41.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
این روزها که روزی گریه فراهم است
ای روضهخوان! بخوان که دوباره محرم است
با عشقوشور در دل هر کوچه دیدهام
در دست کودکانِ محل طبل و پرچم است
مانند تیغههای علم از سَرِ ادب
در محضر تو قامت گردنکشان خم است
عالم تمام رخت عزا کرده بر تنش
((گویا عزای اشرف اولاد آدم است))
ما گریه میکنیم برای تو روز و شب
تا اشک ما به زخم تنت مثل مرهم است
تا روی نیزه موی تو آشفته شد حسین
احوال نوکران تو عمریست درهم است
در من کسی به سینه و سر میزند مدام
((باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است))
کاری نکردهایم برای عزای تو
در داغ تو اگر که بمیریم هم کم است
✍ #سجاد_روانمرد
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. 🔷
ما منتظریم تا به یکی جمعه بیایی
امید دل منتظران گو که کجایی
عمریست که ما هلهله داریم فرجت را
ای یوسف گم گشته تو کی رخ بنمایی
آقا دل ما گشته گرفتار مرامت
بر در گهتان خیمه زده دل به گدایی
با کس نگویم سخن و درد دلم را
با تو بگویم که با درد دلم آشنایی
بالا بگرفتم دو دستم به سویت به اجابت
زیرا که تو معنای اجابت به قنوتی و دعایی
تنها نه امید دل من بلکه امید همه عالم
باشد به تو که حرمتی از خون خدایی
از شال سیاه تو شده دل عزادار
هنگام عزا رخ بنما چونکه صاحب عزایی
خاکم شده بر سر که ندیدم تو را من
ای یوسف زهرا به خرابات دلم کی بیایی
خوانم تو را من به هر روضه و ماتم
تو صاحب اندوه و عزای شه کرب و بلایی
🌴التماس دعا
🔸 شاعر: ذاکر اهلبیت مهندس حسین حاجیه نیاسری
#مناجاتـفراقـامامـزمان عَجّلََ اللهُ تعالی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کانال نوحه مجمع الذاکرین .opus
217.2K
زمینه یا شور مصائب آل الله...
#شور
@majmaozakerine
تو رفتی و زینب
شد اسیر نامردا
چیا سرم اومد
بین دشت و صحرا ها
با دستای بسته
روی ناقه می رفتم
دلم رو خون کردن
دشمنای تو هرجا
بذار برات بگم : چرا خمیده قامتم
بذار برات بگم : چرا کبوده صورتم
آه
بعد تو به زخم ما نمک زدن
بی بهونه زینب و کتک زدن
اشکامو ببین
حالم شد حزین
عزیزم حسین عزیزم...
___
میون شهر شام
مارو بی پناه دیدن
داری خبر پیش
چشم ما می رقصیدن
با دست نشون دادن
دونه دونه ماها رو
مخدرات تو
حرف خوبی نشنیدن
به اهل بیت تو : تهمت و افترا زدن
به اهل بیت تو : حرفای ناروا زدن
آه
بگم از محله ی یهودیا
دیدنی شد حال و روز دخترا
با سنگ میزدن
وای از دل من
عزیزم حسین عزیزم...
#عباس_قلعه
#شام
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
با سوز قلب پاره پاره گریه می کردی
با چشم های پر ستاره گریه می کردی
دل های نزدیکانتان که جای خود دارد
که آب می شد سنگ خاره، گریه می کردی
در وقت تجدید وضو تا آخر عمرت
تا آب می دیدی دوباره گریه می کردی
با یاد اکبر، تا که می آمد به گوش تو
بانگ اذان از هر مناره گریه می کردی
در کوچه و بازار می دیدی اگر بین
آغوش مادر شیرخواره گریه می کردی
در خواب اگر می رفت پیشت طفل سیرابی
با هر تکان گاهواره گریه می کردی
جایی که ننوشته است اما خوب می دانم
با دیدن هر گوشواره گریه می کردی
محمد رسولی
#شهادت_امام_سجاد
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
كوچه هاي مدينه و بوي
زخمهاي تني كه مي آيد
چشم هاي سپيد يعقوب و
بوي پيراهني كه مي آيد
مرد سجاده اي كه درك نكرد
هيچ كس آيه ي مقامش را
در هياهوي شهر كوفه نداد
هيچ كس پاسخ سلامش را
تا عزاداريش شروع شود
ديدن شيرخواره اي كافيست
تا صدايش به گوش ما برسد
ديدن گوشواره اي كافيست
وقت افطار كردنش هر شب
تا كه چشمش به آب مي افتاد
تشنگي ضريح لبهايش
ياد طفل رباب مي افتاد
من نميدانم اينكه خاكستر
چه به روز سر امام آورد
زير زنجير پيكر زردش
معجزه بود اگر دوام آورد
گيرم از دست كوفه راحت شد
سنگ طفلان شام را چه كند؟
گيرم از دست كوچه سنگ نخورد
مردم پشت بام را چه كند؟
تا كه اين مرد قافله زنده ست
حرفي از طفل كاروان نزنيد
پيش اين مرد گريه ، جانِ حسين
حرفي از چوب خيزران نزنيد
علي اكبر لطيفيان
#شهادت_امام_سجاد
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دلسوخته،شبيه دل خيمه ها شده
مانند پاره پيروهني نخ نما شده
دارم هنوز بر سرم عمامه اي که سوخت
بغض گلوي سوخته ام بي صدا شده
دارم به روي گردن خود دست مي کشم
ديدم که زخم کهنه ي سر بسته وا شده
با ياد شام سينه ي من تير مي کشد
اين سينه زخم خورده ي آن کوچه ها شده
واي از کمان و حرمله و نيش خند او
واي از رباب و اصغر از ني رها شده
ديدم طناب دور گلوي رقيه را
زنجير داغ مرحم يک زخم پا شده
مانند خواهرم کمرم درد مي کند
گويي که مهره ي کمرم جابه جا شده
مسعود اصلانی
#شهادت_امام_سجاد
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
داغی نشانده بر جگرت ، یاد کربلا
خون میرود ز چشم ترت ، یاد کربلا
زینب ، سکینه ، گریه و طفل رباب و آب
می آورند در نظرت ، یاد کربلا
با زخمی از تسلَی ِ زنجیر ِ سلسله
مانده به روی بال و پرت ، یاد کربلا
با خطبه های بی بدلت زنده کرده ای
در لحظه لحظـۀ سفرت ، یاد کربلا
از قتل صبر روضه بخوان ای امام صبر
با سوز ِ آه شعله ورت ، یاد کربلا
از سجده های لشکر شمشیر و نیزه ها
از خنجر و سر پدرت ، یاد کربلا
از لحظه ای که غارت خیمه شروع شد
آتش گرفت دور و برت ، یاد کربلا
تا صبح حشر ضامن این دین و پرچم است
یاد محرم و صفرت ، یاد کربلا
این جلوه های اشک ِ عزا در صحیفه است
یاد خدا ، شب و سحرت ، یاد کربلا
محمد رضا رضائی
#شهادت_امام_سجاد
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
باید از کرب و بلا باز روایت بشود
روضه امام سجاد(ع)
باید از کرب و بلا باز روایت بشود
روز و شب در غم ارباب ارادت بشود
راوی کرب و بلا،سیّد سجّادم من
بلکه از کوفه و تا شام، حکایت بشود
خاطراتی که پر از تلخی ایّامم بود
مجلسی باز به پا، ذکر مصیبت بشود
منزلی نیست که داغ دل ما تازه نشد
باید انگار که قسمت به اسارت بشود
غل و زنجیر زده ضجّه بر احوال دلم
بی هوا چوب زدن، عادت و عادت بشود
هر نظر بر سرِ سرنیزه کنم، خون گریم
باید انگار سری مهد جسارت بشود
وقت بی حرمتی قوم یهودی مسلک
سوره ای لیک، نوک نیزه تلاوت بشود
من چه گویم ز غم معجر طفلان ای وای
وَ همه منتظر هستند که غارت بشود
مجلسی نیست که یادم برود طفل و عطش
باز هم تا به ابد ذکر مصیبت بشو
محمدمهدی عبادی
#شهادت_امام_سجاد
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
|⇦•ای یادگارِ مادرم...
#روضه و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام ناصر رفیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
حضرت زینب سلام الله خیلی مصائب دید زینب سلام الله کنار بدن پیغمبر ایستاده بود رسول خدا جان داد. میدید مادرش فاطمه چه جور کنار پیکر پیغمبر اشکمی ریخت. زینب یه روزی شاهد بود بدن مادرش رو شبانه از خانه بیرون بردن.هی نگاه کرد وگریه کرد. یه روزی زینب نشسته در خانه منتظره باباست.یه وقت دید باباش رو با فرق شکافته آوردند. همه ی این صحنه ها رو زینب دیده..یه روزم تیر باران شدن جنازه ی برادرش رودیده. همه این صحنه ها رو زینب دیده..اما همه ی دل خوشیش حسینه..زینب است وحسین. هرچی مصیبت دید، هر چی حادثه دید اما دلش خوش بودهنوز آخرین یادگار مانده. اما روز عاشورا وقتی دید این آخرین یادگارم داره میره. اگه حسین بره از پنج تن دیگه هیچکس باقی نمی مانه.اگه حسین شهید بشه آل طاها، آل کسا موضوعیت ظاهریش از بین میره چونحسین یادگار پنج تنه...لذا وقتی حسین به سمت میدان حرکت کرد با اینکه قول داده بود صبر کنه، با اینکه قول داده بود بمانه .اما یه وقت به یاد وصیّت مادرش زهرا افتاد. دنبال حسینش دوید صدا زد..*
مهلاً مهلا یابن الزهرا..
ای یادگارِ مادرم ای مهربان برادرم
آهسته رو آهسته رو
صبری نما تا خواهرت قرآن بگیرد بر سرت
برادرم! عزیزم
کرده وصیت مادرم
تا من ببوسم حنجرت
آهسته رو آهسته تر
*داداش رو متوقف کرد از اسب پیاده شد.برادر بذار زیر گلوت رو ببوسم ...بذار زیر گلوت رو بِبویم ..اینجا زیر گلوش رو بوسید اما یه وقتم بالای تل زینبیه دید همین بوسه گاه رو شمشیرگذاشتن، دستها رو، روی سر گذاشت، صدا زد: "وا محمدا! واعلیا..اَما فیکُمْ مُسْلِمْ.. "*
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حجت_الاسلام_رفیعی
روضه خانگی - حضرت زینب(س) - 1318.mp3
4.51M
|⇦ای یادگار مادرم....
#روضه و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام ناصر رفیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ