👆👆صوت شب ولادت ا ابالفضل،ع،
مداح حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
حسینیه بیات کرمانشاه
شام سه شنبه۲۴/بهمن ماه👆👆
ولادت ابالفضل.ع.................mp3
2.49M
❣﷽❣
🌹 #مولودی_حضرت_عباس_ع
#مداح..حاج آرمین غلامی
🌹ای اهل حرم میر و علمدار خوش آمد
علمدار خوش آمد
🌹سقای حسین سید و سالار خوش آمد
علمدار خوش آمد
گردیده عیان باز جمال شرف الناس
بر پای اباالفضل بریزید گل یاس
والشمس بخوانید به ماه رخ عباس
مرآت رخ حیدر کرار خوش آمد
🌹ای اهل حرم میر و …
این ماه همه هاشمیان یار حسین است
این میر وسپهدار و علمدار حسین است
با دیده و با دست خریدار حسین است
بر اهل ولا دلبر و دلدار خوش آمد
🌹ای اهل حرم میر و …
بینید روی دست علی دلبری اش را
چشمان خدابین،دم جان پروری اش را
بازوی یداللهی و حیدری اش را
همتای علی در صف پیکار خوش آمد
🌹ای اهل حرم میر و …
ای امبنین مقدم نوزاد مبارک
حق بر تو عجب گل پسری داد مبارک
زهرا به تو پیغام فرستاد مبارک
یا فاطمه مادر شدنت باد مبارک
آرام دل سید احرار خوش آمد
🌹ای اهل حرم میر و …
والشمس بود جلوهای از روی اباالفضل
واللیل بود طره گیسوی اباالفضل
حاجت به دلت هست برو سوی اباالفضل
امید دل خلق گرفتار خوش آمد
🌹ای اهل حرم میر و علمدار خوش آمد
علمدار خوش آمد
🌹سقای حسین سید و سالار خوش آمد
علمدار خوش آمد
مداح..حاج آرمین غلامی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
ولادت ابالفضل.ع..............mp3
7.23M
مدح میلادحضرت ابالفضل(ع)
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
------------------------------------🤞🤞
مدح میلادحضرت ابالفضل(ع)
مداح..حاج آرمین غلامی
عجب شبی شب میلاد عشق و ایثار است
شب شکستن نرخ تمام بازار است
بگو به ام بنین چارقل بخوان زیرا
امیر هاشمیان در میان گهواره است
بگو به ماه که دیگر نتاب که این ماه
ستاره و قمر و شمس را خریدار است
نوشته نصر من الله روی بازوی او
بنازمش که شبیه علی جگر دار است
چقدر محو جمال برادرش هست و
حسین فاطمه شب تا به صبح بیدار است
بزن به جام جنون مست روی ساقی شو
شب ولادت زیباترین علمدار است
آهای مردم عالم اگر که با خبرید
علم برای علمدار کربلا ببرید
برای منقبت او قلم کم آورده
زلطف دست کریمش کرمکم آورده
کنار این نفس و این دم ابالفضلی
قسم به علقمه تیغ دودم کم آورده
فدای زلف سیاهش فدای زلف کجش
که پیش زلف شبش صبحدم کم آورده
خدا به چشم ابالفضل داده انواری
که پیش جامنمش جام جم کم آورده
چنان کنار علم استاده محکم که
کنارقامت سروش علم کم اورده
کسی که کرببلارفته خوب میفهمد
بهشت هم جلوی این حرم کم آورده
به زیر پاش جهان مثل برده می افتد
فرات پای رکابش به سجده می افتد
چقدر باجبروت و چقدر باادب اسب
امیر صف شکن روزو ماهتاب شب است
اگرچه ام بنین است مادرش اما
به لطف حیدرکرار فاطمی نسب است
ابوالفضایل و بوفاضل و ابالقربه
امیرو ساقی و سقا چقدر خوش لقب اسب
اگرکه مهرو محبت گدای عباس است
بجاش در وسط جنگها ته غضب اسب
برای زائرکرببلا همین بس که
مسبب است حسین و برادرش سبب است
نوشته اند که رستم دلیر بود اما
هنوز هم زابالفضل قرن ها عقب است
ولادت ابالفضل.ع............mp3
3.05M
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
🔸مداح.حاج آرمین غلامی
کِی نخل نجف چون تو رُطب داشته است
کِی بنده چنین حضرت رَب داشته است
هنگام تماشای تو و وقت نماز
تکبیر علی به روی لب داشته است
ای ماهِ بلندِ خانه ی اُم بَنین
کِی با تو مدینه رنگِ شب داشته است
گویند نقاب را که از چهره گرفت
یک هفته سپاهِ کُفر تب داشته است
یک روز پس از حسین به دنیا آمد
او قبل تولدش ادب داشته است
🔸مداح.حاج آرمین غلامی
======================
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
🔸مداح.حاج آرمین غلامی
کِی نخل نجف چون تو رُطب داشته است
کِی بنده چنین حضرت رَب داشته است
هنگام تماشای تو و وقت نماز
تکبیر علی به روی لب داشته است
ای ماهِ بلندِ خانه ی اُم بَنین
کِی با تو مدینه رنگِ شب داشته است
گویند نقاب را که از چهره گرفت
یک هفته سپاهِ کُفر تب داشته است
یک روز پس از حسین به دنیا آمد
او قبل تولدش ادب داشته است
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت
از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت
نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت
آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت
ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد
علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد
نخل پر برکت توحید ثمردار شده
نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده
کهکشان های خداوند خبردارشده
پدر خاکیِ افلاک پسردار شده
صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد
دست آب ور خود را چقدر می بوسد
ابرویش جلوهی ربّ است اُبُهَت دارد
زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد
چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد
نام او جامِ طهوری است که شربت دارد
صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید
چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید
گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره
چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره
برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره
پلک باران به تماشای نگاهش خیره
آسمان خیره به چشمان تر این ماه است
چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است
رشته ی وصلت عُشاق،نخ دامن او
رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او
دَرِ جنّات خدا ،دُکمه ی پیراهن او
ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او
غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است
پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است
هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت
اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت
بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت
سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت
سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد
وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد
دست عباس به دامان امام حسن است
سند قلب اباالفضل به نام حسن است
سالیانی است که درگیر مرام حسن است
گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است
چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته
کرم حضرت ساقی به برادر رفته
ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت
شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت
کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت
دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت
گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت
کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت
آفریده شده عباس برای زینب
سینه ی او سپر دفع بلای زینب
جان عشاق اباالفضل،فدای زینب
ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب
همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم
پاسبانان دمشقیم به عباس قسم
سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش
دست ما را برسانید به اعطینایش
این که خوانده است حسین بن علی آقایش
ارمنی های محلّه اند علمکِش هایش
هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد
نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد
کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند
مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند
مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند
دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند
تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد
تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد
آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش
از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش
مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش
چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش
آن که از خاک درش کور شفا می گیرد
با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد
سرو سبز علویّات برومند شده
شانه ی او به بلندای دماوند شده
چهره اش بانی پیدایش لبخند شده
خطبه خوان حرم امن خداوند شده
مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد
کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد
آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است
با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است
بین اطفال حسین بن علی،محبوب است
سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است
طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد
هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد
آه! از لحظه ی شومی که بلا نازل شد
بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد
اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد
کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد
دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت
ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت
رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت
مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت
وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت
آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت
چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد
بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد
🔸مداح..حاج آرمین غلامی