اشعارولادت امام حسین(ع)
شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
اشعارولادت امام حسین(ع)
شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بیا زِدرگه خود،حسین جوابم مکن
مرانم ازدرِخود،خانه خرابم مکن
گریه کن توهستم اگرچه آلوده ام
میان نوکرانت،به بدحسابم مکن
به روزمحشرحسین،میان عاشقانت
مرابه روسیاهی آنجاخطابم مکن
توصاحب بهشتی،مرابه درب دوزخ
بابستن پلک خودمولاعذابم مکن
آنجابحق زهرا،به اشک روضه هایت
به آتش جهنم،توانتخابم مکن
فردای محشرآنجادرپیش حوض کوثر
باهُرم یک نگاهت آقاتوآبم مکن
مجنون وادی تو،دارد هوای لیلی
لیلای من کجایی،امشب جوابم مکن
اشعارولادت امام حسین(ع)
شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
وقتی شفای دردها،ازتربت توست
عرش خداهم تکیه ای ازهیئت توست
آقامرا،درزمرة عُشاق جا دِه
هرجابه روضه آمدم،ازرخصت توست
والاترین تسبیح درجمع ملائک
باشدفقط ذکرحسین،این عزت توست
فطرس شفا بگرفته ازقنداقه ات بود
اوبال وپردارداگر،ازمنّت توست
توانتخابم کرده ای درروضه هایت
اینجا بهادارم اگر،ازعزّت توست
دستان من خالی بُوَددرروزمحشر
چشم امیدم یاحسین ،بررحمتِ توست
مجنون هوای گریه داردنیمة شب
این دیدة بارانیش درخدمتِ توست
اشعارولادت امام حسین(ع)
شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
مستیم درحدودتویا،شاه کربلا
دربیکران جودتو یا،شاه کربلا
ماراخدابرای تووچشم توآفرید
غرقیم دروجودتو یا،شاه کربلا
هستیم زیرسایة لطف وعنایتت
درمنتهی سجودتو یا،شاه کربلا
من تشنه ام که لب به فرات عطش زدم
هستم به موج رودِتو یا،شاه کربلا
مجنون به یادتومستی کندحسین
داردبه لبسرودتویا،شاه کربلا
اشعارولادت حضرت عباس(ع)
شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
هستی نگین حلقه خاتم،اباالفضل
انگشترسبزبنی آدم،اباالفضل
تااعتقادات توازآب است وشمشیر
هستی دلیرعرصة عالم اباالفضل
بودی به طوفان شدیدتیغ ودِشنه
کوه بلندوصخرةمحکم اباالفضل
تنهاتوئی روح فرات ودجله ،سقا
فرزندکوثر،علقمه،زمزم اباالفضل
موج بلا،درکربلاگردیده برپا
بودی توزخم آب رامرهم اباالفضل
ساقی برایم،مشک بارانی بیاور
هستی لبان خیمه راشبنم اباالفضل
بی دست افتادی توبرخاک بیابان
هستی تورازسجده برآدم اباالفضل
مجنون به جز ام البنین مادرندارد
ای مادرت برتر ز ِهَر مریم اباالفضل
اشعارولادت امام حسین(ع)
شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
اشعارولادت امام حسین(ع)
شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
روزگاری است حسین، برگ براتم دادی
درمیان روضه ات بود، نجاتم دادی
نخورم هیچ به دردت که کنی یک نظرم
تشنه بودم آمدی، آب فراتم دادی
من به مکه بروم تا به تو احرام کنم
آمدی رخت عزا در عرفاتم دادی
اگرم قطره اشکیست ز الطاف شماست
از سر لطف تو حسن حسناتم دادی
آمدی وکرمی بیش به مجنون کردی
ای شه کرب و بلا جلوه به ذاتم دادی
*****
ای امیر کربلا دستم بگیر
تا که برخیزم ز جا دستم بگیر
سر نهادم بر در کویت حسین
بین که افتادم ز پا دستم بگیر
ای حسین جان دوست می دارم تو را
سر خوشم هستم گدا دستم بگیر
در دم مردن بیا بالین من
چشم بر راهم بیا دستم بگیر
در میان وحشت برزخ حسین
یاریم کن از وفا دستم بگیر
چون که مجنون مستمند و مضطر است
گوید ای مشکل گشا دستم بگیر
******
ما را سوار چرخ زمان کرده ای حسین
مانند روح خویش روان کرده ای حسین
در بزم دل ملائکه ها سینه میزنند
ما را برای گریه نشان کرده ای ،حسین
گر پیرم از غم تو بمیرم زنده شوم
از عشق خود مرا تو جوان کرده ای حسین
عمری بود نفس به هوای تو میزنم
گویا دل مرا تو نشان کرده ای، حسین
قلبم به بزم روضه تو خو گرفته است
من خانه زاد روضه و مجنون این درم
گویا مرا اسیر جهان کرده ای حسین
******