eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
616 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆صوت خیبر یکشنبه۱۵/بهمن مداح.حاج آرمین غلامی👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆👆صوت خیبر روضه موسی ابن جعفر.ع. یکشنبه۱۵/بهمن مرشدنجف مداح.حاج آرمین غلامی👆👆
روضه موسی ابن جعفر.ع..،،،،،،،،.mp3
3.53M
صوت شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج آرمین غلامی قلم سرمست کرد از نام تو اوراق دفتر را گرفته عِطر روح افزا تنی از عود و عنبر را بدون شک گرفته حاجت خود را هر آنکس که به خانه پهن کرده سفره ی موسی بن جعفر را خدا در طورِ سینا با کلیمُ الله صحبت کرد تو در قنداقه می گفتی همه اسرار داور را اگر موسی عصایی داشت و بعد اژدهایش کرد تو جان بخشیده ای بر پرده یک نقشِ مصوَّر را تو را در بدترین زندان دنیا هم نگه دارند مگر شب می تواند کور سازد نور اختر را فکر کردند آقا رو تو سیاه چال انداختند، این نور خاموش میشه... زن رقاصه ای رو آوردند، آقا رو اذیت کنه آزار بده به گمان خودشون، اینا هم بایستن عقب بخندن به آقا، مسخره کنند. اصلاً کار اینا اینجوریه ایناهمه شون می خندیدند به اهلبیت، کربلا هم خندیدند، تو کوچه های کوفه و شام هم خندیدند... اینجا هم میخواستند یه کار بکنند بخندند... این زن تا وارد زندان شد، دید موسی بن جعفر به حالت سجده، داره میگه: الهی..الهی...این زن به سجده افتاد.گفت آقاجون غلط کردم، اشتباه کردم، عوض شد...* تو را در بدترین زندان دنیا هم نگه دارند مگر شب می تواند کور سازد نور اختر را تو با تیغ تَقیه در دل زندان چنان کردی علی با ذوالفقارش کرده گویا فتح، خیبر را خریدی درد زندان را به جان تا دور گرداند خدا از شیعیانِ تو عذابِ روز محشر را *نه فقط این آقا، هر نیزه ای هم که به جدش حسین می خورد، فقط می گفت: خدایا! شیعیانم... تو کوچه ها هم وقتی به مادر ما سیلی زدند...وقتی مادر ما رو پشت در سوزوندند... گفته باشه: به جای همه گریه کنای حسینم می سوزم...*