eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
615 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح ابالفضل..رجزخوانی.mp3
2.59M
‍ مدح حضرت عباس علیه السلام بانوای حاج آرمین غلامی سوم‌محرم۱۴۰۳_کرمانشاه 💚🌴💚🌴💚 بر درد بی درمان دوا،باشد ابالفضل آن مظهر عشق و وفا،باشدابالفضل ای کاشفُ الکرب حسین،جانم اباالفضل ای بهترین ذکر و دعا،آقا ابالفضل 💚🕊🕊 دستم به دامانت، علمدار حسینی امشب گرفتم این نوا،جانا ابالفضل ذکر قشنگِ یا اباالفضل علمدار بین حرم دارد صفا،هرجا ابالفضل 💚🕊🕊 یک یا ابوفاضل بهایش بی نهایت ذکرت کجا و من کجا،آقاابالفضل یک شب گرفتاری میان خیمه میگفت: تنها امید قلبِ ما، آقا ابالفضل 💚🕊🕊 کوریِ چشم منکرینِ این شعائر شال علم داده شفا،هرجا ابالفضل ای عبد صالح،ای پناه اهل خیمه من مستجیرم بر شماجانا ابالفضل 💚🕊🕊 تیری به مشکت خورد و جان دادی اباالفضل فرق سرت گشته دوتا،اینجا ابالفضل دست علم گیرت کجا افتاد عباس؟ دستت ز تن گشته جدا،جانا ابالفضل 💚🕊🕊 جسمت برادر دید و با گریه چنین گفت: افتاده ای دربین این صحرا ابالفضل مادر کنارت آمده در نهرِ علقم هستی گلِ خیر النسا،آقا ابالفضل 💚🕊🕊 طفلی سه ساله در دلِ تاریک صحرا نام تو را میزد صدا،آنجا ابالفضل نام تو گفتم منتقم آید به روضه ۳ذکر لبم مهدی بیا،توبا ابالفضل 💚🕊🕊 یا این لقب را از خودت بردار یا که حاجات ما را کن روا،جانا 💚🌴💚🌴💚 بانوای حاج آرمین غلامی 🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رجز خوانی سیدالشهدا،ع،.mp3
2.42M
مناجات امام حسین .حاج آرمین غلامی سوم محرم۱۴۰۳_کرمانشاه منتظران امام زمان(عج) کربلایی سیفی زاده هرکسی رو به تو آورد جهان آرا شد مورد مرحمت انسیهّ الحورا شد کودکی بودم و با اسم تو مانوس شدم پای عشقت به سویدای دل من وا شد هرکه نوکر به کسی گشت همان نوکر ماند هرکسی نوکر دربار تو شد آقا شد در زدم بر در هر خانه دری باز نشد جز در خانه تو در نزده در وا شد ریزه خواران سر سفره تو شاهانند آرزو مند گدایی درت موسی شد تو نگاهم نکنی در بر مردم هیچم نگهت عزت دنیای من و عقبا شد سینه زنهای تو در رتبه همه سلطانند این مقامیست که با دست علی امضا شد گریه کردن به شما روزی هر چشمی نیست این متاعیست که در عالم ذر اهدا شد هیچ کس از لب خوشکیده تو نه نشنید نظر لطف شما شامل نوکرها شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه ابالفضلی،ع.mp3
5.64M
گزارش صوتی👆👆👆 . نوحه حضرت سجاد(ع) ابالفضل_ آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه سوم منتظران امام زمان(عج)کرمانشاه دوشنبه۸مرداد👇
متن روضه حضرت عباس🤞🤞 .حاج آرمین غلامی سوم محرم_۱۴۰۳_کرمانشاه منتظران امام زمان(ع) اومد پیش داداش به من اجازه میدی برم میدون؟! انقدر ابی عبدالله گریه کرد که این اشکا رو محاسن شریفش اومد جاری شد، یعنی تمام صورت حسین خیس اشک شد. اینجوری فرمود:« تو نشان لشکر من هستی، تو علمدار لشکر من هستی. بری لشکرم پاشیده میشه، خونه خراب میشم. جونم فدات آقا جان هنوز ابی عبدالله و صدا میزنه:« یا سیدی! سینه‌م به تنگ اومده داداش، دنیا برام تنگ شده، به من اجازه بده». ابی عبدالله اینجوری جوابش و داد؛ دید بدجور عباس سینه‌ش به تنگ اومده داره خواهش می‌کنه. اینجوری فرمود:« نمی‌خوام برای جنگیدن بری؛ حالا که می‌خوای بری میدان برو برای بچه‌هام یکم آب بیار». اومد وسط لشکر موعظه کرد لشکر و، همه دارن هو می‌کنند. جوابی نگرفت برگشت پیش ابی عبدالله. همچین که برگشت، اومد به امام اطلاع داد که من رفتم موعظه کردم، هیچ فایده‌ای نداره. همینجور که داشت حرف میزد، دید صدای بچه‌ها توو خیمه‌ها بلنده؛ «العطش، العطش». سوار بر مرکب شد یه نیزه و یه مشکی برداشت، به سوی نهر فرات. چهار هزار تیرانداز دور عباس و گرفتند؛ هشتاد نفرشون و به درک واصل کرد. همچین که از مرکب پیاده شد مشتی از آب برداشت، به یاد تشنگی حسین و بچه‌های حسین افتاد. آب و رو آب ریخت، به خدا قسم تا اربابم تشنه باشه آب نمی‌خورم. بعد شروع کرد حدیث نفس بخونه... مشک و پر آب کرد، مشک و به دست راست گرفت، همه نگاهش به سمت خیمه‌هاست. راهش و بستند؛ از همه طرف دورش حلقه زدند. شروع کرد دوباره رجز بخونه، از پشت نخلا یه نفر بیرون اومد؛ یه ضربه‌ای به دست راست عباس زد جوری که دست راست عباس قطع شد. اصلا اعتنایی نکرد که دست راستش قطع شده مشک و به دست چپ داد. همه‌ی همتش اینه آب و به بچه‌های حسین برسونه، دست چپشم قطع کردند؛ مشک و به دندان گرفت. اسب و داره می‌تازونه مشکم به دندانشه یه جوری میخواد آب و به خیمه‌ها برسونه. دیگه از هر طرف دورش و حلقه زدند؛ تیراندازها مثل بارون دارن تیر میزنند، انقدر تیر زدن همینجور که عباس این مشک و به دندان گرفته یه تیری به مشک عباس خورد. این آبا داره رو زمین میریزه یه تیری دیگه پرتاب شد؛ به سینه‌ی عباس خورد یه تیر دیگه به چشمش زدند. اینقدر بدنش تیر خورده بدنش مثل خارپشت شد...بدنش پر تیره، رو زمین افتاده. تیر توو چشم فرو رفته دستی به بدن نداره چنان از بالای مرکب زمین خورد... کار به جایی رسید ریختن سر عباس. دیگه پاهاشم قطع کردند، یهو صدای عباس بلند شد، ابی عبدالله صدای عباس و شنید مثل باز شکاری اومد بالا سر عباسش. اما چه جوری اومد؟!نگاه کرد دید دستاش و بریدن پیشانیش و شکستند، چشماش و با تیر دریدن... نشست کنار بدن عباسش همچین که دید حسین اومده گفت:« داداش اول این خونا رو از جلو چشام پاک کن بزار یه بار دیگه جمال قشنگت و ببینم». همچین که این خونا رو پاک کرد دید از گوشه‌های چشم عباسش یه اشک جاریه، صدا زد:« عباسم تو چرا داری گریه می‌کنی»؟! من باید گریه کنم برادری مثل تو رو از دست دادم. صدا زد:« حسین جان! الان تو سرم و بغل گرفتی، سرم رو پاهای توئه، دارم چند ساعت دیگه رو می‌بینم ..الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه؛ آن موقعی که شمر روی سینه ات نشسته....ای حسین... ↫گزارش صوتی👆👆👆 . نوحه حضرت سجاد(ع) ابالفضل_ آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه سوم منتظران امام زمان(عج)کرمانشاه دوشنبه۸مرداد👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا