eitaa logo
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
58 دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
47 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد من در اعماق خیالم ... چه بگویم از تو من در این مرحله لالم چه بگویم از تو چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است چه بگویم که خداوند روایتگر توست تار و پود همه افلاک نخ معجر توست روبروی تو که قرآن خدا وا می شد لب آیات به تفسیر شما وا می شد آمدی تا که فقط زینت مولا باشی تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سوره ی " اعطینا " شد عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت: بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
داستان از کابوس حضرت زینب(س) در کودکی آغاز می‌شود: چشم‌های اشک‌آلودت را به پیامبر(ص) دوختی، لب برچیدی و گفتی:«خواب دیدم، خواب پریشان دیدم. دیدم که طوفان به پا شده است، طوفانی که دنیا را تیره و تار کرده است. طوفانی که مرا و همه چیز را به این سو و آن سو پرت می‌کند، طوفانی که چشم به بنیان هستی دارد. ناگهان در آن وانفسا چشم من به درختی کهنسال افتاد و دلم به سویش پرکشید...» داستان از این کابوس که گواه رحلت پیامبر(ص) است و شهادت مادر و پدر و... آغاز می‌شود و در انتهای کتاب باز به همین خواب پریشان می‌رسیم: «تعبیر شد خواب کودکی‌های من پیامبر! و من اکنون با یک دنیا مصیبت و غربت تنها مانده‌ام...» انتشارات نیستان به تازگی چاپ بیست و چهارم کتاب «آفتاب در حجاب» سید مهدی شجاعی را وارد بازار کتاب کرده است. این کتاب جزء یکی از پرمخاطب‌ترین کتاب‌های این نویسنده صاحب نام کشورمان به حساب می‌آید. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 🌷 اثر دعای مادر 🌷 از ابوسعیدابوالخیر سوال کردند:این حسن شهرت را از کجا آوردی؟ او گفت شبی مادرم از من آب خواست،دقایقی طول کشید تا آب بیاورم؛وقتی به کنارش رفتم خواب اورا گرفته بود! دلم نیامد که بیدارش کنم،بکنارش نشستم تا پگاه،مادر چشمانش را باز کرد و کاسه آب را در دستان من دید!! پی به ماوقع برد. گفت:((فرزندم امیدوارم نامت عالم گیر شود.)) داستانی بود کوتاه که به ارزش و اعتبار مقام مادر در پیشگاه حضرت دوست داشت!!! بیاییم با بلند نکردن صدا و پشت گوش نیانداختن سخنان این فرشته عزیز،او را از خود راضی کنیم! که بدست آوردن دل والدین(مخصوصا مادر)و وجود دعای ایشان پشت سرهمه مان باعث سعادت و نیک بختیمان خواهد شد! ┄┅═══❁☀❁═══┅┄
پرستاری ؛ بالی است برای پرواز در آسمانِ رضایت خداوند و حضوری است ، زینب گونه ۱۳۶۱
در جنگ قشر پزشکی و پرستاری و امدادی که به صورت اعزامی به جبهه می رفتند، محجبه بودند. مشخصه ما حجاب مان بود و ما را به عنوان "خواهـران زینـب" می‌شناختند. در اوج بی حجابی ما حجاب داشتیم. من آن وقت‌ها با همین ترکیب چادر جلو دوخته، مقنعه‌ی بلند و چانه دار که تازه هم باب شده بود و مانتو شلوار کار می‌کردم. اوایل جنگ در ادارات و بیمارستان‌ها هنوز پرسنل بی حجاب بودند. پرستاران آن زمان کلاه داشتند و روپوش سفید آستین کوتاه با جوراب و کفش سفید می پوشیدند. پوشش شان مربوط به قبل از انقلاب بود. لباس آنها چسبان بود و درست به هیکل شان می نشست. ما را که حجاب داشتیم، مسخره می‌کردند. در سال های ۵۸ و ۵۹ چادر و مقنعه برای برخی لباس غریبی بود. اوایل انقلاب کمتر کسی مقنعه دوختن بلد بود. در مسجدها و مدرسه ها همه جور کلاس فرهنگی و آموزشی برگزار می شد، دوختن مقنعه و چادر را هم یاد می دادند. ما زیر نگاه سنگین اطرافیان بودیم. نگاه سنگین دیگران را حس می کردم، ولی ما تحمل می‌کردیم و از اسلام و حجاب‌مان دفاع هم می‌کردیم و حرف و حدیث ها هیچ تأثیری روی ما نداشت. این موضوع را برای خودمان حل کرده بودیم. اصلا احساس کسر شأن نمی‌کردیم. حجاب بر روحیه ی رزمندگان بسیار مؤثر بود و در تقویت روحیه‌ی آنها تأثیر زیادی داشت. حضور ما در جبهه موجب دلگرمی رزمندگان می‌شد. در هنگام تحویل دارو و یا تزریق آمپول، بعضی از رزمندگان می گفتند: ما نمی خواهیم پرستاران بدحجاب به ما دارو بدهند یا آمپول تزریق کنند و زخم هایمان را درمان کنند... سخت شان بود. بیشتر پرستاران حجاب درستی نداشتند. آنها همچنین می گفتند: حرف زدن با این پرستارهــا برای‌شان گناه محسوب خواهد شد و از این که آنها کارهای پرستاری‌‌ شان را انجـام می‌دهند، ناراحت بودند. اما چاره ای نداشتند و می گفتند: به خواهران رزمنده و محجبه بگویید باید آنها کارهای پرستاری ما را انجام دهند. مجروحان وقتی ما را در کنار خود می دیدند، بیشتر روحیه می‌گرفتند. با ما راحت بودند و هر پیغامی داشتند به ما می‌گفتند. وقتی می‌دیدم که رزمندگان با حجاب من خوشحال می‌شوند، حجابم را کامل‌تر می‌کردم. 📚 منبع : بخشی از کتاب دادا خاطرات سرکار خانم عزت قیصری
💢زن مسلمانی که خبرگزاری "thesun" انگلیس از او به عنوان زنی شجاع یاد کرد 🔻زن شجاعی که عهد کرده با بماند باوجود اینکه به تازگی توسط یک مرد نژاد پرست مورد حمله قرار گرفته بود 🔻"سوفیا دار" زن ای که وقتی مشغول خرید در خیابان آکسفورد "لندن" بود مرد نژادپرست به اون حمله می کنه و سعی داشته روسریش رو از سرش دربیاره 🔻من شوکه شده بودم از اتفاقی که به طور ناگهانی برام اتفاق افتاد ولی چیزی که بیشتر من رو شوکه کرد این بود که مردم حاضر در صحنه هیچ تلاشی برای فراری دادن اون مرد نکردن و بعد از ماجرا هیچ کس حال من رو نپرسید 🔻اما من ناراحت نمی شم و به راهم ادامه میدم. تصمیم خودم هست و به اون افتخار می کنم 🌐منبع: https://www.thesun.co.uk/news/2013081/thug-tries-to-snatch-hijab-off-head-of-muslim-shopper-on-londons-oxford-street/amp 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸
حاج قاسم‌به جایگاهی که باید میرسید، رسید حیف بود که بدون‌شهادت بره بچه ها سر آقامون‌ سلامت ما هنوز حضرت آقا رو‌داریم خرمشهرها در پیش داریم به‌والله انتقام‌خواهیم‌گرفت حاج‌قاسم به قافله رفقاش پیوست حاجی شهادتت مبارک ما میدونیم که تو برخواهی گشت به زودی درسته حاج قاسم رفت ولی حاج قاسمهای زیادی هستند و جبهه و جنگ را ادامه خواهند داد پرچم حاجی رو مین نخواهد ماند ان شالله آمریکا و‌اسرائیل بدانند که اشتباه کردند و به زودی انتقام سختی از آنها خواهیم گرفت دوران بزن و‌در رو تمام شد اگر یکی بزنند ده تا خواهند خورد هم اسرائیل هم‌آمریکا مقامی بالاتر از مقام حاج قاسم را از الان نداشته حساب کنند آمریکا گور خودش را کند شیخ نعیم قاسم معاون سید حسن نصرالله هم یکی دیگر از شهداست این شهادت شروع حوادث بزرگی در منطقه خواهد بود ان شاالله @a_fatemi24
!!!! حاج قاسم سلمانی با قد کامل رفت و با قد نیمه برگشت. حالا حاضری به خاطر حاج قاسم، تو هم نصف دیگه سرت رو بپوشونی و روسری یا شالت رو جلوتر بکشی؟؟؟
هدایت شده از ملت ایران باید قوی شود