم علی دارم به جون تو میمیرم علی
آخه بدون تو میمیرم علی میمیرم علی
جدایی سختمه میمیرم علی میمیرم علی
برو عزیزم دست علی یارت🔃🔃
برو عزیزم زهرا نگهدارت🔃🔃
(قراره که دستای بی رحم تیر
بیاد و گلوتُ نوازش کنه
نزاری بابات واسه دو قطره آب
از این نا مسلمونا خواهش کنه 2)2
لالایی عزیزم 🔃 🔃 🔃
سایه سرم زمونه بی وفاست
سایه سرم سرت رو نیزه هاست
سایه سرم سایه سرم
سایه سرم ببین از رو نی سایه سرم
میرم تو بزم می سایه سرم
سایه سرم سایه سرم
تو که نباشی دستامو میبندن
تو که نباشی به گریه ام میخندن
کم اما آقا قبول کن ازم
فدای سر تو علی اصغرم
سه روز زیر آفتاب بودی و منم
محال دیگه زیر سایه برم
حسین جان آقا جان
4_5821405274363136689.m4a
3.12M
#محرم
بیا مادر از حرم بیرون
شاخ شمشادت می رود میدان
روضه ی حضرت قاسم علیه السلام
🎤 مهدی نوابی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
1_1663218750.mp3
6.26M
#زمینه
#شب_ششم_حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع
یتیم دشت-کربلایم-قاسمم من/ قاسمم من
نجل امامِ/ مجتبایم/ قاسمم من/ قاسمم من
عمومه مثل پدر برام- ،منم شبیه پسر براش
اذن جهادم بده میرم،- میشم فداییه کربلاش
جهاد توی کربلات عمو
جون دادنه پیش پات عمو
برای من خیر العمله
همینو من از خدا میخوام
مرگ توو راه خدا برام
شیرین تر از طعم عسله
(عمو عمو جان عمو حسین)۴
-----------
تا افتادی تو/،جا به جا شد/استخونت/ استخونت
شکسته زیر،/ مرکبا شد/ استخونت/ استخونت
وقتی نفس میکشی گلم
عسل میریزه از رو لبات
باهات چیکار کرده سم اسب
عمو بمیره آخه برات
لخته شده خون تو دهنت
پخشه توی صحرا بدنت
شبیه تسبیح پاره ای
چشاتو وا کن رو هم نذار
یه بار نگام کن فقط یه بار
عمو به من کن اشاره ای
(عمو عمو جان عمو حسین)۴
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن_علیهم_السلام
#احلی_من_العسل_قاسم
دارم به لب حسین حسین و حسن حسن
پس می روم به هیبت یک مرد بت شکن
دریای اشکِ حسرت قاسم مزاحم است
حرفی به جز فدا شدن من نزن نزن
بگذار تا که بی ادبان را ادب کنم
خالی است در میانهٔ پیکار جای من
دستور رزم از پدرم دارم ای عمو
دیگر به جوش آمده خونِ دل حسن
آنقدر زیر سم ستورانشان روم
تا خاکِ کربلا بشود بر تنم کفن
آنقدر دست و پا بزنم زیر اسبها
شاید به عشق تو بشوم سروِ انجمن
هر چند بوی سیبِ تو یک چیز دیگریست
بر خاک ، یادگار گذارم ز خود ، خُتن
این سینه ام اگر که شود پاره ، باک نیست
ای کاش از تن تو ندزدند پیرهن
#حامد_آقایی
#
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن_علیهم_السلام
#احلی_من_العسل_قاسم
چون بود انتخاب تو احلی من العسل
شد مرگ در حساب تو احلی من العسل
پرسید: از شهادت؟ و گفتی که: ای عمو
مرگ است در رکاب تو احلی من العسل
ای صاحب رساله مستی ، نوشته در
هر صفحه از کتاب تو احلی من العسل
می خواستی که شاعر کرب و بلا شوی
این گونه شد خطاب تو احلی من العسل
با دیدن تو طعم دهان ها عوض شده است
پس روی در نقاب تو احلی من العسل
ما نیز مست جام تو هستیم تا ابد
ای مزه ی شراب تو احلی من العسل
روزی اگر بقیع شود صاحب حرم
خواهد شد اسم باب تو احلی من العسل
در پاسخ سوال تو شد مرگ رو سیاه
وقتی که شد جواب تو احلی من العسل
#مجتبی_خرسندی
#
🌑روضه حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام
در خانه بنده بزرگ خدا برویم! امام حسین علیه السلام بعد از شهادت علی اکبر علیه السلام، در کنار خیمه بودند. در این هنگام حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام شرفیاب شد. به قدرى خوش سيماست كه ارباب مقاتل نوشته اند «كَفِلْقَةِ قَمَرٍ» مثل يك تكّه ماه بود. «و لَمْ يَبْلُغِ الْـحُلُم» هنوز بالغ نشده و 15 سال داشت. قاسم عرض کرد:
«عمو! دیگر دلم تنگ شده است. دلم از زندگى سير شده. ياران من رفتند. هم قطاران من رفتند. مرغان از قفس پريدند و بيرون رفتند. اين جان من ميان قفس مانده. پسر عمويم على اكبر رفت. دنيا بدون علی اکبر ارزش ندارد. بعد از این جوانهای رشید، زندگی دنیا لذّتی ندارد. اجازه بده به میدان بروم و جانم را قربانت كنم.»
ای مردم! امروز بايد يتيم نوازى كنيد. خيلى از چشم ها گريان شده. اميد است همه چشم ها اشك آلود شود. به به! به نالههاى شما. الآن ملائكه، گريه شما را مى برند بقيع سر قبر امام حسن علیه السلام.
حضرت سیدالشهدا علیه السلام یک نگاهی به قاسم کرد. تا چشم امام حسين علیه السلام به قاسم افتاد، ياد برادرش امام حسن علیه السلام افتاد. اين گل، يادگار آن گلستان است. اين غنچه نمونه آن چمنستان است. سیمای او، سیمای امام حسن علیه السلام است. «الثَّمَرَةُ تُنْبِأُ عَنِ الشَّجَرَةِ». به یاد برادرشان امام حسن علیه السلام افتادند. حال مبارکشان منقلب شد. اذن ندادند. اجازه این که حضرت قاسم علیه السلام به میدان برود، ندادند.
يك طرف زن ها ايستاده اند تماشا مىكنند، و يك طرف لشكر نگاه مى كند. زينب علیهاالسلام نگاه مي كند. يادش از امام حسن علیه السلام مي آيد و بر اين حال گريه ميكند.
در مقاتل نوشته اند: يك وقت ديدند امام حسين علیه السلام بغل باز كرد و پسر برادر را به بغل گرفت. هى مى بوسد. هى مى بوسد. عمو و برادرزاده دست به گردن يكديگر آنقدر گريه كردند تا حسين علیه السلام غش كرد و از شدّت گريه قاسم هم غش كرد. «اعتَنَقَهُ وَ جَعَلا يَبكِيانِ حَتَّى غُشِيَ عَلَيهِما.»
يك وقت قاسم به هوش آمد. مگر قاسم رها كرد؟ همین كه به حال آمد، ديدند از جا بلند شد و روى پاى عمو افتاد و پاى عمو را بوسید. «فَلَمْ يَزَلْ يُقَبِّلُ يَدَيْهِ وَ رِجْلَيْهِ» دست و پای عمو را ميبوسد و مىگويد عمو اجازه بده بروم و جانم را قربانت كنم.
وقتی امام حسین علیه السلام اصرار قاسم را دید، حالش منقلب گردید و زينب علیهاالسلام را صدا زد: «خواهرم! برو عمامه برادرم حسن علیه السلام را بياور.» آورد. با دست خود عمامه را بر سر قاسم پيچيد. دو حَنَك برايش قرار داد. يك حنك از جلو يك حنك از عقب. «خواهرم! برو پيراهن امام حسن علیه السلام را بياور.» پيراهن را مانند كفن كرد و به بدن قاسم پوشاند. شمشير را بالاى پيراهن به كمر قاسم بست. آقازاده روانه ميدان شد. حسين علیه السلام هم دنبال سر نگاه ميكند.
خیلیهایتان به گریه افتادید. امشب یتیم نوازی کنید. اجر همه با امام حسن علیه السلام باشد. مىخواهم تا ساقه مجلس هر كه مىشنود بنالد.
یک ساعت بعد هم دیدند، امام حسین علیه السلام، نعش قاسم را در بغل گرفته، در حالی که پاهای قاسم علیه السلام به زمین کشیده میشود، كنار خيمه آورد. «وَ رِجْلاهُ تخطانِ عَلَی الارضِ.»
بارالها! به حقّ محمّد و آل محمّد، فرج امام زمان علیه السلام را نزدیک گردان. ما را در دو عصر غیبت و ظهورش، جزو یارانش قرار بده.
(مسجد ملک، 1383 قمری، مجلس دهم و بیست و هفتم/ مسجد سید اصفهان، ماه رمضان 1392 قمری، مجلس نهم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5936024503950770559.mp3
8.81M
📋 رحمی به من که گریانم عمو
✔️ #زمینه / حاج محمود کریمی
✔️ #شب_ششم_محرم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رحمی به من که گریانم عمو
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
سر و سامان دادی حالم را
تو گرفتی زیر بالم را
تو نباشی آهم میگیرد
که بسوزانم این حالم را
کودکی ام را بهانه نکن
تشنگی ام را بهانه نکن
تویی که بودی به جای پدر
یتیمی ام را بهانه نکن
بی تو دنیا جای مادن نیست
آرزویی جز تو در من نیست
کار عابس این را روشن کرد
تن عاشق جای جوشن نیست
حرز تو شد جوشنم به تنم
تشنه ی خون تنم کفنم
طوری قیامت کنم که سپاه
همه تصور کنند حسنم
دور سرت بگردانم عمو
در عشق بسوزانم عمو
من مرد میدانم عمو
جانم عمو
مادرم رویم را بوسیده
به سرم عمامه پیچیده
زائر زهرا میگردم باز
بدنی که از هم پاشیده
خدا کند وقت مرد شدنم
شبیه اکبر شود بدنم
خدا کند مثل اکبر تو
در بغلت دست و پا بزنم
من پای عهد و پیمانم عمو
بی تو نمیمانم عمو
ای ماه تابانم عمو
جانم عمو
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5983063797525395943.mp3
3.61M
.
🔊 سبک:شور زیبای آقا قاسم بن الحسن(علیه سلام)سه ضرب
⭕ متن:تنها یار منی و...
🎤 مداح:کربلایی #علی_اصغر_احمدی
#شب_ششم_محرم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
تنها یار منی و، دلبری و، رفیق من قاسم
سایهٔ رو سری و، سروری و، پور حسن قاسم
مثل بابا میدرخشی
همچو عباس، پهلوانی
همچو اکبر، بینظیر و
همچو حیدر، قهرمانی
نائب سردارِ جمل فقط قاسم
معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم
تویی سردار بیمثل فقط قاسم
قاسم یا قاسم
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
شیوهٔ رزم تو هم، مو نزده، حیدر کراری
اسدالله علی و، تو اسدِ، حیدر کراری
مثل بابا، میدرخشی
همچو عباس، پهلوانی
همچو اکبر، بینظیر و
همچو حیدر، قهرمانی
نائب سردارِ جمل فقط قاسم
معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم
تویی سردار بیمثل فقط قاسم
قاسم یا قاسم
#شور #حضرت_قاسم
.
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5902408207241839266.mp3
759.7K
#نوحه_زنجیرزنی
#نوحه_سنتی_سه_ضرب
#نوحه_ثلاث
#امام_حسین_(ع)
یابن الزّهرا من به عشقت مبتلایم
من از ازل دلبستهٔ نینوایم
حقّ آن سه ساله بِشنو صدایم
من دلتنگِ دیدارِ کربلایم
تو آقایی حسین جانم
تو مولایی حسین جانم
منم خاکِ،سرای تو
محبِّ تو،گدای تو
خورشید عاشورا،ریحانه ی زهرا
یا حسین یاحسین یا حسین یا مولا...
یابن الزّهرا ای مولای هر دو عالَم
ای حقیقتِ زیبای اسم اعظَم
ای به سِرِّ وَحدت مأنوس و مَحرم
آقا بده بر ما سوزِ محرَّم
منم آقا فقیرِ تو
به بندِ عشقْ اسیرِ تو
کریمی تو مُجیری تو
حسینْ نِعمَ الامیری تو
آرامش دلها،ریحانه ی زهرا
یا حسین یاحسین یا حسین یا مولا...
یابن الزّهرا ای که بر دردم طبیبی
تو یاورِ عالَم و خود بی مُجیبی
بمیرم برایت که بین گودال
جانت فدا شد در اوج غریبی
رسد جانِ همه بر لب
بسوزم از غم زینب
نموده دشت غم را طِی
سَرَت را دید به روی نِی
ای بی کَس و تنها،ریحانه ی زهرا
یا حسین یاحسین یا حسین یا مولا...
یابن الزّهرا یک نظر برحال ما کن
حاجت ما را از کرامت رَوا کن
به آبروی آن سنگر نشینان
قسمت این جمع یک کرببلا کن
همیشه دیده گریانیم
به یاد آن شهیدانیم
همانا که حسین گویان
همه گشتند به خون غلطان
ای عشق بی همتا،ریحانه ی زهرا
یا حسین یاحسین یا حسین یا مولا..
شاعر:حاج #امیر_عباسی
..
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5791789649496116008.mp3
941.9K
#سینه_زنی_شور_امام_حسین_علیه السلام
سه ضرب
سینه زنا گریه کنا
هم نفس هم شدن
روضه خونا روضه خون
شاه معظم شدند
میون دارا دم میگیرن
وای حسین کشته شد
پیر غلاما مثل قدیم
مست محرم شدند
ماه حسین دمیده
وقت عزا رسیده
بازم صدای طبل و سنج
تو کوچه ها پیچیده
ماه عزای مولاست
پرچم مشکی بالاست
سینه زنای حسین
حسابشون با زهراست
🌾ای شاه و امیرم
🌾الهی برات میرم
سینه بزن آی سینه زن
به دل قرار اومده
به کربلا حسین با طفل
شیرخوار اومده
بگین به حضرت رباب
طفلشو پنهون کنه
حرمله با تیر سه شعبه
به شکار اومده
امون زِ سینهٔ یار
وای زِ حلق شیرخوار
تیر سه پَر چه میکنه
با چشمای علمدار
محرمای پر فضل
سفره های پُر از بذل
مادر من گرقته
یه سفرهٔ ابالفضل
🌾ای شاه و امیرم
🌾الهی برات میرم