eitaa logo
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
63 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
47 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
19.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عرض تبریک ولادت حضرت زینب سلام الله علیها خدمت همه شما بزرگواران 😊 💐🌺
وسعت دید خانمها: 👀 دیدن یک تار موی شرابی روی کت شوهر! ندیدن تیر برق موقع رانندگی! 😲😖 وسعت و دقت دید آقایون: 👀 ندیدن تغییر رنگ موی خانم هاشون از مشکی پر کلاغی به بلوند دیدن خراش یک سانتی روی رنگ ماشین زیر گلگیر سمت راست 😂😜😐
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ یــلدا یـعنی: ی: یاد هم بودن ل: لبریز ازمحبت بودن د : دوست داشتن هم دیگر آ : آخرین روز پاییز یلدای زندگیتون عاشقانه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💞 ♥️💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*انهایی که شماره ایرانسل دارن* *کدستاره ۵مربع رو شماره گیری کنید و ۲گیگ اینترنت تا فردا ساعت ۶عصر هدیه بگیرید* ☺️
سلام .‌لطفا عکس ها تون استوری نکنید اگه کسی یک اه و حسرت بکشه .‌..بگع ای کاش ما هم داشتیم .‌گناه کرده اید رفقا ها. از ما گفتن .‌استوری ها تون بر دارید لطفا .‌باعث اه و حسرت دیگران نشویم .‌لطفا .‌شب خوش به دوستانتون تذکر بد هید حتی اگه شده برید پی وی آن شخص یا علی ..
✍اعمال وقت خوابیدن 😴 ♥️ خواندن دعای زیر برابر با هزار رکعت نماز، به گفته مولاء علی(ع) « يَفْعَلُ اللّه ما يَشاءُ بِقُدْرَتِه، وَ يَحْكُمُ ما يُريدُ بِعِزَّتِه» سه مرتبه✅ ⭐️ ♥️ سوره ى تكاثر به سفارش امام صادق (ع)، هرکس سوره تکاثر را قبل هنگام خوابیدن بخواند از عذاب قبر در امان باشد. ⭐️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ. حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ. كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ.كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ. ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ.ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ⭐️ ♥️ هدیه پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) در روز تولدش در هنگام خواب این بود که حضرت فاطمه (س) فرمودند این بهترین هدیه تمام عمرم بود. ⭐️ ♥️ خواندن سوره توحید (قل هو الله احد... )برابر با ختم قرآن است. سه مرتبه✅ ⭐️ ♥️ صلوات بر من و پیامبران پیش از من سبب شفاعت خواهد شد (اللهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیاء و المرسلین) یک مرتبه✅ ⭐️ ♥️ استغفار برای مومنین سبب خشنودی آنها از تو خواهد شد «اللهم اغفرللمومنین والمومنات» یک مرتبه✅ ⭐️ ♥️ ذکر سبحان الله والحمدلله ولااله الاالله والله اکبر (ثواب حج و عمره را دارد.) 🌸 یک مرتبه 🌸 ⭐️ ♥️ وضو گرفتن. (ثواب شب زنده داری )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💛^^ ____________________ تاڪسے‌را دل‌نرفت‌ازدست، صاحبدل‌نشد... 🌻
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
#ابوحلما💔 قسمت سیزدهم: سردار ( دانشگاه افسری امام حسین-۱۳:۳۰) - فرشته ها خسته شدن بس که ثواب نوشتن
💔 قسمت چهاردهم: مهمان داریم در همین هنگام در خانه پدری حلما، سفره ای  با سیلقه چیده شده بود. حلما و محمد که وارد خانه شدند، بوی سبزی سرخ شده و نارنج، دهانشان را به تعریف بازکرد. حلما جلوتر از محمد دوید داخل سالن پذیرایی و گفت: +سلام مامانی ...قرمه سبزیه؟ ×سلام گل دخترم، بله به افتخار داماد عزیزم بعد لبخند کوچکی تحویل چشمان محمد داد. محمد هم که متوجه شده بود گل از گل چهره مهربانش شکفت و درحالی که کاسه های ترشی را از مادر حلما میگرفت گفت: -دستت دردنکنه مامان جان مگه شما به فکر من باشی حلما چادرش را از سرش برداشت و روی دست انداخت بعد رو به مادرش گفت: +نو که اومد به بازار کهنه میشه... ×حسودی نکن دخترجان -مامان جان ببین تو این مدت چی کشیدم از بس... و درحالی که لحنش به شوخی تغییر میکرد ادامه داد: -از بس غذا های خوشمزه درست میکنه سه کیلو چاق تر شدم آخه نباید از در رد بشم؟ و صدای خنده مادر حلما و محمد در خانه پیچید. حلما نیم نگاهی به محمد انداخت و چیزی نگفت. دقایقی بعد مادرحلما صدا زد: ×حلما سادات بیا دیگه سفره پهنه مادر -خانم خانما بیا دیگه شوهرت غلط کرد هرچی گفت اما صدایی در جواب نیامد. محمد درحالی که بلند میشد گفت: -کار خودمه باید برم منت کشی ×موفق باشی اما همینکه محمد بلند شد سرش با پارچ آبی که در دستان حلما بود برخورد کرد. پارچ استیل روی زمین افتاد و تمام تن محمد خیس آب شد. محمد دستش را روی سرش گذاشت و نشست. حلما آمد کنارش و گفت: +خاک به سرم چت شد؟ به جون خودم فقط میخواستم یکم خیست کنم نه که سرت بترکه... ×دامادمو دستی دستی  کشتی +مامان چ... همان موقع محمد باقی مانده پارچ آب را روی صورت حلما ریخت و با خنده گفت: -زدی آب یخی آب یخی نوش کن +بدجنس داشتم از ترس سکته میکردم -تسلیم خانم جان من همینجا... ×غذا سرد شد دیگه مثلا کارتون داشتم گفتم بیایین -من با اجازه تون برم لباسمو عوض کنم +شرمنده شوهرجان اینجا لباس نداری -خب برا منم مثل خودت یه چند دست لباس میذاشتی ×نی نی کوچولوهای من... +بذار ببینم مامانم چیکارمون داره دیگه -بفرما مادرجان جمعا چهارگوش ما در اختیار شما ×درمورد میلاد...خواستم تا نیومده یه چیزی درموردش بهتون بگم ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم؛ سین.کاف.غفاری 💔