✥
راوی✍️😭:
مادر، دست در حلقهٔ طناب،
مولا را میکشد.😭
با همه توان طناب را میکشد😭
با همه توان طناب را😭
با همه توان😭
😭ـ
🔥😡دومی:
«قُـــــــــــنفــــــذ!!!!!!
دســـــــت زهرااااااا
راااااااا کوتاه کن»
✥
راوی✍️😭:
🍃زهرا لطافت وجودش، همچون گل های بهاری است😭
ای تازیانه، باد را به کدام اذن بر گلبرگ های لطیفش میکوبانی😭
✥علے؏✥
امیرالمومنین علیه السلام :
«در این صورت، بنده خدا و برادر رسول خدا را کشته ای...»
✥علے؏✥
امیرالمومنین علیه السلام :
«بیعت نمیکنم.
در سقیفه نبودم، اما استدلال شما در آنجا این بود، که شما از انصار به پیامبر نزدیکتر بوده اید؛ پس خلافت از آن شماست.
من بر مبنای همین استدلالتان میگویم، که خلافت، حق من است. 🍃
هیچکس به پیامبر، نزدیکتر از من نبوده و نیست. 🍃
اگر از خدا میترسید انصاف دهید.»