✨#بـانـوے_پـاک_مـن
🌹قسـمـت چهـل و هـشـتـم
تاعصر رو یک جوری گذروندم.
ساعت۵بود که طبق معمول محدثه بدون در زدن وارد شد.
بازم قیافه اش آتیشی بود.
یک بسم الله زیر لب گفتم و منتظر هرنوع توهین و تهمتی شدم.
_باز چیشده اومدی سر من خالی کنی؟
_باز چیشده؟هه..شوهر من با تو چیکار داره؟هان؟اون بی معرفت تو حال خراب اون شبم نیومد یک سر بهم بزنه اونوقت راه به راه میاد یا زنگ میزنه تا باتو حرف بزنه.چیکارت داره؟تو چرا هی ناز میکنی؟چیه خوشت میاد دنبالت بدوون؟خوشت میاد نازتو بخرن؟خجالت نمیکشی چشم داری به شوهر خواهرت؟اون...
انقدر حرفاش برام توهین آمیز بود که دیگه آروم ننشستم.
بلندشدم و رفتم جلوش.
حرفش رو قطع کردم و باصدای بلند گفتم:دیگه خیلی داری تند میری محدثه خانم.درسته صبورم اما تهمت زدنم حدی داره.من باشوهر محترم جنابعالی هیچ سر و سری ندارم.تحفه ایم نیست که بهش چشم داشته باشم.کرم از خودشه که هی زنگ میزنه و میاد تا باهام حرف بزنه.محض اطلاعتم بگم دیروز اومده بود دم دانشگاهم تامنو ببینه.نمیدونم چی میخواد بگه اما هرچی هست من پرشو باز کردم و محلش ندادم.پس این داد و هوارا و تهمتا رو برو برای شوهرت بزن نه من.
اینم بگم بار آخرت باشه اینقدر تند و توهین آمیز با من حرف میزنی.
احترام و صبرم حدی داره.
حالام میتونی بری.
محدثه با نگاهی حاکی از شرمساری و عصبانیت اتاقمو ترک کرد.
نفسای تندم نشون از عصبانیت بیش از حدم بود.
واقعا بهم برخورد وقتی گفت چشمت دنبال شوهرمه.
من به خودم دروغ نمیتونم بگم.کارن رو دوست داشتم اما الان قضیه فرق میکنه.
اون شده شوهر خواهرم و فقط به چشم برادری باید نگاهش کنم نه چیز دیگه ای.
مطمئن بودم اگر ببینمش نظرم عوض میشه برای همین از دیدنش اجتناب میکردم.
خدا تو این مدتی که عمر کردم بهم یاد داده بود با نفسم مقابله کنم تا پاداش اخروی بگیرم.
منم عشق دنیوی رو هیچوقت به پاداش اخروی ترجیح نمیدادم.
انقدر با خودم کلنجار رفتم تا اینکه راضی شدم برم ببینم کارن چیکارم داره!
بلکه شک و تردید های محدثه بخوابه و فکر بد نکنه.
چون اگه به این کنار کشیدنا ادامه میدادم صد در صد با اخلاقی که از کارن سراغ دارم،بازم میومد یا زنگ میزد تا باهام حرف بزنه.
گوشیمو برداشتم و بهش زنگ زدم.
_بله؟
_سلام زهرام.میخواستین بامن حرف بزنین.فردا بعد دانشگاه بیاین پارک کنار دانشگاهم.خداحافظ.
تو عمل انجام شده قرارش دادم و قطع کردم.
ادامه دارد...
#نویسنده_زهرا_بانو
⁰⁰:⁰⁰
الـٰلّهُمَعجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*⭕️ تصاویری از استقبال پرشور مردم اراک از دکتر سعید جلیلی*
*#سعید_ جلیلی*
شهادت لباس تک سایزیه
که باید تن آدم به اندازه اون دربیاد
هروقت به سایز این لباس تک سایز دراومدی
پرواز میکنی،مطمئن باش!🤍🕊
#شهید_آوینی
#طنزجبهه✨
اسیر شده بودیم
قرار شد بچه ها برا خانواده هاشون نامه بنویسن
بین اسرا چند تا بی سواد و کم سواد هم بودند که نمی تونستن نامه بنویسن
اون روزا چند تا کتاب برامون آورده بودن که نهج البلاغه هم لابه لاشون بود
یه روز یکی از بچه های کم سواد اومد و بهم گفت:
من نمی تونم نامه بنویسم
از نهج البلاغه یکی از نامه های کوتاه امیرالمومنین علیه السلام رو نوشتم روی این کاغذ
می خوام بفرستمش برا بابام
نامه رو گرفتم و خوندم
از خنده روده بُر شدم
بنده خدا نامه ی امیرالمومنین علیه السلام به معاویه رو برداشته و برای باباش نوشته بود 😂😂😂
همیـنالانیهـویی ↯
دستتو بزار رو سینه ات یه دقیقه
زمـــان بگیـر و مـدام بگـــــــو؛ #یامهـــــــــــدی حــداقلش اینه ڪه روزِ قیامت میگے قلبـــــــــم روزی یه دقیقـــه به عشقه آقـــــــام زده . . .❤️❤️
صبور باش؛هم حکمت را میفهمی؛
هم قسمت را میچشی؛
هم معجزه را میبینی…
و خدا،
خدایی کردن را
خوب بلد است!🙂🌹
وأنَّ الله سیُعوِّضنا عَمَّا مَرَرْنا بِه🔗❤️
#خداجونم
📖 #حرم_امام_رضا
شیخ بهائی (ره) به معماران سفارش می كنند كه کار ساخت حرم را پیش برده به اتمام برسانند؛ به جز سر در دروازه اصلی حرم
شیخ در نظر داشته روی آن كتیبه ای را كه از اشعار خودش بوده به همراه طلسمی برای ممانعت از ورود گنه کاران به حرم نصب نماید
سفر شیخ به درازا می كشد و بیش از زمان پیش بینی شده در سفر می ماند. هنگامی كه از سفر باز می گردد و جهت سركشی كارهای ساخت و ساز به حرم مطهر می رسد، با تعجب می بیند كه ساخت حرم به پایان رسیده و مردم در حال رفت و آمد به حرم مقدس هستند.
با دیدن این صحنه ، بسیار ناراحت می شود و به معماران اعتراض می كند كه چرا منتظر آمدن من نماندید؟
مسؤل ساخت عرض می كند: ما می خواستیم صبر كنیم تا شما بیایید، اما تولیت حرم نزد ما آمدند و بسیار تأكید كردند كه باید ساخت حرم هر چه سریع تر به پایان برسد
شیخ بهایی(ره) نزد تولیت حرم رفت و علت را جویا شد. تولیت حرم نقل می كند: چند شب پی در پی آقا امام رضا علیه السلام به خواب من آمده و فرمودند: كتیبه شیخ بهایی به در خانه ما زده نشود ، خانه ما هیچ گاه به روی كسی بسته نمی شود و هر كس بخواهد می تواند بیاید ...
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت ، جایی ننوشته است گنهکار نیاید😭😭