نوحه رقیه۴.mp3
1.45M
نوحه شور حضرت رقیه(س)
#نوحه حضرت رقیه
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه سوم محرم۱۴۰۳_کرمانشاه
#کرمانشاه_حسینیه زنگنه
قسم به اون چشم ترت رقیه
ما را رسان به حرمت رقیه
یا باب الحوائج مولاتی رقیه ۲
مریضمو شفا بده رقیه
درد منو دوا بده رقیه
یا باب الحوائج مولاتی رقیه ۲
نشسته ام رو سفره ات رقیه
حاجتمو میخوام ازت رقیه
یا باب الحوائج مولاتی رقیه ۲
غصه ها داره دلِ من رقیه
تو حل بکن مشکلِ من رقیه
یا باب الحوائج مولاتی رقیه ۲
حقِّ حسینِ سر جدا رقیه
حاجت ما بکن روا رقیه
یا باب الحوائج مولاتی رقیه ۲
مریض دارم شفا میخوام رقیه
نسخه برا دوا میخوام رقیه
یا باب الحوائج مولاتی رقیه ۲
چشم منو احسان تو رقیه
درد منو درمان تو رقیه
یا باب الحوائج مولاتی رقیه ۲
اسیر درد و غمتم رقیه
عزاداره ماتمتم رقیه
یا باب الحوائج مولاتی رقیه ۲
باب مناجات منی رقیه
قبله ی حاجات منی رقیه
یا باب الحوائج مولاتی رقیه ۲
شفیعه ی روز جزا رقیه
شهیده ی شام بلا رقیه
یا باب الحوائج مولاتی رقیه ۲
نوحه شب جمعه۲.mp3
1.01M
#نوحه شب جمعه
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه سوم محرم۱۴۰۳_کرمانشاه
#کرمانشاه_حسینیه زنگنه
شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد؟
گردد به دور خیمه گاه آید میان قتلگاه گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد؟
شبهای جمعه مصطفی با مجتبی و مرتضی آیند به دشت کربلا گویند به صد شور و نوا مظلوم حسین من چه شد؟
نور دوعین من چه شد مثل فردا چه خبره؟
یه دختری رو محملا،خواب اسیری میبینه خواب میبینه رو صورتش،گرد یتیمی میشینه حسین رباب لالایی میخونه
الهی اصغر نمیره شک قطره ایه که ما رو به دریای رحمت وصل میکنه اشک چیزیه که پاکمون کنه،
چون باطنا وصل به کر میشیم این اشک رهایت از دل خاک کند بالت بدهد راهی افلاک کند تو اشک غم حسین را پاک نکن بگذار که این اشک تو را پاک کند
گزارش صوتی👆
#_روضه_حضرت زینب👆
#مصائب_اسارت_نوحه. ابالفضل،حسینی
#مداح_حاج آرمین غلامی
#محرم ۱۴۰۳/دهه سوم
#حسینیه زنگنه کرمانشاه
#عصر پنجشنبه۱۱_مرداد👇
اشعارغزه.mp3
1.83M
.
#اشعارمحکومیت اسراییل
اسماعیل_هنیه؛
#طوفان_الاقصی
#مداح..حاج آرمین غلامی
#دهه سوم محرم_حسینیه زنگنه
الا لعنةُ الله عَلَي القومِ الظالمين
تا ناد علی ندای جبرائیل است
چون سوره ی عادیات در تأویل است
باید که درِ قلعه خیبر را کَند
این قلعه کنون به نام اسرائیل است
القدسُ لَنا ندای جبرائیل است
آوای سپاه و لشکر هابیل است
از خون شهید ما پیام آمده است :
هنگامه ی فتح نسل اسماعیل است
.
آنکه بهرِ سربلندی آفرید این ایل را
بعدِ ابراهیم عزت داد اسماعیل را
.
باز خواهد دید دشمن مثلِ فوجِ ابرهه
بر سر خود ناگهان بارانی از سجیل را
.
ما ابابیلیم، ما را بیمی از کفتار نیست
پیش از این از پا درآوردیم صدها فیل را
.
مرگِ هابیلی دوباره طاقتش را طاق کرد
حق به مسلخ میکشد امروز این قابیل را
.
خوب میدانم به زودی این خبر خواهد رسید:
آسمان با خاک یکسان کرد اسرائیل را
.
گزارش صوتی👆
#_اشعارمحکومیت شهادت اسماعیل هنیه
#مداح_حاج آرمین غلامی
#محرم ۱۴۰۳/دهه سوم
#حسینیه زنگنه کرمانشاه
#عصر پنجشنبه۱۱_مرداد👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گزارش تصویری👆
#_روضه_حضرت زینب👆
#مصائب_اسارت_نوحه. ابالفضل،حسینی
#مداح_حاج آرمین غلامی
#محرم ۱۴۰۳/دهه سوم
#حسینیه زنگنه کرمانشاه
#عصر پنجشنبه۱۱_مرداد👇
https://eitaa.com/majnon1396
67.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش تصویری👆
#_روضه_حضرت زینب👆
#مصائب_اسارت_نوحه. ابالفضل،حسینی
#مداح_حاج آرمین غلامی
#محرم ۱۴۰۳/دهه سوم
#حسینیه زنگنه کرمانشاه
#عصر پنجشنبه۱۱_مرداد👇
https://eitaa.com/majnon1396
59.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش تصویری👆
#_روضه_حضرت زینب👆
#مصائب_اسارت_نوحه. ابالفضل،حسینی
#مداح_حاج آرمین غلامی
#محرم ۱۴۰۳/دهه سوم
#حسینیه زنگنه کرمانشاه
#عصر پنجشنبه۱۱_مرداد👇
https://eitaa.com/majnon1396
حسادت،.mp3
2.42M
🏅 #داستان_زیبا
🔰 « نان و حلوا »
#حاج آرمین غلامی
✍در یکی از شهرها زنی بود بسیار حسود و همسایه ای داشت به نام "خواجه سلمان" که مردی ثروتمند و محترم بود.
زن به خواجه حسادت می کرد و می تلاش می کرد از دارایی ها و آبروی آن مرد شریف کم کند و نام نیک او را نیز از بین ببرد ولی موفق نمی شد.
تا سرانجام کمر به کشتن او بست.
🔸روزی حلوایی پخت و در آن زهری ریخت .
صبح وقتی خواجه خواست از خانه خارج شود زن حلوا را در نانی گذاشت و به خواجه داد و گفت "خیراتی" است ...
خواجه چون عجله داشت آن را نخورده به راه افتاد و از شهر خارج شد و در راه به دو جوان بر خورد که خسته و گرسنه بودند او نان و حلوا را به آن ها داد .
آن دو حلوا را با خوشنودی از خواجه گرفتند و به محض خوردن مردند .
🔹خبر به حاکم شهر رسید.
دستور داد خواجه را دستگیر کردند هنگامی که از وی بازجویی کردند و خواجه داستان را بازگو کرد زن را حاضر کردند.
چون چشم زن به آن جنازه ها افتاد شیون سر داد و فریاد و فغان به راه انداخت.
🔹معلوم شد که آن دو جوان یکی فرزند و دیکی برادر آن زن بودند . آن زن نیز از شدت تأثر و ناراحتی پس از دو روز مرد .
💎 #امیر_المؤمنین حضرت علی (علیه السلام) :
در روایتی زیبا می فرماید :
کسی که چاه بکند تا برادر دینی او در آن بیفتد اول از همه خودش در آن می افتد"
#حاج آرمین غلامی