هدایت شده از سبک و شعر کربلایی محمد علی رضایی
#کربلایی_محمد_علی_رضایی
#زمینه
#شب_دوم_محرم
#جدید_۱۴۰۳
آیه رجعت چیه رو لبهات
خیلی بی تابی میکنه لیلات
همه فکر من شده این داداش
نکنه اصحاب بذارن تنهات
اعوذ بک از ناله و آه
حسین اومده به کرب و بلا
اعوذ بک از چشم حسود
دوتا میشه سر با ضرب عمود
عزیزم حسین
اومدی اینجا با زن و بچه
میمیرم یک مو از سرت کم شه
نرسه روزی که تن اکبر
با عبا از روی زمین جمع شه
اعوذ بک از نیزه و سر
میبینی داداش تو داغ پسر
اعوذ بک از دست و طناب
میبینی منو تو بزم شراب
عزیزم حسین
توی این صحرا میکنی منزل
از سه ساله ت من نمیشم غافل
نبینم غم روی دلت باشه
تا که هست همرات یل دریا دل
اعوذ بک از خنجر وتیر
غمت میکنه ربابتو پیر
اعوذ بک از بازار شام
میفته سرت از نیزه مدام
عزیزم حسین
@mohamadalirezaie
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی محمد علی رضایی
1.16M
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🏴🏴🏴👆👆👆 بارگذاری مجلس شب چهارم محرم ۱۴۰۲ #حاج_سید_رضا_نریمانی #التماس _دعا ⬇️⬇️⬇️⬇️
🏴🏴🏴👆👆👆
بارگذاری مجلس شب پنجم محرم ۱۴۰۲
#حاج_سید_رضا_نریمانی
#التماس _دعا
⬇️⬇️⬇️⬇️
❇️ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِک َعَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ (لِزِیَارَتِکَ)
السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَیْنِ ) وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ
و ماخصنا به من ولایتکم طیبا لخلقنا و طهارة لانفسنا
وَ ما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طيبا لِخَلْقِنَا وَ طَهارَةً لأِنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً[۱]لَنا وَ كفّارَةً لِذُنُوبِنا .
السلام علی محال معرفة الله و مساکن برکة الله و معادن حکمة الله و حفظة سرالله و حملة کتاب الله و اوصیاء نبی الله و ذریة رسول الله صلی الله علیه و اله و رحمة الله و برکاته.
هرکه شد در روضهها گریان و مضطر بیشتر
میشود آسوده دل فردای محشر بیشتر
رزق اشکم با گناهان زیادم کم شده
توبه کردم تا شود رزق محرم بیشتر
میخرد درهم تمام نوکرانش را حسین
میشود اما مقرب دیدهی تر بیشتر
هرکسی بار گناهانش سبکتر میشود
میکشد در آسمان کربلا پر بیشتر
من به جز روضه ندارم سر پناه دیگری
گر جوابی هم نگیرم میزنم در بیشتر
روی در خونه سر انگشت مرا میبینی
خانهات را کسی اندازهی من در نزده
چارهی کارم فقط رفتن به سوی کربلاست
هر چه ماندم دور از او دل شد مکدر بیشتر
در تمام لحظههای زندگی محتاجم و
میشوم محتاج او دَمهای آخر بیشتر
میوزد با یا حسین روضه خوان بوی سیب
با بُنَیَه میشود روضه معطر بیشتر
شب پنجم که میرسد از راه
روضه را غرق آه باید خواند
از یتیم حسن که میگویی
روضهی قتلگاه باید خواند
روز آخر نیامد است امّا
روضه رفته است داخل گودال
مثل مرغی که بال او کَنده است
حسنیزاده میزند پروبال
لحظهی آخر است و این میدان
گرچه مرد نبرد میخواهد
حسنیزاده، پیش عمه بمان
بعد از این خیمه مرد میخواهد
حیف از آن دست، حیف از آن بازو
دست خود را به تیغ نسپاری
پیش زینب بمان که بعد عمو
علَم و مَشک را تو برداری
پیش زینب بمان که میترسم
روضهی پشتِ در شود تکرار
مادرم بازوی کبودی داشت
دست خود را به تیغهها نسپار
***
اون روز، روزِ پُر سوز یکمی بودم بزرگتر
توی کوچه میشدم من سپرِ برای مادر
***
فراموشی نعمتیه
مگه به این راحتیه؟
گودی قتلگاه من
اون کوچهٔ لعنتیه
حسین حسین حسین...