Mirdamad Shab 07 Moharam 1401 h.mp3
13.09M
#دودمه
#شب_هفتم_محرم_۱۴۰۲
#حضرت_علی_اصغر ع
خیمه قحط آب است همه دلها کباب است
علی اصغر به دامان رباب است
عطش بالا گرفته دل سقا گرفته
که لب ها تشنه ی یک جرئه آب است
عطش بالا گرفته دل سقا گرفته
که لب ها تشنه ی یک جرئه آب است
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🎤#سید_مهدی_میرداماد
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
۲۶
(حضرت علی اصغر ع)
ای طفل صغیر من(ای نوگل من اصغر)۲
شرر زده داغ تو(بر حاصل من اصغر)۲
غنچه ی پرپرم یا علی اصغر
سوزاندی جگرم یا علی اصغر
واویلا واویلا آه و واویلا۲
ای کودک عطشانم(عالم ز تو شد حیران)۲
در راه خدا گشتی(ای نور دلم قربان)۲
تو گل سرسبد آل اللهی
سرباز آخرین ثار اللهی
واویلا واویلا آه و واویلا۲
گردیده علی جانم(رنج عطشت چاره)۲
با تیر عدوی دین(شد حنجر تو پاره)۲
حرمله با تیرش زد بر گلویت
خون گلوی تو شد آبرویت
واویلا واویلا آه و واویلا۲
ای کودک خاموشم(شد سنگر تو دوشم)۲
با تیر ستم بابا(خفتی تو در آغوشم)۲
دشمنان دین را شرمنده کردی
هم دست و پا زدی هم خنده کردی
واویلا واویلا آه و واویلا۲
ای کودک دلبندم(شش ماهه گلم اصغر)۲
قنداقه ی خونینت(سوزانده دلم اصغر)۲
دل من از داغ تو خون گردیده
قنداقه از خونت گلگون گردیده
واویلا واویلا آه و واویلا۲
ای نور دل بابا(ای کودک بی شیرم)۲
کرده گل بستانم(سوز غم تو پیرم)۲
چه گویم من جواب مادر تو
اگر که بیند پاره حنجر تو
واویلا واویلا آه و واویلا۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_زینب_زینب_زینب
#حضرت_علی_اصغر_ع_بستن_آب
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
۲۸
(حضرت علی اصغر ع)
علی اصغر
کودک حق پرست من بابا
تویی تمام هست من بابا
خفتی به روی دست من بابا
خون شد جگرم از غم رباب
تویی اصغر من تشنه ی آب
ای نور دیده ی پدر علی
بر روی دستم اصغرم بخواب
لای لای لای لای علی اصغرم۴
علی اصغر
حرمله با تیر و کمان آمد
گلوی تو بر او عیان آمد
خون از گلوی تو روان آمد
حرمله بر دلم زده شرر
بر دست من زنی تو بال و پر
منتظر دیدار تو بود
مادرت در خیمه به چشم تر
لای لای لای لای علی اصغر۴
علی اصغر
مستم علی ز عطر و بوی تو
دشمن نشسته رو به روی تو
تیر ستم زد به گلوی تو
غنچه ی من از کینه چیده شد
حنجرت اصغرم بریده شد
بین قنداقه دست و پا زدی
قامت پدرت خمیده شد
لای لای لای لای علی اصغرم۴
علی اصغر
اصغر من کودک دلبندم
با خون تو من آبرومندم
به پشت خیمه قبر تو کندم
مادرت آمد در کنار تو
گردیده مادر بی قرار تو
با دل خون و اشک دیده اش
بوسه زند او بر عذار تو
لای لای لای لای علی اصغرم۴
#رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#حضرت_علی_اصغر_ع_بستن_آب
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
۵۳
(حضرت علی اصغر ع)
گر علی اصغرم،چون علی اکبرم
عاشقان عاشقان،در کرم محشرم
من علی اصغرم۲
هستی زینبین،بر رباب نور عین
هستم ای عاشقان،گل باغ حسین
من علی اصغرم۲
بس که غم دیده ام،جان من بر لب است
در کنار رباب،خونجگر زینب است
من علی اصغرم۲
من علی اصغرم،همه هست حسین
سوی میدان روم،روی دست حسین
من علی اصغرم۲
گرچه من کودکم،شیر دشت بلا
همره نور حق،آمدم کربلا
من علی اصغرم۲
دشمن بی حیا،آمده رو به رو
زده از راه دور،تیر کین بر گلو
من علی اصغرم۲
من علی اصغرم،غنچه ی پرپرم
روی دست پدر،پاره شد حنجرم
من علی اصغرم۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_همه_جا_کربلاست
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
۴۱
(حضرت علی اصغر ع)
ای نازنین طفل رباب،ای کودک اطهر
جانم علی اصغر
هستی گل فاطمه و،از نسل پیغمبر
جانم علی اصغر
ای کودک دردانه ام،آورده ام میدان
تا که دهی جولان
گرفته ام قنداقه ات،چون جان خود در بر
جانم علی اصغر
ای آخرین سرباز من،ای همه هست من
بر روی دست من
با تیر کین حرمله،چون گل شدی پرپر
جانم علی اصغر
ای کودک شیرین زبان،عطش شده چاره
شد حنجرت پاره
با تیر کین زد بر گلو،آن دشمن کافر
جانم علی اصغر
ای کودک بی شیر من،جان دادی ای هستم
بابا روی دستم
شد قتلگاهت شانه ام،شد کربلا محشر
جانم علی اصغر
ای کودک جانباز من،از داغ تو سوزم
شعله برافروزم
منتظر از بهر تواند،اهل حرم یکسر
جانم علی اصغر
از داغ تو بابا ببین،ذکرم شده یا رب
جانم بود بر لب
آمده بیرون از حرم،عمه ی غمپرور
جانم علی اصغر
قنداقه ی پر خون تو،بر روی دست دارم
بر تو عزادارم
در وقت تشییعت علی،گریان شده مادر
جانم علی اصغر
#رضا_یعقوبیان
#سبک_ای_ساقی_لب_تشنگان
#حضرت_علی_اصغر_ع_بستن_آب
(باز هم مَحشَری از گریه به پا کرد حسین
دلِ ما را ز غم و درد جدا کرد حسین)۲
من کجا، روضه کجا، معرفتِ آقا بود
من حواسم به خودم بود صدا کرد حسین
حسین جان...
به بهشتی که خدا داد نَیَنداخت نگاه
رفت با گریه کُنِ خویش صفا کرد حسین
من شکستم دلِ او، را دلِ من را نَشِکَست
(این همه سال مراعاتِ مرا کرد حسین)۲
گریهام نور به قبرِ همه امواتَم شد
دِین بر گردنِ ما بود اَدا کرد حسین
نامِ ما را تَه مَقتَل به زبان آورده
(خونِ آن حنجره را ضامنِ ما کرد حسین)۲
من حسینی شدهام چون خود زهرا میخواست
فاطمه نامِ مَرا بُرد و دعا کرد حسین
چاردیواری این روضه خودِ شش گوشه است
(کربلا را وسطِ روضه بَنا کرد حسین)۲
اربعین کاش بگویم به همه در صَحنَش
حاجتم کربُبَلا بود رَوا کرد حسین
خواهرش رفت اسیری و خودش بَر سَرِ نِی
هر چه را داشت در این راه فدا کرد حسین
****
(در تب و تابی، چه جور لالایی بخونم یه کم بخوابی)۲
تو مشکِ سَقا هم نمونده قطره آبی، در تب وتابی
(هنوز لبات یه مادرم بِهِم نگفته)۲
چرا باید رو این لَبا تَرَک بیوفته
ببخش که شیر ندادمتچند روزه مادر
زبون نچرخون که لَبات میسوزه مادر
(لالالالایی، کوچیکترین فداییِ این خیمههایی)۲
میخوای بِری میدون رویِ دوشِ بابایی
(رو دوشِ بابا که میری چشاتو وا کن
برای بار آخرم منو نگاه کن)۲
با گریههات رَجَز بخون میونِ لشگر
صدای هلهله میاد نترسی مادر
حیرونِ بابات، مگه چه جوری زَدَنِت دِلخونه بابات
چرا هنوزم وسطِ میدونه بابات، حیرونِ بابات
اینا که کینَشونو از غدیر گرفتند
بَچَمو تو شِش ماهِگی از شیر گرفتم
خیر نبینه حرمله به بابات میخنده
با چی زده بچم سَرِش به مویی بنده
حسین...
****
برای جرعهی آبی به مِنَت افتاده
****
رُباب است و خروش وخسته حالی
به دامن اشک و جای طفلِ خالی
اگر گهواره را پس داده بودند
دلش خوش بود با طفلِ خیالی
تو رفتی و شدم درمونده اصغر
لباسات پیشِ مادر مونده اصغر
پدر در وقت دَفنَت جای تلقین
برای تو لالایی خونده اصغر
دست و پا میزنه تقصیر نداره
شیر خواره تحملِ تیر نداره
تقصیر منه که مِنَت کشیدی
که مادرت شیر نداره
****
نبینم اینجوری آشوبی آقا
دَستِتو رو خاکا میکوبی
علی اصغرم فدات ببینمت
تو که چیزیت نشده خوبی آقا
تشنگی برده اَمونَم، تَوونَم
سخته راه برم با قدِ کَمونَم
یه کمی زمان بده منم بیام
تا براش نمازِ مِیِّت بخونم
پشت خیمه با خجالت رسیدم
پیر شدم تا اشکِ چشماتو دیدم
یادته روز تولدش آقا
من با خندههای تو میخندیدم
خاک میگَند سرده نه خاکِ اصغرم
تشنه کُشتَنِش نمیشه باورم
روی میوهی دلم خاک نریزید
خاک و باید بریزی روی سَرَم
نبینم نالههای حَزینِتو
عرقِ شرمِ روی جَبینِتو
مخفیونه کاشتی بَذرِتو
میزنند با نیزه شُخم زَمینِتو
اشکِ ابرِ تو مگه یادم میره
قتلِ صبرِ تو مگه یادم میره
کَفن و دَفنِ تو اگه یادم بره
نَبشِ قبرِ تو مگه یادم میره
مثلاً تو را تاب میدم، مثلاً به تو آب میدم
مثلاً تو صدام کردی، من با خنده جواب میدم
مثلاً عموبرگشته، شدم آره خیالاتی
مثلا همه جمعیم و ، تویِ آغوشِ باباتی
لالایی گلم، تشنهی یه جُرعه آبی
ولی لالایی گلم بیا بغلم بخواب...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه(فارسی-مازنی)
💠حاج محمدرضا بذری
لالا لالا لالایی مادر
گل نازم لالا لالایی اصغر
لالا لالا لالایی مظلوم
روی نیزه اصغر خوابیدی آروم
تو که رفتی علی جان مادرت بیچاره شد
همه دارایی من از تو این گهواره شد
جلو چشمای من باخنده بین قافله
روگهوارت داره قیمت میزاره حرمله
شبیه چوبه لبهات مادر برات بمیره
رونیز بازه چشمان مادربرد بمیره
عزیز نیزه خفته مادر برات بمیره
سرت از نی نیفته مادر برات بمیره
لالا لالا لالا لالا لالایی
می کشت جا نیزه
لالا لالا لالایی
لالا لالا لالا مه جانه ریکا
مه کشه تجائه، نا نیزه بالا
لالا لالا لالا گل ونوشه
ته وسه خون بارمه مه دله گوشه
مه دل خواسته پسر ته دسته من بیرم حنا
اسا ته کچکه قبره سر ونه بیرم عزا
همون جانه خدا دونه مه دل خشی چیه
که مه بشکسته دل، ته گهره ی جم، هم راضیه
شه آسمونه ماه ره، مامان ته دور بگرده
ته دیم چه زرد و زاره، مامان ته دور بگرده
بوین مه حال و پاره مامان ته دور بگرده
نارمه مه غم شماره مامان ته دور بگرده
لالا لالا لالا لالایی
لالا لالا لالا لالایی
لالالالا لا لا ماه شب تار
تورو رو نی مارو بردن به بازار
لالالالالالا وای از اسارت
لالالالالالا وای از جسارت
چقد بی حرمتی کردن به ماها توی شام
سرت رو دیدم ای مادر توی بزم حرام
تو اون بزمی که باباتو زدن با خیزرون
همون جا که میبارید از چشا بارون خون
دیدی سر بابارو، مادر ببند چشاتو
یا میزنن ماهارو ،مادر ببند چشاتو
دیدی مارو کشوندن، مادر ببند چشاتو
دل مارو سوزوندن مادر ببند چشاتو
مادر ببند چشاتو..
لالا لالا لالا لالا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
آبت ندادن واقعاً چجوری شادن واقعاً
اگه بیان سمت حرم چقدر زیادن واقعاً
بابات بریده واقعاً رحمی ندیده واقعاً
هنوز نمیشه باورم منت کشیده واقعاً
حسین که حرف التماسو میزد
حرمله داشت تیر خلاسو میزد
این لحظه ی شرمندگی مَرده
که یک قدم میره و برمیگرده
لالا لالایی لالا لالایی
****
کشتن عموتو واقعاً زدن گلوتو واقعاً
جای پَرِ قنداقه خون گرفته روتو واقعاً
دیگه بریدم واقعاً که نا امیدم واقعاً
راستی دارم میرم سرِ خاک شهیدم واقعاً
آروم بخواب طفل نخورده آبم
کاش شب جمعه ها بیای به خوابم
خواب ببینم آب میدی دست مادر
کنارمی تو همه هست مادر
لالا لالایی لالا لالایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
مداحی جدید حاج محمدرضا بذری
امام حسینِ مردم غریب حاشیه
ذاقه نشینا هم برات ساختن حسینیه
امام پا برهنه ها امام مظلوما
پرچم انقلاب تو دست خمینیه
امام حسینِ نیمه ی خرداد فیضیه
امام حسینِ نیمه شب های طلائیه
چمرانو آوردی آقا از اون سر دنیا
آوردی مهدی باکری رو از ارومیه
امام حسینِ من امام حسینِ من
****
امام حسینِ عاشقا امام حسینِ من
تموم شهرامون دیگه بوی تو رو میدن
گرفتی دست قاضیو آوردی از تبریز
خریدی اشک بهجتو از تکیه ی فومن
امام حسینِ روزای دشوار آبادان
حاج قاسم از عشق تو شد اعزامی از کرمان
با تو جهان آرا شده سرباز خرمشهر
با تو بروجردی شده مسیح کردستان
امام حسینِ من امام حسینِ من
****
امیر قلب خسته ی امیرکبیری تو
رئیس علی دلواری هم دیده دلیریتو
فرمانده ی هر جنبشی سرباز تو بوده
تموم ایران میدونه فقط امیری تو
نام تو سربند قیام سر به داران شد
شاه بیت مولانا کجایید ای شهیدان شد
ابوعلی از کربلا شفا گرفت آخر
حافظ دو خط روضه شنید نوشت و دیوان شد
امام حسینِ من امام حسینِ من
****
امام حسینِ خوبیا امام حسینِ ما
با تو ما ها رو میشناسن تموم این دنیا
با اسم تو خورده گره تاریخ این ملت
ما پرچمت رو میزنیم رو قله ی دنیا
قسم به خون حنجر بریده ی اصغر
نسلای بعدیمون میشن امام حسینی تر
میگن به کل آدما حسینه آقامون
میگن غم و مهر حسین گرفتیم از مادر
امام حسینِ من امام حسینِ من
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هر جا که روضه میرم میگم الهی بالحسین
اَینَ ابناءُ الحسین و اَینَ اصحابِ الحسین
یا کریم ابن کریم و یا غریب ابن غریب
برمیگردن برای یاری تو جُون و حبیب
صاحب تیغ انتقام الهی لحظه ی قیام
حسینیا کنار هم به محشرت بدیم سلام
مهدی فاطمه آقا
****
ای عزادار حسین مَحرم اسرار حسین
اگه یار تو بشم تازه میشم یار حسین
سرمو فرشِ توی راه عبورت میکنم
قطره های اشکمو نذر ظهورت میکنم
امام با وفای من اسم تو رو لبای من
همیشه میکنی دعا تو روضه ها برای من
مهدی فاطمه آقا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
﷽
#شهادت_حضرت_علیاصغر_ع
حالا که دیگر هست راه آسمان بسته..
دشمن روی ما آب را با قصد جان بسته
زخم لبت وا شد..زبانت را نکش رویش
جان رباب آرام شو طفل زبان بسته!
میخواستم در مجلس دامادی ات باشم
مادر به تو صدجور امیدِ گران بسته
گریه کنی با تیر میگیرد تو را از من
چون حرمله امروز بر دوشش کمان بسته
ّذبح تو خیلی جایزه دارد دراین لشکر
او هم برایش شرط با شمر و سنان بسته
من با صدای تیر فهمیدم تورا کشتند
چشمان من را اضطرابِ تیرشان بسته
حالا سه دندان داری اما حیف پنهان است
آنقدر محکم تیر خوردی شد دهان بسته
تیری که چشمان عمویت را زیارت کرد
حالا دخیلش را میان ابروان بسته
آواره شد از غربتت بابات ای مظلوم
راهش به میدان بسته، راهش بر زنان بسته
سخت است اما از روی نیزه نیوفت اصلا
دشمن تورا با روسری خواهران بسته
پوریا هاشمی
﷽
#شهادت_حضرت_علیاصغر_ع
تیری که بر گلوی علی جای آب شد
از خونِ او محاسنِ منهم خضاب شد
پنجاه و چند سال ز بدر و حنین رفت
گفتند خونِ خیبر و خندق حساب شد
این طفلِ تشنه لب، سندِ غربت من است
تیری مکید و بر روی دستم بخواب شد
شد پاره پاره مثل فدک، حلقِ نازکش
ذبحی عظیم پاره ی قلب رباب شد
آغوشِ من، اگرچه شده قتلگاه او
لبخند میزند! جگرِ من کباب شد
"لا تُحرِ قَلبی" از طرف خیمه میرسد
گوید سکینه: زَهره ی قلبم مذاب شد
گوید رقیه: بند دلم پاره شد بیا...
ای نازنین برادرِ من، وقت خواب شد
اما ز پشت خیمه کسی گفت: ای رباب...
تعجیل کن، که روی علی در نقاب شد
یک عده نیزه دار، به دنبال غارتند
بشتاب که، مزارِ علی هم خراب شد
بر نیزه، راسِ کودک شش ماهه جا نشد
زینب که دید، در دل او انقلاب شد
بر سر زنان، تمام زنان جیغ میکشند
زهرا شنید و خونجگرش بوتراب شد
سرها به نیزه رفت و بدنها بخاک ماند
با اینکه دفن کشته ی اهل عذاب شد
#حاج_محمود_ژولیده
﷽
#شهادت_حضرت_علیاصغر_ع
یک علی روی عبا و یک علی زیر عبا
خوب شد بر روی دوش خود عبا انداختم
تیر را بیرون کشیدم خِسخِسِ تو قطع شد
ای زبانبسته تو را من از صدا انداختم
حرمله بعد از شکارت چند تا خلعت گرفت
گفت با یک تیر اما هردو را انداختم
کاش پشت خیمهها پنهان نمیکردم تو را
وای بدجوری طمع در نیزهها انداختم
آب را وا میکنند اما نمینوشد رُباب
عمههایت را پس از تو از غذا انداختم
آه هر سنگی که بر من خورد بعدش بر تو خورد
شرمگینم که تورا در زیر پا انداختم
دست بسته میدود دنبال تو با خواهرم...
مادرت را بین مُشتی بی حیا انداختم
#حسن_لطفی
﷽
#شهادت_حضرت_علیاصغر_ع
تو را زد حرمله تا ناگهان زد
به روی قلبِ بابا هم نشان زد
نشان بگذاشت روی سینهی او
دقیقا یک سهشعبه روی آن زد
پدر صدها برابر خورد ، مادر
پس از تو تیغ و خنجر خورد ، مادر
من از حلق تو ممنونم که باتو
پدر یک تیر کمتر خورد ، مادر
به دستم مشت پُر خون مانده از خاک
به رویم گَرد گلگون مانده از خاک
اگرچه گودی قبرت عمیق است
پرِ این تیر بیرون مانده از خاک
چه حالی یا دلی دلگیر دارم
گلویی خشک از این تقدیر دارم
خدا را آب مگذارید نوشم
که میترسم ببینم شیر دارم
نگاهش کردم و چشمی خجل داشت
مزار از اشک بابا آب و گِل داشت
سهشعبه کاش بعد از بوسه میخورد
حسینم داغ یک بوسه به دل داشت
🔹🔹🔹🔹
بیا از آفتاب امشب بخوانیم
بیا از آب آب امشب بخوانیم
پَرِ قنداقه را باهم بگیریم
بیا "بس کن رباب" امشب بخوانیم
توانم رفته یکسر درد دارم
شب و روزم سراسر درد دارم
از آن دَم که سرَت بر نیزه دیدم
سرم را بستهام، سردرد دارم
لب خشک و کویریات مرا کُشت
به رویِ نِی اسیریات مرا کشت
پس از شش ماه دیدم داری اما
سه تا دندانِ شیریات مرا کشت
ببین از اشک پَرپَر بودنم را
ببین از گریه مُضطر بودنم را
بمیرد حرمله تیرش گرفته...
زمن احساس مادر بودنم را
نشانت میدهد این نیزه لای لای
اذانت میدهد این نیزه لای لای
دو دستم در طناب است و بهجایم
تکانت میدهد این نیزه لای لای
به پشتخیمه دیدم خُفتنت را
میانِ خواب هم خندیدنت را
توو بابا چنان چسبیده بودید
جدا میکرد از دستش تنت را
#حسن_لطفی