بازداشت کلاهبردار زن یک تریلیونی!
رئیس پلیس پیشگیری تهران:
🔹خانمی با جعل اسناد مالکیت چند قطعه زمین، آنها را به ۶ خریدار فروخته و به مدت ۹ سال متواری شده بود.
🔹متهم پیش از دستگیری نیز درصدد انجام کلاهبرداری مشابه دیگری به همین شیوه بود.
🔹کارشناسان ارزش فعلی اموال کلاهبرداری شده را یک تریلیون ریال اعلام کردند
BASIJNEWS.IR
💞 #نگاه_مادر
🆔 @Negah_madar
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
خانم شهیندخت مولاوردی؛ معاون سابق ریاست جمهوری در امور زنان که چندی پیش انتشار پوستر همجنسبازان در کانال شخصی او خبرساز شده بود؛ به جرم در اختیار قرار دادن اسناد طبقه بندی شده جهت فعالیت تبلیغی علیه نظام به دو سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شد!
ان شاء الله که مسئولیت در جمهوری اسلامی برای افراد؛ فرصتی برای خدمت به این مردم مظلوم باشه؛ والا فعالیت تبلیغی علیه این مردم رو که دشمن داره انجام میده ...
کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات
👇👇👇👇👇
@mobahesegroup
@mobahesegroup
🔴 #تست_همسرداری
💠هر چند وقت یکبار، از همسرتان بپرسید چگونه همسری برای او هستید؟ آیا توانستهاید بخشی از خواستههای #همسرتان را محقق کنید؟
از او بخواهید صادقانه رفتارهای #مثبت و #منفی شما را بگوید.
💠 و شما از انتقاداتش استقبال ویژه کنید نه اینکه سبب #مشاجره شود.
انتقادپذیری، شما را نزد همسرتان #محبوب و تو دل برو میکند.
💞 #نگاه_مادر
🆔 @Negah_madar
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
🚨 #ویژگی_رهبر_انقلاب_در_خانه
💠 از همسر رهبر انقلاب سوال شد آیا همسرتان در خانه به شما كمك میكنند؟ در جواب گفتند: در حال حاضر نه ایشان چنین فرصتی دارند و نه از ایشان چنین انتظاری داریم. اما یك #خصیصه بسیار پسندیدهای كه ایشان دارند و میتواند نمونه و سرمشقی برای دیگران باشد این است كه زمانی كه ایشان در منزل هستند، اگرچه معمولاً #خسته از كار روزانه میباشند اما سعی دارند تا جوّ خانه را از مشكلات محیط كارشان به دور نگه دارند.
📙 مجله خانوادگی محجوبه، ترجمه خانم مالکی، مصاحبه سال ۱۳۷۲
💞 #نگاه_مادر
🆔 @Negah_madar
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
#پرسش_پاسخ
#سلبریتی
❓سلبریتی ها به چه قیمتی به شهرت می رسن؟
⚜یک عده افراد به دلیل محبوبیت بازیگران در بین مردم میان وارد حرفه بازیگری میشن و سعی می کنن در مدت کوتاهی شهرت و محبوبیت به دست بیارن
❎اونها برای به دست آوردن شهرت دست به هرکاری میزنن.بعضی ها گفتن صدا و سیما این افراد رو بزرگ کرد؛ درحالیکه بازیگران زیادی در قاب تلویزیون میان و میرن ولی کمتر کسی از اونها در مدت کوتاهی مشهور میشه
🔻سلبریتی ها تبدیل شدن به افرادی که زندگی خودشون رو بازیچه ای قرار دادن برای کسب شهرت.به طور ناگهانی خبر از یک ازدواج نامتعارف میدن و از این طریق مردم رو به دنبال خودشون می کشونن تا سر از کارشون دربیارن
💕عاشقانه های دونفری شون رو به رخ مردم می کشن و با جملات خاص و رفتارهای عجیب حاشیه سازی می کنن و بعد از مدت خیلی کوتاهی خبر از اتمام رابطه و جدایی شون رو منتشر می کنن و باز مردم رو برای سرک کشیدن در زندگیشون دعوت می کنن
💔اخیرا فاز روشنفکری اینه که دو طرف که تا دیروز پست های عاشقونه شون رو منتشر می کردن یکباره اعلام می کنن که دیگه نمی تونن با هم ادامه بدن و برای همدیگه آرزوی موفقیت می کنن
💘اما ماجرا با اینجا ختم نمیشه و به سرعت وارد رابطه جدیدی میشن و باز از طریق حاشیه سازی و بروز حرکاتی طرفدارانشون رو به کنجکاوی در مورد رابطه جدیدشون وامیدارن
📌این یعنی کمک کردن به دشمن برای متزلزل کردن خانواده و ترویج روابط آزاد و ناپایدار.مراقب فرزندانمان باشیم فریب سلبریتی های را نخورند
#تولیدی
💞 #نگاه_مادر
🆔 @Negah_madar
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
باعرض سلام .
به اراتمندان شهداوادامه دهنده گان راه شهدا
این لینک بنر مجازی ختم قرآن هدیه به روح شهیدمحمد حسین حدادیان می باشد .
#شادی_روح_شهدا_صلوات♡
لطف نشر دهید . با تشکر
http://iporse.ir/6003912
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
باعرض سلام . به اراتمندان شهداوادامه دهنده گان راه شهدا این لینک بنر مجازی ختم قرآن هدیه به روح شه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
#ابوحلما💔 قسمت سوم: خواستگاری +ولی تو همیشه میگی به بابا افتخار میکنی خودت گفتی کارِ پاسدار، پاسدار
#ابوحلما💔
قسمت چهارم: آخرین بار
مادر حلما سینی چای را آورد و روی میز گذاشت همان موقع زنگِ در دوباره به صدا درآمد. مادر حلما به طرف آیفون رفت و بعد از لحظه ای گفت: داییه حلماساداته
این را گفت و دکمه آیفون را زد.
بلافاصله در بازشد و مردچاق و سفید رویی با کت و شلوار مشکی وارد شد. و از همان جلوی ایوان شروع کرد با صدای بلند سلام و احوال پرسی با مهمانها:
سلام حاج حسین گل ...به آقا محمد
حدودا ده بیست دقیقه ای گذشته بود که دایی حلما گفت:
آبجی دیگه به عروس خانمو نمیگی بیاد؟ این آقا محمد جز سلام هیچی نگفته از اول مجلس تاحالا ها منتظر....
مادرحلما لبخندی زد و باعجله گفت: چرا الان باشه داداش
بعد به طرف راهروی کوتاه و باریکی که کنار آشپزخانه بود رفت و بعد از در زدن وارد اتاق انتهای راهرو شد. در را که باز کرد بی اختیار چشم هایش درخشید و لبخند زد.
حلما روسری صورتی حریرش را جلوی آیینه مرتب کرد و بعد درحالی که به طرف مادرش می چرخید، پرسید:چطورم؟
و درمقابل سکوت مادرش، دوباره پرسید:
چطور شدم؟ میگم بد نیست از سر تا پا صورتی پوشیدم؟ شبیه دختربچه ها نیست؟ بهم میاد این روسریه یا عوضش کنم؟ میگم آقای رسولی رو کدوم مبل نشسته؟ ماماااان!
مادرش آرام چانه ظریف حلما را نوازش کرد و گفت: تو هرچی بپوشی خوشکلی، حالا بیا بریم منتظرتن
حلما لبخندی زد و گفت: نگفتی آقای رسولی رو کدوم مبل نشسته
-کدوم شون آقای رسولی پدر یا پسر؟
+اذیت نکن مامان
-درو که باز کنی دقیقا روبه روته
+مامااااان من گفتم رو اون مبل آخریه بشونش که وارد میشم اوضاع زیرنظرم باشه نه اینکه تا میام بیرون باهاش چشم تو چشم بشم!
-خودش اومد اونجا نشست بهش بگم پاشو برو ته بشین؟ چادرتو بپوش بیا دیگه داییتم اومده
+مامانی....میگم
-استرس نداشته باش مگه بار اوله تو این خونه خواستگار میاد؟ یا دفعه اوله این آقا محمدو میبینی؟ خوبه چهار دفعه اومدن و رفتن ها! اصلا با من بیا الان بریم
+نه تو برو من زود میام...زود میام دیگه مامان جون برو
مادرش که بیرون رفت. چادر سفیدش را سرش زد و نفس عمیقی کشید بعد زیر لب "بسم الله الرحمن الرحیم" گفت و از اتاق بیرون رفت.
نگاهش را عمدا به زمین دوخته بود، به ابتدای راهرو که رسید سلام کرد. همه پیش پایش بلند شدند و سلام کردند. دایی اش میخواست با شیطنت چیزی بگوید که با اشاره مادرش ساکت ماند.
در عوض دست حلما را کشید و روی مبل تک نفره کنار مبلی که محمد نشسته بود، نشاند. بعد بلند شد و از ظرف بلور میوه تعارف کرد.
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم✍؛ بانو سین. کاف. غفاری
💞 #نگاه_مادر
🆔 @Negah_madar
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲