#زمزمه
#شب_سوم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دست خودم نبود یه دفعه پیر شدم
از خواب که پاشدم دیدم اسیر شدم
دست خودم که نیست، خرابه حالِ من
بچههاشون بابا، عمه را میزنند
دست میندازن منو میگن میریم برات
گوشواره میخریم
دست میندازن منو دست میزنن بابا
همش به روسریم
دست میندازن منو میون بازار
دست میندازن منو توی خرابه
میگن آروم بازی کنید تو کوچه
بابای این دختر رو نیزه خوابه
چشاتو وا کن و دخترت رو ببین
تو صورتم بابا مادرت رو ببین
دیگه نمیشه که مشکل رو حل کنی
دستی نداری تو منو بغل کنی
دست تو که نبود دستم شکسته از
دستِ یهود شده
یه جوری ضربه زده که حتی دستای
خودش کبود شده
دستم نمیرسید بابا تا نیزه
زد نیزهدار رو دست من با نیزه
دست کدومشون تو رو کبود کرد
دستهای خیزرون بوده یا نیزه؟
حسین آه آه آه...
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه
#شب_سوم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
به زور آوردنم با طناب یادته
کتک خوردم منم با رباب یادته
تو رو دیدم میون تشت یادمه
منو دیدی تو بزم شراب یادته
به جا نیاوردی به جا نیاوردم
تو نیزه خوردی و منم کتک خوردم
پاهام پر زخمه گوشم سنگینه
سرت پر خاکه سرم پایینه
چشام خیلی تار تو رو میبینه
بابا بابا بابا بابا
****
چه چیزایی دیدم با چشام بگذریم
شراب خوردن جلو عمه هام بگذریم
با اون چادر خودم مونده بودم بابا
چجوری از تو بازار شام بگذریم
میون راه خیلی برام کتک خوردن
رباب و عمه زینب به جام کتک خوردن
لباست پاره لباسم پاره
نموند انگشتر نموند گوشواره
النگوم بابا الآن تو بازاره
بابا بابا بابا بابا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#واحد
#شب_سوم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
کجایی تو بدون من نمیرفتی آخه جایی
ببین رو گردنم ردِّ طناب افتاده بابایی
کجایی تا ببینی که نمیتونم پاشم از جام
نشستم کنج ویروونه میگیرم خار از پاهام
هجوم آوردن و بی تو تو قلب من تلاطم شد
تموم خاطراتمون میون شعله ها گم شد
کشیدن از پاهام خلخال نمونده گردن آویزی
سرم ریخت-آتیش ِ خیمه نمونده از موهام چیزی
کتک از حرمله(لع) خوردم بدم میاد ازش بی حد
رباب(س) و گریه می انداخت به عمه حرف بد میزد
گمونم گوشهٔ ابروم شکسته...مضطرم کرده
یه شب افتادم از ناقه با پهلویِ ورم کرده
واسه اینکه من از عمه جداشم
زجر(لع)میومد همش محکم رو دستم
با غلافِ خنجرش میزد دلم آتیشه
بیتابم برا داغِ عمیقِ تو سنان(لع) داره یه انگشتر شبیه اون عقیقِ تو یه روز گوشواره م و دید و دوید و زد سرم فریاد کشید
از گوشم و میگفت به گوش ِ دخترم میاد می مُردم تا که می دیدم به جایِ روی ماهِ تو نشسته شمر(لع) با خنده به روی ذوالجناحِ تو!
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#سبک_شور_حضرت_رقیه_س
#توی_عمرم
🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮
🚩بند اول:
توی عمرم، ندیدم اصلا
مثله تو سه ساله ای رو، با این کرامت
که تا اسمش، میاد تو مجلس
وا میشه روی همه باز، درای رحمت
گلِ گلزار مولایی
زینت دوش سقایی
ستاره رو زمینی و
نگین عرش اعلایی
شبیه حضرت زهرا
تویی مصداق اعطینا
جلوه ی سِرِّ مستور و
معنی آیت العظما
میرسه با تو عالم
پیش خدا رقیه
پر میگیریم تا جنت
با ذکر یا رقیه
سیدتی رقیه
🚩بند دوم:
دستای تو، کوچیکه اما
معجزه میکنه مثل، دستای عباس
تو کعبه ی فضائلی چون
مادر بزرگِ جلیلت، حضرت زهراس
آره مشکل گشایی تو
اُمید هر گدایی تو
دلیل امضای برگ
برات کربلایی تو
درد قلبم رو میدونی
حرف چشمامو میخونی
ببرم کربلا یک شب
میدونم بی بی میتونی
باب الحوائجی و
گره گشا رقیه
حاجتمو میگیرم
با ذکر یا رقیه
سیدتی رقیه
🚩بند سوم:
از چادرت، حیا می ریزه
معجرت میده به عالم، درس نجابت
وقتی بنت الحسینی قطعا
با حبّت خلاصه میشه، راه هدایت
تویی خورشید تابنده
شده دین با تو پاینده
با سلاحُ البکاءِ تو
دشمنت شد سر افکنده
جنمت، ارث کرّاره
یزیدو کردی بیچاره
همه عالم بدونن که
دشمنت هیزم ناره
مدافع قیامه
کرب و بلا رقیه
منکر تو میلرزه
با ذکر یا رقیه
سیدتی رقیه
📚شاعرین: #طاها_تحقیقی(یاحسین)
#سید_مرتضی_پیرانیان
#علی_مهدوی_نسب