🔶گزارش ۲۰:۳۰ از حجاج دستگیر شده در عربستان مِن جمله سید مجاهد، سیدکاظم روحبخش ☝️🏻 صلواتی بفرستیم جهت تسریع در روند پیگیری و آزادی این هموطنان عزیز 📿 #اللهم‌صل‌علی‌محمد‌وآل‌محمد‌وعجل‌فرجهم

یه‌سلامم‌بدیم‌خدمت‌آقاجانمون؛ اَلسَلام‌ُعَلَیك‌یاصاحِب‌اَلعَصروَالزَمان.. السَّلامُ‌علیک‌یابقیَّةَ‌اللّٰہ یااباصالحَ‌المَهدی‌یاخلیفةَالرَّحمن ویاشریکَ‌القرآن ایُّهاالاِمامَ‌الاِنسُ‌والجّانّ‌سیِّدی ومَولایالاَمان‌الاَمان . . . 🌻 #ثواب‌یهویۍ #لبيڪ‌یامہدے‌عج

۲۴۵ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش سوم محبت شهید به خواهران 🔹خانم هادی‌پور : قصۀ من از آنجاست که از مشکلات زندگی توسط شهید ابراهیم هادی نجات پیدا کردم و با این راه زیبا و نورانی شهدا آشنا شدم. کتاب آخرین نماز در حلب از شهید دانشگر خیلی اتفاقی به دستم رسید و به‌محض دیدن کتاب، محو تماشای شهید شدم. با شروع کردن کتاب، کم‌کم فهمیدم که شهید به من نظر کرده و هیچ چیز اتفاقی نیست. کتاب را تمام کردم و با خط‌به‌خطش اشک ریختم. چند وقتی گذشت. خیلی اتفاقی به سمنان رفتیم. خیلی دلم می‌خواست بروم سر مزار شهید. با هر سختی‌ای بود، خودم را به امامزاده علی‌اشرف(ع) رساندم. به‌دلیل تعطیلی آخر هفته و کرونا در امامزاده بسته بود. از پشت حفاظ‌های امامزاده با چشم دنبالش گشتم که عکسش را پیدا کردم. کمی از همان فاصلۀ دور نگاهش کردم. خواستم بروم، خادم امامزاده گفت: «با کسی کار داشتید؟» گفتم: «برای زیارت مزار شهید دانشگر اومده‌م.» در را برایم باز کرد. این‌طور شد که من دعوت شدم و عنایت زیارت داداشم عباس نصیبم شد. بعد کم‌کم زندگی‌ام به روال عادی خودش برگشت و حتی می‌شود گفت عالی گذشت تا ازدواج کردم و با نگاه به تاریخی که محضر برای عقدم نوبت داد، بغض کردم. نوزدهم خرداد ساعت ۷ شب. دقیقاً شب شهادت و پر کشیدن داداش‌عباس و با یک همسر شهدایی و گل ازدواج کردم. از عشقی که به شهید ابراهیم هادی داداش گلم داشتم، گرفته تا هم‌استانی بودن ما با شهید دانشگر. زندگی‌ام با خوشی و خرمی می‌گذرد. ... #رفیق_شهیدم_مرا_متحول_کرد #ادامه_دارد #عزیز_برادرم #مکتب‌شهید‌عباس‌دانشگر

پروردگارا... خير و بركات خودت را در زندگی همه ی ما جاری کن و آرامش را در ذكر خودت بر همه ی ما ارزانی بدار، و دل ما را به نور خودت روشن و گرم بفرما.! 💫🖐🏻 #عاقبتتون_شهدایی #در_پناه_حق

«♥️ـ🕊» بِـسـمِ‌رَبِّ‌الحـسـیـن‹ع›|❁ دلخوشم‌باتواگرازدورصحبت‌میکنم باسـلامی،هرکجاباشم‌زیارت‌میکنم.. ♥️¦↫#صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ 🕊¦↫#اربابـمـ‌حسـین‌جـان ‹ 🆔@maktababbasdanshgar ›

« اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ »🌿 ●خدایا مرا خرج کاری کن که مرا برای آن آفریدی● #خدا_جانم

شب ششم محرم الحرام السلام علیک یا قاسم بن الحسن🥀🖐🏻 بخوانیم گوشه ای از زندگینامه ی حضرت قاسم علیه‌السلام☝️🏻🖤 #شبهای‌محرم #صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ #مکتب‌شهید‌عباس‌دانشگر ✓مجموعه‌مکتب‌شهید‌عباس‌دانشگر↓↓ ╭━━━⊰•°🥀°•⊱━━━╮ @maktababbasdanshgar ‌‌╰━━━⊰•°🖤°•⊱━━━╯

صد‌ رکعت‌ نما‌ز بخون‌ . . صدتا‌ کار‌ خوب‌ انجام‌ بده . . ولی کسی نتونه باهات‌ حرف‌ بزنه اخلاق‌ نداشته باشی به هیچ‌ دردی نمیخوره! مومن‌ باید‌ شاد‌ باشه! اخلاق‌ِ‌ خوب‌ داشته‌ باشه! سعی کن اینها رو باهم داشته باشی...🕊 #بدون‌تعارف

أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا ﴿۶۷مریم﴾ آيا انسان به ياد نمى ‏آورد كه ما او را قبلا آفريده‏ ايم و حال آنكه چيزى نبوده است:)♥️🌱 +ببخش‌فراموش‌کاریمان‌را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#آیه‌گرافی #معبودم

۲۴۶ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش سوم محبت شهید به خواهران 🔹خانم طلایی‌نژاد : در ۲۰خرداد ۱۴۰۰ به‌مناسبت پنجمین سالگرد شهادت عباس تعدادی عکس و کتاب شهید با کمک دوستانم به بسیجیان اهدا کردیم. از قبل برای آشنایی جوانان با شهید فعالیت‌های گسترده‌ای داشتم. یک شب به عباس گفتم: «می‌دونم سنگینی گناهام نمی‌ذاره بال پرواز به سمتت رو داشته باشم. آیا می‌شه امشب من رو جزو لیست نظرکرده‌هات جا بدی؟» صبح که بیدار شدم، گوشی همراهم را روشن کردم و دیدم توی یکی از مسابقه‌هایی که به‌مناسب شهادت عباس برگزار شده بود، قرعه به نامم افتاده! از خوشحالی روی زمین بند نبودم... هدیه کتاب آخرین نماز در حلب بود. با اینکه آن کتاب را داشتم، چون هدیه‌ای از طرف عباس بود، وابستگی شدیدی بهش داشتم... اما خب گفتم تا آدم گذشت را یاد نگیرد، به مراد نمی‌رسد. کتاب را هدیه دادم از طرف عباس به یکی از دوستانم که تازه می‌خواست رفیق شهید انتخاب کند. ... #رفیق_شهیدم_مرا_متحول_کرد #ادامه_دارد #داداش‌عـباس #مکتب‌شهید‌عباس‌دانشگر