eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹برپاست به بزم پدرت شور و نوایی 🔹من چشم به راه تو نشستم، تو کجایی؟ 🔸تو صاحب این روضه و مهمان تو هستم 🔸آقا به پذیرایی مهمان، نمی آیی؟ ⬅️جانم به فدای غم تو، آجرک الله ⬅️بنداز به دوشم تو خودت شال عزایی 🔻زهر ستم از پای درآورده پدر را 🔺حالا پسر و روضه و تشییع جدایی ❇️در ظاهر اگر کوچکی و کودک و کم سن ❇️در واقع بزرگی و ابوالفضل نمایی 🔰عالم همه قربان گل فاطمه مهدی 🔰امشب تو خودت سینه زن و نوحه سرایی 🟤من گریه کن روضه ی بابای غریبت 🟤تو فکر من و کوله سنگین خطایی 😭😭😭 ☑️چقد برا من گریه کردی?? ☑️به خاطر گناهای منه رو سیاه… ◀️نور دل زهرا،به عزا خانه ی بابا ◀️سر میزنی و میکُنی اَم کرببلایی 🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🔆کام بهار طعمه‌ی جام خزان شده 🔆زهری بلای جان امامی جوان شده ♻️غُربت کم است در حق مردی که خانه اش ♻️زندان و خود، شبیه به زندانیان شده ✳️بیتاب لرزش بدنش دیده ی زمین ☑️این زهری که به امام عسکری دادن، رعشه تو وجود امام انداخته همه ی بدنش به لرزه افتاده ✳️بیتاب لرزش بدنش دیده ی زمین ✳️گریان دست و پا زدنش آسمان شده ♨️حتی برای کاسه آبی، رمق نداشت ☑️مسموم شد ☑️تشنگی همه ی وجود آقارو گرفت ☑️چنبار تو کاسه، آب ریختن برا آقا هر بار این کاسه، افتاد رو زمین ♨️حتی برای کاسه آبی، رمق نداشت ♨️دستی که از شرار ستم ناتوان شده ❎برخوردِ چیست با لب و دندان که مهدی اش ❎حالا کنار بستر او روضه خوان شده 💠ای وای از آن غریب که لب های تشنه اش 💠زخمیه دستِ بی ادب خیزران شده 😭😭 ای وای از آن غریب که لب های تشنه اش زخمیه دستِ بی ادب خیزران شده 🔵ای وای از آن عزیز که اهل و عیال او 🔵پایین نشین مجلس نامحرمان شده 😭😭 ☑️خیلی آقارو اذیت میکردن ☑️بی خبر میومدن میریختن تو خونه اش ☑️جلو چشم زن و بچش، با دستای بسته میبردنش 🔘علامه امینی میگه، اگه زن گرفتار باشه بچه ها به بابا پناه میبرن ✔️اگه پدر گرفتار باشه، به مادر پناه میبرن ✔️اینی که گفتم جلو چشم زن و بچش، امام عسکری رو دست بسته میبردن… ✔️دستای مولا رو بستن تو کوچه بچه ها به مادر پناه بردن… 😭😭😭 🔴گردیده بود قنفذ، همدست با مغیره ای وااای مادرم… 😭😭 اما منظور شاعر تو این شعر این نیست میگه… 🟣ای وای از آن عزیز که اهل و عیال او 🟣پایین نشین مجلس نامحرمان شده ☑️جلو چشم خانم زینب، چوب میزد به لب و دندان داداش حسینش ☑️جلو چشم خانم رقیه چوب میزدن به لب و دندان بابای مظلومش 😭 جلو چشم رباب… 😭😭 🟧ای وای از آن شهید که انگشت های او 🟧مقصود غارت دست یک ساربان شده 😭 ⚪️خشک است کام تو، ولی از قحط آب نیست ⚪️هستی اسیر گرچه به دستت طناب نیست 🟡از خون سرت، محاسنت آقا خضاب نیست 🟡بر پیکر شما اثر آفتاب نیست 🔷با نیزه که بندبند تنت جدا نشد 🔷جسمت 3 روز، در بیابان رها نشد 😭😭😭 🍂سنگین که شد سرت، به روی نیزه ها نرفت 🍂آوای استغاثه ی تو، هر کجا نرفت 🌱دیگر سنان میان دهان شما نرفت 🌱ناموستان به کوفه و شام بلا نرفت 😭😭 یا اباعبدالله… خودت اشک بده به ما سوز بده به ما ☑️امام زمان5-4 ساله، سر بابارو رو دامن گرفته ☑️لحظه ی آخر، خودش با دستای خودش سیراب کرد بابای غریبشو ☑️اما من یکیو سراغ دارم، سر بابارو رو دامن گرفت ☑️سر بریده ی باباشو بغل گرفت بابا… 😭😭 چرا لبات پاره پاره س بابا? ?! 😭😭 بابا… چرا دندونات شکستس بابا?? 😭😭 بابا… چرا پیشونیت شکستس بابا??! 😭😭 بابا… سرت بوی نون بده بوی خاکستر تنور میده بابا 😭😭😭 بابا… کدوم نامردی، رگ های گردنتو انقده نامرتب بریده?? 😭😭😭 ♥️ @majmazakerinee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ✍شاعر:سید ناصر اسماعیل نسب، علیرضا عباس بیگی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بند1⃣ اشک یتیمی میچکد از دیده های یگانه منجی بشر بقیه الله آه و واویلا میگرید و می نالد از این داغ عظما کنار بالین پدر بقیه الله آه و واویلا ..... گوشه ی حجره غریب و تنها عزا گرفته عزیز زهرا آه و واویلا آه و واویلا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بند2⃣ بابا کنارِ پسرش میسوزه چون شمع پروانه یِ گلزارِ دین در تب و تابه، آه و واویلا جونش رسیده بر لب و با گریه میگفت همچون حسین بن علی تشنه یِ آبه، آه و واویلا روضه یِ عطشان میخونه آقا عزا گرفته عزیزِ زهرا ذآه و واویلا آه و وایلا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بند3⃣ همراه صاحب الزمان به سمتِ قبله یادِ مصائب حسین، گریه کن امشب، آه و واویلا یادِ لبِ خشکیده یِ علیِ اصغر به یادِ ناله یِ رباب و عمه زینب، آه و واویلا میونِ گودال با صد تا لشکر حسین صدا زد اَدرِکنی مادر آه و واویلا آه و واویلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ✍شاعر:سید ناصر اسماعیل نسب، علیرضا عباس بیگی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بند1⃣ امشب شبه فراقه؛ رفته صبر و قرارم بیا نگارِ بابا؛ بیا مهدی کنارم که جز وداعِ با تو؛ حرفِ دگر ندارم ..... گریه نکن ای ماهِ منیرم رسمِ زمونست اینطور بمیرم ...... بیا عزیزم سرمو رو زانوت بزار که جون بگیرم تُو لحظاتِ احتضار امون ،ازین غریبی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بند2⃣ آتش زهر کینه ،شرر زده به جانم دارم میسوزم از تب ،رفته ز کف توانم میسوزه پا تا سر و ،تا مغز استخوانم ..... این دم آخر با چشمای تر هر دم میخونم روضه ی مادر ...... میون کوچه چهل نفر میزدنش بادسته بسته حیدرشو میبردنش امون ،ازین غریبی