eitaa logo
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
57 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
47 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
✥ اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا" خدايا، در اين لحظه و در تمام لحظات، سرپرست و نگاهدار و راهبر و يارى گر و راهنما و ديدبان ولىّ‏ات حضرت حجّة بن الحسن- كه درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد- باش، تا او را به صورتى كه خوشايند اوست [و همه از او فرمانبرى مى‏نمايند] ساكن زمين گردانيده، و مدّت زمان طولانى در آن بهره‏مند سازى.
✥ راوی✍: غم به جراحت مي‌ماند، يكباره مي‌آيد اما رفتنش، التيام يافتنش و خوب شدنش با خداست😔 و در اين ميانه، نمك روى زخم و استخوان لاى زخم و زخم بر زخم🥀 حكايتى ديگر است. حكايتى كه نه مي‌شود گفت و نه مي‌توان نهفت.😔
✥ راوی✍️: قنفذ و سربازانش به در خانه امیر المومنین علیه السلام میروند...😔
🔥😡: «بیرووووون بیایییییید😡 وگرنه همهٔ تان را به آتش میکشیم...»
✥فاطمهـۜ✥ 🥀حضرت صدیقه طاهره: «تو را با ما چکار؟! بگذار عزاداریمان را بکنیم...»
🔥😡: «علی، عباس و بنی هاشم باید به مسجد بیایند و با خلیفهٔ پیامبر بیعت کنند. 😡در را باااااااز کنید وگرنه این خانه را با اهلش به آتش🔥 میکشم...»
👤مرد عرب: «دشمن!!!! پشت در، دختر رسول خداست... فاطمه است...»
🔥😡 : «هررررر که میخوااااااهد باشد» 😡
🔥😡: هیـــــــــزم بیــــــــااااااااورید...😡
✥ راوی✍️😭: سربازان به خانه ای که پیامبر😭 با سلام و صلوات، از آستانه اش وارد میشد، حمله بردند.😭😭
✥ راوی✍: آتش بود که شعله میکشید😭😭 مادر همچون پروانه خود را به پشت در رساند😭
✥ راوی✍️😭: در نیمه سوخته بال پروانه را مجروح😭 مسمارِ در، سینه اش را زخمی کرد😭
✥ راوی✍️😭: دستان مولایم را با طناب بستند😭
✥ راوی✍️😭: مادر، دست در حلقهٔ طناب، مولا را میکشد.😭 با همه توان طناب را میکشد😭 با همه توان طناب را😭 با همه توان😭 😭ـ
✥ راوی✍️😭: مولایم را دست، بسته بودند😭 دستان خیبر گشا را😭 این که دست به شمشیر نمیبرد و این جماعت ذلیل را از دم شمشیر نمیگذراند، هم وصیت پیامبر است و هم مصلحت مسلمین...😭
✥ راوی✍: مولا پای رفتن نداشت😭 نگران مادر بود😭
✥فاطمهـۜ✥ 🥀حضرت صدیقه طاهره: «نمیگذارم علی را ببرید...» 😭😭 ‌
🔥😡دومی: «قُـــــــــــنفــــــذ!!!!!! دســـــــت زهرااااااا راااااااا کوتاه کن»
✥ راوی✍😭: نمیگذارم علی را ببرید...😭
✥ راوی✍😭: آآآآآه مادرم آآآآه خداااااااا یا صاحب الزمان😭😭😭😭
✥ راوی✍️😭: 🍃زهرا لطافت وجودش، همچون گل های بهاری است😭 ای تازیانه، باد را به کدام اذن بر گلبرگ های لطیفش میکوبانی😭
✥ راوی✍️: قُنفذ چنان با غلاف شمشیرش بر بازوی حضرت زد😭 که استخوان دست بانو شکست و طناب را رها کرد 😭 آآآآآه ه مادرم😭
🔥😡: «علی بیعت کن...»
✥ راوی✍😭: مادر از هوش رفت 😭