19.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عرض تبریک ولادت حضرت زینب سلام الله علیها خدمت همه شما بزرگواران 😊
💐🌺
وسعت دید خانمها: 👀
دیدن یک تار موی شرابی روی کت شوهر!
ندیدن تیر برق موقع رانندگی! 😲😖
وسعت و دقت دید آقایون: 👀
ندیدن تغییر رنگ موی خانم هاشون از مشکی پر کلاغی به بلوند
دیدن خراش یک سانتی روی رنگ ماشین زیر گلگیر سمت راست 😂😜😐
یــلدا یـعنی:
ی: یاد هم بودن
ل: لبریز ازمحبت بودن
د : دوست داشتن هم دیگر
آ : آخرین روز پاییز
یلدای زندگیتون عاشقانه
#یلدامبارک
💞
♥️💞
*انهایی که شماره ایرانسل دارن*
*کدستاره ۵مربع رو شماره گیری کنید و ۲گیگ اینترنت تا فردا ساعت ۶عصر هدیه بگیرید*
☺️
✍اعمال وقت خوابیدن 😴
♥️ خواندن دعای زیر برابر با هزار رکعت نماز، به گفته مولاء علی(ع)
« يَفْعَلُ اللّه ما يَشاءُ بِقُدْرَتِه، وَ يَحْكُمُ ما يُريدُ بِعِزَّتِه»
سه مرتبه✅
⭐️
♥️ سوره ى تكاثر به سفارش امام صادق (ع)، هرکس سوره تکاثر را قبل هنگام خوابیدن بخواند از عذاب قبر در امان باشد.
⭐️
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ. حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ. كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ.كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ. ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ.ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ
⭐️
♥️ هدیه پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) در روز تولدش در هنگام خواب این بود که حضرت فاطمه (س) فرمودند این بهترین هدیه تمام عمرم بود.
⭐️
♥️ خواندن سوره توحید
(قل هو الله احد... )برابر با ختم قرآن است.
سه مرتبه✅
⭐️
♥️ صلوات بر من و پیامبران پیش از من سبب شفاعت خواهد شد (اللهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیاء و المرسلین)
یک مرتبه✅
⭐️
♥️ استغفار برای مومنین سبب خشنودی آنها از تو خواهد شد
«اللهم اغفرللمومنین والمومنات»
یک مرتبه✅
⭐️
♥️ ذکر سبحان الله والحمدلله ولااله الاالله والله اکبر (ثواب حج و عمره را دارد.)
🌸 یک مرتبه 🌸
⭐️
♥️ وضو گرفتن. (ثواب شب زنده داری )
#التماس_دعا_دوستان
#یاعلی_مدد
■ #اڕبـابـمحـسیـن 💛^^
____________________
تاڪسےرا
دلنرفتازدست،
صاحبدلنشد...
#دلبھتودادمارباب🌻
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
#ابوحلما💔 قسمت سیزدهم: سردار ( دانشگاه افسری امام حسین-۱۳:۳۰) - فرشته ها خسته شدن بس که ثواب نوشتن
#ابوحلما💔
قسمت چهاردهم: مهمان داریم
در همین هنگام در خانه پدری حلما، سفره ای با سیلقه چیده شده بود. حلما و محمد که وارد خانه شدند، بوی سبزی سرخ شده و نارنج، دهانشان را به تعریف بازکرد. حلما جلوتر از محمد دوید داخل سالن پذیرایی و گفت:
+سلام مامانی ...قرمه سبزیه؟
×سلام گل دخترم، بله به افتخار داماد عزیزم
بعد لبخند کوچکی تحویل چشمان محمد داد. محمد هم که متوجه شده بود گل از گل چهره مهربانش شکفت و درحالی که کاسه های ترشی را از مادر حلما میگرفت گفت:
-دستت دردنکنه مامان جان مگه شما به فکر من باشی
حلما چادرش را از سرش برداشت و روی دست انداخت بعد رو به مادرش گفت:
+نو که اومد به بازار کهنه میشه...
×حسودی نکن دخترجان
-مامان جان ببین تو این مدت چی کشیدم از بس...
و درحالی که لحنش به شوخی تغییر میکرد ادامه داد:
-از بس غذا های خوشمزه درست میکنه سه کیلو چاق تر شدم آخه نباید از در رد بشم؟
و صدای خنده مادر حلما و محمد در خانه پیچید. حلما نیم نگاهی به محمد انداخت و چیزی نگفت. دقایقی بعد مادرحلما صدا زد:
×حلما سادات بیا دیگه سفره پهنه مادر
-خانم خانما بیا دیگه شوهرت غلط کرد هرچی گفت
اما صدایی در جواب نیامد. محمد درحالی که بلند میشد گفت:
-کار خودمه باید برم منت کشی
×موفق باشی
اما همینکه محمد بلند شد سرش با پارچ آبی که در دستان حلما بود برخورد کرد. پارچ استیل روی زمین افتاد و تمام تن محمد خیس آب شد. محمد دستش را روی سرش گذاشت و نشست. حلما آمد کنارش و گفت:
+خاک به سرم چت شد؟ به جون خودم فقط میخواستم یکم خیست کنم نه که سرت بترکه...
×دامادمو دستی دستی کشتی
+مامان چ...
همان موقع محمد باقی مانده پارچ آب را روی صورت حلما ریخت و با خنده گفت:
-زدی آب یخی آب یخی نوش کن
+بدجنس داشتم از ترس سکته میکردم
-تسلیم خانم جان من همینجا...
×غذا سرد شد دیگه مثلا کارتون داشتم گفتم بیایین
-من با اجازه تون برم لباسمو عوض کنم
+شرمنده شوهرجان اینجا لباس نداری
-خب برا منم مثل خودت یه چند دست لباس میذاشتی
×نی نی کوچولوهای من...
+بذار ببینم مامانم چیکارمون داره دیگه
-بفرما مادرجان جمعا چهارگوش ما در اختیار شما
×درمورد میلاد...خواستم تا نیومده یه چیزی درموردش بهتون بگم
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم؛ سین.کاف.غفاری
💔