eitaa logo
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
57 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
50 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
11.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای گریه پنهانی حاج قاسم سلیمانی در کنار اروند رود برای توسل به حضرت زهرا(س) ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @maktab_soleimaniii ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی دلم واسشون تنگ شده؛ مامان و بابام و خواهر و برادرهام😭 چقدر دیدن این صحنه‌ها دردناکه💔 ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @maktab_soleimaniii ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
🔴 تصویری از رهبر انقلاب در کنار مادر مکرمه شان مرحومه خدیجه میردامادی 🔹 مادر رهبر معظم انقلاب بانو «خدیجه میردامادی» نسل نهم میرداماد و نسل سی‌ودوم سلام الله علیه است که در سن ۲۰ سالگی با آقاسیدجوادخامنه ای ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند شد که یکی از آنها رهبر معظم انقلاب ایران است. 🔹 آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای، پس از فوت همسر اولش که سه دختر به نام‌های علویه، بتول و فاطمه‌سلطان از او به یادگار داشت، در سال ۱۳۱۳ شمسی با خدیجه میردامادی ازدواج کرد. 🔹 بانو خدیجه در ۲۰ سالگی به همسری آیت‌الله سیدجوادخامنه‌ای درآمد و صاحب چهار پسر و یک دختر به نام‌های سیدمحمد،‌ سیدعلی، سیدهادی، سیدمحمدحسن و بدرالسادات معروف به بی‌بی رباب شد. 🔹 مادر مکرمه رهبر معظم انقلاب در روز ۲۲ آذرماه سال ۱۳۶۸ در سن ۷۵ سالگی، بر اثر ایست قلبی دارفانی را وداع گفت و پیکرش در رواق پشت سر مرقد مطهر امام رضا سلام الله علیه در کنار همسرش واقع در توحیدخانه به خاک سپرده شد. ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @maktab_soleimaniii ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸🔆‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماعکس‌تورابه‌کوی‌ومیدان‌زده ایم تصویر‌تورا‌به‌پرده‌جان‌زده‌ایم‌ در‌صفحه‌قاموس‌لغت‌بعدازتو بر‌معنی‌عشق‌خط‌بطلان‌زده‌ایم ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @maktab_soleimaniii ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم✋🌸 دلم براے ورود تو لحظه شمارے می‌کند و حنجره‌ام تو را فریاد می‌زند، تو که تجلی عشقی. قنوتم را طولانی می‌کنم تا تو نیمه شبی براے آن دعا کنی. کوچه‌هاے غریب بی‌کسی را آب و جارو می‌کنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی. نمی‌دانم آخرین ایستگاه «توسل» چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوے فاصله‌ها می‌برد و صبح آدینه چه صفایی دارد، که صبح آسمانش پراز «ندبه» است. مولایم...! بی‌تو دفتر دلمان پر است از مشق‌هاے انتظار و من با دلم می‌خواهم آن روز که می‌آیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم. 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @maktab_soleimaniii ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۵ -- سالروز ولادت نوجوان پنجاه ساله !!! 🎥 | سخنرانی زیبا و حماسی بسیجی همدانی، شهید حمید هاشمی، قبل از عملیات والفجر ۸ ⚪️ دزفول - پایگاه قهرمان، در جمع بسیجیان و فرماندهان سپاه - سال ۱۳۶۴ آمریکا کیست؟! شوروی کیست؟! ابرقدرت‌ها کیستند؟! 💠 ابرقدرت خداست! این است آرمان و شعار و اهداف ما! 🌴 خلاصه جهان بینی و ایدئولوژی توحیدی👆👆 🎤 در بیان رسای رزمنده بسیجی، پیش از شهادت، در عملیات والفجر هشت 🌿 دوران جنگ تحمیلی 👇👇ادامه پست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در باره شهید:👇 🌷شهید حمیدهاشمی داستان زندگی خود را اینگونه نقل میکند: «در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۵ درهمدان در خانواده ای کم بضاعت و در عین حال مستغنی از معنویت و روحانی زاده بدنیا آمدم. از زمان کودکی چیزی بیاد ندارم و چیز مهمی نیز از خانواده نشنیده ام. دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه باباطاهر پشت سر گذاردم سال چهارم ابتدایی بودم که پدرم را از دست دادم و از وجود این نعمت بزرگ محروم شدم ونتوانستم استفاده چندانی از ایشان ببرم. پدرم کسبه بازار و فردی مؤمن و همیشه بیاد خدا و معاد بود و در زندگی اش، بخود اجازه اینکه پا از گلیمش بیرون ببرد نداد از راه حلال کسب میکرد و راه حرام را بر خود بسته بود. با وجود اینکه با سختی امرار معاش می کرد و ناراحتی مزاجی نیز داشت، ولیكن به لقمه نان اندک خود عادت و قناعت کرد و به ما نیز حلال زندگی کردن را آموخت. ایشان عاشق ائمه اطهار(ع) بودند وهنگام وفات با اندک مالی که داشت، در حالی که آسوده خیال بود، ما را بخدا سپرد و دنیا را وداع کرد» حمید در نهمین بهار زندگی، پدرش را از دست داد، اما این واقعه نه تنها او را متزلزل نکرد، بلکه با فداکاری های مادر، محکم تر و با صلابت تر شد او دیگر کودک نبود، بلکه از همان لحظه بزرگ شد و مانند بزرگان می اندیشید. هرگز در دوران طفولیت حالات کودکانه ای از خود نشان نداد و اگر در جمع بچه ها قرار می گرفت، نقش رهبری آنها را عهده دار می شد. از همان اول، ابهت و نورانیتی در سیمایش بچشم می خورد از وقایع این دوران از زندگی او رویای حقّه ای است که تعبیر آن ده سال بعد، یعنی شهادت اوست.در همان زمانی که حمید پدرش را از دست داد شبی در خواب دید که پدرش به ملاقاتش آمده و به او می گوید: حمید جان!! ناراحت نباش، اولین کسی که از این خانواده بمن ملحق شود تو هستی! این خواب را حمید نیمه شب،برای مادرش نقل میکند و جز این دو کسی از آن خبر نداشت، تا اینکه در جریان شهادتش نقل قول شد و تعجب همگان را برانگیخت حمید همچنین در نقل خود از معلمی در دوران تحصیل ابتدایی اش یاد می کند که گویا در روحیه اش تاثیر داشته. شعر فرشته زندانی را برایش خوانده و میگوید که در همین دوران، مسائلی راجع به حکومت شاه را فهمیده بود حمید هاشمی که از استعداد سرشار خدادادی برخوردار بود، دوران تحصیل ابتدایی را بدون وقفه با موفقیت پشت سر گذاشت و به تحصیلات راهنمایی پرداخت. این برهه مصادف بود با بهار انقلاب اسلامی. دوران نوجوانی او مصادف بود با شکوفایی انقلاب و با اینکه سن کمی داشت، در تمام راهپیمایی ها و فعالیت های نهضت حضوری جدی داشت. آنطور که خودش می گوید در مدرسه با نوشتن مقاله های انقلابی و اسلامی و در محله نیز با شرکت در فعالیت های مسجد و کتابخانه، به ایفاء نقش پرداخته... پس از دوره راهنمایی، وارد دبیرستان شد. این زمان مصادف بود با فعالیت های شدید گروهک ها در کشور، بخصوص در مراکز آموزشی. حمید وجهه اصیل اسلامی داشت و با اسلام ناب از طریق خانواده آشنایی پیدا کرده بود. در مقابل هیچ یک از گروهک ها کوتاه نیامد، بلکه رویاروی آنها نیز ایستاد و به مقابله و مبارزه با آنها پرداخت در همه جا افشاگر توطئه گروهکها و فرصت طلبان بود. با پیوستن به انجمن اسلامی دبیرستان، صف مقابله با خطوط انحرافی را قوت بخشید و چون از استعدادی سرشار و روحیاتی ممتاز برخوردار بود، دیری نپایید که در انجمن اسلامی بصورت یک محور در آمد، طوری که دیگران گردش جمع شدند و همچون کانونی گرم و پر حرارت و پر جاذبه بود هر چقدر از عمر گرانبارش را پشت سر می گذاشت، مشعل وجودش فروزان تر می شد، طوری که سال های پایانی دبیرستان که مسئولیت انجمن دبیرستان را پذیرفته بود، کمتر به خانه می آمد و یکپارچه فعالیت شده بود و هیچ چیز جز حرکت ورزشی تلاش در راه انقلاب، در نظر او مفهوم نداشت. در سالهای آخر، با اینکه سنی نداشت، به یکی از مدارس استان همدان نیز میرفت و تدریس می کرد. او همواره در فکر جوانان و نوجوانان بود و به آنها می اندیشید. ☀️در تابستان پایانی عمرش احساس کرد که در محله منوچهری بچه ها در کوچه سرگردان می شوند و کانونی نیست که آنها را دور خود جمع کند. بنابراین سریع با وجود اینکه امکاناتی نداشت، چند چادر به صورت خیمه تهیه کرد و در زمین های خالی محله، بچه ها را جمع کرد و برای آنها کلاس و جلسات و اردو تشکیل داد بعد از اتمام تابستان، تصمیم گرفت به جبهه برود. در آنجا بجز کارهای رزمی به فعالیت های فرهنگی می پرداخت، از جمله سخنرانی در جمع رزمندگان که در آنزمان زبانزد بود. وی پس از چند ماه حضور پرشور در منطقه، در ادامه عملیات والفجر ۸ ( ) در بهمن ماه ۱۳۶۴ در طی رزم شجاعانه با کفار بعثی بفیض شهادت نایل آمد🕊🕊 این شهید عزیز تا ۱۰سال مفقودالجسد بود تا اینکه درخرداد ۷۴ پیکر مطهرش در منطقه شناسایی و موطن به بازگشت و در طی تشییع باشکوهی در گلزار شهدای باغ بهشت همدان بخاک سپرده شد