eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
613 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
پنجم ربیع الاول وفات حضرت سكينه بنت الحسين حضرت سكينه، دختر ابى عبدالله الحسين علیه‌السلام و رباب، دختر امرءالقيس است. نام اصلى وى، "آمنه" يا "اميمه" بود و مادرش رباب او را به "سكينه" ملقب ساخت. اين بانوى شريف علوى در دامن مهرانگيز پدر ارجمندش حضرتامام حسين علیه‌السلام و مادر گرانمايه‌ اش حضرت رباب سلام الله علیها و عمه بزرگوارش حضرت زينب كبرى سلام الله علیها پرورش يافت و از راهنمايى و تربيت ناب برادرش حضرت على بن الحسين علیه‌السلام معروف به امام زين العابدين در ايام امامت آن بزرگوار بهره هاى وافر يافت. وى از زنان خردمند و داناى عصر خويش بود. علاوه بر بهره‌ مندى كامل از حُسن جمال از فضايل معنوى مانند تعبد، تدين و تقواى الهى برخوردار بود و در زمينه شعر، سخنورى و فصاحت بيان از ممتازان عصر و خانه وى هميشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن‌سرايان عرب بود. درباره تاريخ تولدش، اطلاع دقيقى در دست نيست. اما وى درواقعه عاشورا، دخترى رشيد و بالغ بود. برخى از مورخان، وى را در واقعه كربلا بين ده تا سيزده ساله خوانده اند. بنابراين تولدش بايد ميان سال‌ هاى 47 تا50 قمرى باشد. او در مدينه و در اواخر عصر امامت حضرت امام حسن‌ مجتبى علیه‌السلام ديده به جهان گشود. امام حسين علیه‌السلام به تمامى فرزندانش از جمله سكينه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخوردارى از فضايل و كمالات نفسانى، بسيار دوست مى‌ داشت. روايت شد كه آن حضرت درباره سكينه و مادرش رباب و خانه اى كه آن دو در آن زندگى مى‌ كردند شعرى عاطفى سرود كه ترجمه اش چنين است: به جانت سوگند! من به راستى خانه‌ اى كه سكينه و مادرش رباب در آن باشند، دوست دارم. من آن دو را دوست دارم و براى آنان دارايى‌ ام را نثار مى‌ كنم و هيچ ملامت‌ گرى نمى‌ تواند مرا در اين كار سرزنش كند. آن حضرت، پس از واقعه كربلا به مدت 57 سال زندگى كرد. در آغاز تحت كفالت برادر بزرگوارش امام زين العابدين علیه‌السلام قرار داشت تا اين كه ازدواج نمود و به خانه همسرش نقل مكان كرد. اين بانوى مكرمه، بين 67 تا 70 سال زندگى كرد و سرانجام در كمال شرافت و عفت دار فانى را وداع گفت. درباره درگذشت اين بانوى بزرگ علوى، دو روايت نقل شده است: روايت نخست حاكى است كه وى در پنجم ربيع الاول سال 117 هجرى قمرى و در عصر خلافت هشام بن عبدالملك و در حاكميتخالد بن عبدالملك بن حارث در مدينه بدرود حيات گفت و روايت ديگر مى‌ گويد كه وى در پنجم ربيع الاول سال 126 هجرى قمرى در مكه معظمه وفات يافت. به هر روى، درگذشت وى در پنجم ربيع الاول مورد اتفاق تاريخ‌نگاران و سيره‌نويسان است. در همان سالى كه حضرت سكينه سلام الله علیها وفات يافت، خواهرش حضرت فاطمه بنت الحسين علیه‌السلام نيز در مدينه بدرود حيات گفت. برگرفته: منتهى الآمال، ج 1، ص 462 و وفيات الأعيان، ج 1، ص 379. اعلام النساء، ج 2، ص 202.  شام سرزمين خاطره ‌ها، ص 104.  منتهى الآمال، ج 1، ص 463.  شام سرزمين خاطره ها، ص 107؛ اعلام النساء، ج 2، ص 224؛ وفيات الأعيان، ج 1، ص 378.  وقايع الايام، ص 206 و منتهى الآمال، ج 1، ص 46
بین دیواری ودری بود کبابت کردند پیش چشم رهگذر خانه خرابت کردند بین دیوار ودری داغ نمودند تنت بالگدهای مداوم همه خوابت کردند چقدر زجرکشیدی تودرآن صحنه ی شوم وسط شعله چنین بود عذابت کردند بازی اهل سیاست چه فریبَ‌ست و ریا باتمسخربین در بودخطابت کردند اول کار دراين حمله هجوم آوردند آخرش بين دري نقشه بر‌ آبت کردند بين آتش تن و رخساره زهراميسوخت در نهاخانۀ آن بيت كبابـت کردند ریخت ازسینه ی تو چشمه ای از خون زهرا بین دیوار ودری بودسرابت کردند لب فروبسته ای از دردوغم خود زهرا بعده تو بامنه دلخسته حسابت کردند... آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
-  حیف  شد  گلخانه ام  را سوختند  میخ  را   بر سینه  گل دوختند  حیف شد  پروانه را  سیلی زدن   روی ماهش  پرده ای  نیلی  زدن  حیف شد  در بین آن  دیوار و در   فاطمه  نقش   زمین شد  با پسر  حیف  شد  ماه نبی  آتش  گرفت  بین در  یار علی  آتش  گرفت   حیف شد  آلاله ام  پژمرده شد  لاله گلخانه ام آزرده شئ    حیف شد  زهرا  غریبانه  برفت  یار هجده  ساله از  خانه برفت  عاقبت  پشت  علی   از غم شکست   مرتضا  بی فاطمه  از پا  نشست   بی تو  زهرا  روز حیدر  چون شب است  همنشین  ناله هایم   زینب  است  ای هلال  رونمایم   فاطمه  می روی  از این  سرایم  فاطمه   بی  تو در  این شهر  غم بی یاورم   کس نباشد   بی تو زهرا  دلبرم   ای دلا  دیگر علی  تنها شده  همنشین  غصه و غمها  شده  💠 آرمین غلامی_(مجنون)
ازچه بین در و دیوار زمین گیر شدی بالگدبود به اصرار زمین گیرشدی حبس گشته نَفَس و خون ز سره سینه دمید از فرورفتن مسمار زمین گیرشدی حادثه بودکه رخ داده در آن کوچه تنگ از نهان کردن رخسار زمین گیرشدی نتوانی که زنی شانه به موی زینب از قنوتت به شب تار زمین گیرشدی همه گویند دگر رفتنی هستی بانو پی این وعده دیدار زمین گیرشدی می زنی خنده به تابوت پس از دیدن آن درپی وعده ی گفتار زمین گیرشدی غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
الله الرحمن الرحیم راه بندان است کوچه, شانه داری مهربان؟ کفتری بشکسته بالم, لانه داری مهربان؟ هی قدم برداشتی تو از غم و دلواپسی غصه ات بردوش من ,ویرانه داری مهربان؟ عاقبت ای باوفا این غصه جانم را گرفت کرده ام گم خانه را,کاشانه داری مهربان؟ فاطمه بین درو دیوار افتاده بیا بهرمن یک مرحم شاهانه داری مهربان ثلث سادات جهان بایک لگد نابود شد بهر زهرا سینه ای جانانه داری مهربان گرچه گستاخیست ای مرد دستهایت بسته است پشت این در عاشقی فرزانه داری مهربان گوشوارفاطمه درکوچه ها مفقود شد گریه ای بی وقفه دارم , شانه داری مهربان؟ غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
❣﷽❣ اُم ابیهای پیمبر برزمین خورد دردانه عرش مطهربرزمین خورد گوینده ی الله اکبر برزمین خورد بین درودیوار کوثر برزمین خورد بانواسیر ی، بین آن دیوار ودر شد شاه کرم زهراًست من براو گدا یم من مستحق باغهای هل أتایم زهرا کریم است و گدایی بی‌نوایم بر چادرزهرا، دخیله انبیایم بانویی محشر به زهرا مفتخر شد درپشت در،یاری نمودی مرتضی را هفتادمردک میزند اینجاشما را یعنی صدایت آبرو داده دعا را بنگرعلی زهرای خود،درشعله ها را چشمان زینب درمیان کوچه تر شد تو مادر آبی و باران راتو دادی برسایل دلخسته ات نان راتودادی تنها نه قرص نان که ایمان را تو دادی تنهابزرگی بزرگان را تو دادی نام توبانوبهرشیعه مفتخر شد تنهاشمیم عطرجانها نام زهراست ما اهل پایینیم بالا نام زهراست ما «نزّل القرآن فیها» نام زهراست گل را نمی فهمیم حورا نام زهراست چون زندگی شیعه با نام توسرشد دربین آتش آن درو دیوار میسوخت زهرای هجده ساله درانزار میسوخت خانه میان شعله ی غمبار میسوخت تنها پی بیداری انصارمیسوخت دیدی شکسته ازلگد درپای در شد دین در خطر باشد سپر ، افتاد حیدر درکوچه ها رو به خطر ، افتاد حیدر چشمش به سینه ،میخ در ، افتاد حیدر برناله و چشمان تر ، افتاد حیدر مشت ولگدها راهی دستان وسرشد آن کشتی طوفان‌ زده آمدبه ساحل با خطبه ی زهراشده اسلام کامل برخطبه روز غدیر خم مکمل شکل دگر در بین کوفه گشت نازل زینب میان کوفه شاهدبهره سرشد هر قفل بسته با خلافت وا نگردد غصب خلافت تاابد، والا نگردد خسته شدید از دین ولی زهرا نگردد حیدرکه تنهانیست چون، تنها نگردد زهرابرای لشکری، مردخطر شد راه شلمچه درمسیر شاهراهست داعش اسیر یک سلیمان سپاه است بر امر ت، ای سیدعلی تنها نگاه است ماراوجوده رهبری پشت و پناه است بایک اشاره دشمن دین دربه در شد دین خدا از راه زهرا بایدآموخت از صبروتنهایی مولا بایدآموخت ازفاطمیه نینوارا بایدآموخت ایثار را از شاه دلها بایدآموخت روز علی بی فاطمه گویابه سر شد تسبیح عمر من بدون دانه گردید شدآب شمع دل، که بی پروانه گردید بازوی من افتاد وقت شانه گردید با رفتن تو خانه‌ام ویرانه گردید ازبعدتو چشمان حیدر دیده تر، شد از چشم‌های بی سو امشب خار ‌گیرم من انتقامت را از این مسمار ‌گیرم حالا منم که دست بر دیوار گیرم ازچشم خود تا زنده‌ام من، کار ‌گیرم حالم فقط با گریه برتوخوب تر شد طفلان زداغ تو دو صدها بار مردند اینان به دیداره در و دیوار مردند طفلان به جایی‌شان بگیرد خار ‌مردند زهرا نباشی کودکان انگار مردند عمر علی بی فاطمه ، ای وای سر شد گرید برای، تو حسن، در را که بیند زینب بنالد خاک مادر را که بیند مادر به لب گوید برادر را که بیند بوسه زند رگ های حنجر را که بیند او "عصرعاشو را ز حنجرباخبر شد بانوالهی هیچ کس گریان نگردد همچون حسین تشنه ات عطشان نگردد دربین صحرا لحظه ای ،عریان نگردد پامال زیرمرکب اسبان نگردد اینگونه کار دلبره زینب به سر شد راهی به خیمه ذوالجناح وکو سوارش سر بر زمین می‌کوبد و رفته قرارش یار همه‌بود ونباشد هیچ یارش افتاده درگودالی و مادر کنارش خواهر برایش مثل مادر خون جگر شد غلامی (مجنون کرمانشاهی) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
دود وصدای آتش ازآن در رسیده است بابابیاکه ناله‌ ی مادر رسیده است صبر علی ببین ، که چه آمدبه خانه اش مامورصبر بود وستمگر رسیده است درکوچه هاارازل و اوباش آمدند دشمن برای کشتن مادر رسیده است در را شکست مردک ولشگر به خانه رفت ازخانه وای وای پیمبر رسیده است طوری زدند فاطمه شدنقش بر زمین ملعون نزن که ناله‌ ی حیدر رسیده است حیدربه کوچه رفت وهمه غرق درفرار آوای یاعلی مدد از در رسیده است دامن کشان بسوی علی رفته فاطمه از بس غلاف تیغ مکرر رسیده است آمدبه گوش، گریه‌ ی در آهه میخ در زینب به گریه گوشه آن در رسیده است دربین کوچه فاطمه سر بر ولی دهد این ارث مادرانه به نوکررسیده است غلامی (مجنون کرمانشاهی)_ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ربیع الأوّل 4 ـ هجوم به خانه ی وحی در این روز اوّلین هجوم به خانه ی امیر المؤمنین (علیه السلام) صورت گرفت. هنگامی که امیر المؤمنین (علیه السلام)، متوجّه غسل و کفن و دفن پیامبر (صلّی الله علیه و آله) شد و غاصبین خلافت در سقیفه بودند، در شب اوّل ربیع بدن مبارک آن حضرت را دفن فرمود و طبق وصیّت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) متوجّه جمع آوری قرآن شد. (1) آن حضرت فرموده بودند : «علی جان، تا سه روز از خانه خارج مشو و قرآن را جمع آوری کن ...». (2) در این ایّام، سه بار به منزل آن حضرت هجوم آورده اند : بار اوّل در روز اوّل ربیع بود که برای بیعت آمدند و آن حضرت فرمود که قسم یاد کرده ام تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بیرون نیایم و آنان باز گشتند. پس از آن امیر المؤمنین (علیه السلام) شب ها صدّیقه ی طاهره و حسنین (علیهم السلام) را بر درِ منازل اصحاب می بُردند و طلب یاری می نمودند. (3) بار دوّم (4) هفت روز بعد از دفن پیامبر (صلّی الله علیه و آله) بود که زبیر و عدّه ای دیگر در منزل امیر المؤمنین (علیه السلام) جمع شده بودند. آن روز زبیر شمشیر کشید تا ... را بِکُشد ولی به امر ... شمشیرش را گرفته شکستند. بار سوّم به منزل حضرت هجوم آوردند، و پس از آتش زدن درِ منزل و ضرب و جرح صدّیقه ی طاهره (علیها السلام) و کشتن حضرت محسن (علیه السلام)، امیر المؤمنین (علیه السلام) را با دست بسته بیرون بُردند. (5) 📚 منابع : 1. بحار الأنوار : ج 28، ص 191، 204، 231، 264، 356، ج 39، ص 419، ج 40، ص 155. و ... . 2. تفسیر فرات : ص 398. و ... . 3. کتاب سلیم رَحِمَهُ الله : ص 128 (ج 2، ص 665). و ... . 4. احتجاج : ج 1، ص 95، 111. و ... . 5. کتاب سلیم رَحِمَهُ الله : ص 82 ـ 249 [۹:۳۷ PM،‏ ۲۰۲۱/۱۰/۷] ویسمرادی شیخ: 1 ربیع الأوّل 6 _ مسمومیّت امام عسکری علیه السلام امام حسن عسکری علیه السلام در اثر زهر مسموم شد و بیماری حضرت آغاز گردید. (1) بنا بر قولی شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 هـ در چنین روزی بوده است، (2) و به قولی دیگر در چهارم ربیع الأوّل (3) و به قولی دیگر در هشتم ربیع الأوّل بوده است. 📚 منابع : 1. ارشاد : ج 2، ص 336. و ... . 2. مصباح المتهجد : ص 732. و ... . 3. مسار الشیعة : ص 28 _ 29. فیض العلام : ص 205
زهرامیان کوچه پرت را شکسته اند دربین در چراکمرت را شکسته اند بودی مدافع همه ی غربت علی دیدم به کوچه هاسپرت را شکسته اند آن بوسه گاه حضرت خاتم به خون نشست درکوچه حرمت پدرت را شکسته اند محسن مدافع تو شده بین شعله ها درپشت در دل پسرت را شکسته اند افتاده روی تو دره این خانه فاطمه دیدم غرور مختصرت را شکسته اند فضه برس که مادر وبچه زبار رفت دربین درفتاده و با چشم تار رفت عالم به زیر سایه ی بی منت شماست شیعه تمام برکتش از برکت شماست بانو مدافع علی مرتضی شدی این قطره ای فقط ز یم قدرت شماست آوای ناله های توهمسایه می شنید بانوتمام شهر نبی هیئت شماست بانوکسی جواب علی تورانداد گویاهمه نشانه ای ازغربت شماست بانو پس از شهادت بابا چه دیده ای درکوچه ها غلاف و لگد قسمت شماست حق شمامیان مدینه ادا نشد غیراز تو کس شریک غم مرتضی نشد روزیکه حق زمین و زمان را بیافرید دنیا برای حضرت زهرا بیافرید یکباره انس وجن وتمام حور وپری از خاک پای ام ابیها بیافرید شدآفریده آب جهانی به گریه اش با اشگ های فاطمه دریا بیافرید از چادر ش گرفته نخی تاکند درست حبل المتین برای دل ما بیافرید معجزنموده بانفس پاک فاطمه او دم گرفت تا که مسیحا بیافرید گویادلیل خلقت دنیا فاطمه است تنهاشفیعه ی غم فردافاطمه است -آرمین غلامی (محنون کرمانشاهی)
📌سخت ترین روز برای اهل بیت علیهم السلام قالَ الصّادق سلام الله علیه: وَ لَا كَيَوْمِ مِحْنَتِنَا بِكَرْبَلَا وَ إِنْ كَانَ كَيَوْمِ السَّقِيفَةِ وَ إِحْرَاقِ الْبَابِ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ زَيْنَبَ وَ أُمِّ كُلْثُومٍ وَ فِضَّةَ وَ قَتْلِ مُحَسِّن بِالرَّفْسَةِ لَأَعْظَمُ وَ أَمَرُّ لِأَنَّهُ أَصْلُ يَوْمِ الْفِرَاشِ. 📌امام صادق علیه‌السلام فرمودند: روزی به سختی واقعه کربلا نیست مگر روز سقیفه و ایام آتش زدن درب خانه امیرالمومنین علی و فاطمه و حسن و حسین و زینب و ام کلثوم و فضه (صلوات الله علیهم) و شهادت حضرت محسن صلوات الله علیه با لگد که برای ما بزرگتر و تلخ تر است زیرا آن روز اصل پهن شدن این بساط است. 📚الهدایه الکبری ،ص۴۱۷ 📚عوالم العلوم،ج۲، ص۵۹۷،ح۱۸ 📚مأساة الزهراء عليها السلام،ج۲، ص۶۲ 📚نوائب الدهور، للسيد الميرجهاني، ص۱۹۴ 📚فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى ج۲، ص۵۳۲ 📚الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء، ج۵، ص۴۱۵
▄▅▆▇█▓▒░محسنیه ۹۷░▒▓█▇▆▅▄▃▂ اشعارحضرت زهرا(س)-مناجات فاطمیه سینه ومسمار در اصلا نمی آید به تو آتش ودود وخطر اصلا نمی آید به تو درکه میسوزد ولی مسمار هم آمد کمک سوختن دربین در اصلا نمی آید به تو فاطمه بین در و دیوار افتادی چرا اين چنین بی بال وپراصلا نمی آید به تو یادزخم سینه ات آتش زده برجان من بی کسی در پشت در اصلا نمی آید به تو من دراین شهرمدینه بی کس وتنها شدم دل شکستن بی ثمر اصلا نمی آید به تو جای پنجه بر رخت افتاده، ای بانوی من ناله های پشت سراصلا نمی آید به تو... دست سنگینی اگر چرخید روی صورتت کارهای پرخطراصلا نمی آید به تو ای ستون لشکر مرد غریب کوچه ها رفتن ازپیچ گذراصلا نمی آید به تو دید، حیدر همسرش را مو پریشان، ناله زد: ای بهار من، خطر اصلا نمی آید به تو رفتی وبا رفتنت زانوبغل کرده علی ماندن ازتوبی خبر اصلا نمی آید به تو" آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)........
▄▅▆▇█▓▒░محسنیه۹۷░▒▓█▇▆▅▄▃▂ آتش ودود فراگیر به معجر افتاد دیده ام آتش دلگیر به معجر افتاد بعد از آنکه پدر فاطمه از دنیا رفت باز هم غصه و تقدیر به معجرافتاد چکنم ضرب لگدهاش به در محکم بود میخ در مثل نوک تیر به معجر افتاد ناله زدفاطمه یافضه خذینی بین در چشمهای تو کمی دیر به معجر افتاد از میان درودیوار سخن می آمد دیدگان مردکی پیر به معجر افتاد -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)