«🍃ـ🕊»
بسمربمحمد‹ص›|✧
شمسِ تبریز، تویی واقف اسرار رسول
نام شیرین تو هر گمشده را درمان باد!
🍃¦↫#نحنفداکیارسولاللهﷺ
🕊¦↫#شنبہهاےنبوے
‹ 🆔@maktababbasdanshgar ›
خداوند، پناه و قدرت ماست؛
تنها یاور حاضر در سختی ها
که ترس هایمان را از بین می برد…
#خدا_جانم❤️
میگه:
وقتے که دلت تنگ میشود
به آسمان نگاه کن!
ما نگاههاے تو را
به طرف آسمان میبینیم...
📘سوره بقره/آیه ۱۴۴
#آیهگرافی
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بابالحسین
قسمت آنان که رفتهاند
بابالرضا
قرار زیارت نرفته ها !...
💫🕌
#اهلالبیت #صلوات
#مکتبشهیدعباسدانشگر
✓مکتبشهیدعباسدانشگر↓↓
⟨ 🆔@maktababbasdanshgar ⟩
•﴿مڪٺبشھێـد؏ـبآسدآݩشـگࢪ﴾•
۲۶۵ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش سوم محبت شهید به خواهران ... توفیق شد بعد
۲۶۶ ✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍ بخش چهارم
🔶️محبت شهید به خویشاوندان
🔹مادر بزرگوار شهید :
سر مزار فرزندم بودم. خانمی جلو آمد و بعد از احوالپرسی گفت: «شما مادر شهید هستید؟»
گفتم: «بله.»
گفت: «من رؤیای صادقهای دیدم. میخوام براتون تعریف کنم.» اول قبر پدرش را به من نشان داد که کمی آنطرفتر از مزار عباس بود. گفت: «من ساکن تهران هستم. هر چند ماه یک بار به اینجا میآم و برای پدرم فاتحهای میخونم و امامزاده علیاشرف(ع) رو هم زیارت میکنم. یه شب در عالم رؤیا دیدم جوونی بلندقامت و رعنا به من گفت: شما که سر مزار پدرت میآی، چند قدم اونطرفتر سری به ما هم بزن. گفتم: شما کی هستید؟ گفت: عباس دانشگر هستم. وقتی از خواب بیدار شدم، هرچه فکر کردم یادم نمیاومد که مزاری رو به این نام دیده باشم. اسم عباس دانشگر رو هم تا به حال نشنیده بودم. دیدن این خواب خیلی برام عجیب بود. با خودم گفتم: اینسری که به سمنان برم، باید برم جستوجو کنم تا ببینم چنین مزاری با این نام هست یا نه. اومدم سمنان و در اولین فرصت به امامزاده رفتم. بین مزارهای اطراف جستوجو کردم. مزارش رو پیدا کردم. اونجا بود که تازه فهمیدم جوونی که به خوابم اومده بود، یه شهیده. یه شهید مدافع حرم. عجیب بود. مزار این شهید چهار-پنجمتری مزار پدرم بود؛ درست همون چیزی که شهید توی خواب به من گفته بود.
بعد از این اتفاق، متوجه شدم شهید به من نظر لطف و محبت داشته و من رو انتخاب کرده. از اون روز علاقۀ من به شهدا بیشتر شد و هربار که سر مزار پدرم میآم، سر مزار شهدا ازجمله شهید عباس میرم و فاتحه میخونم.»
...
#رفیق_شهیدم_مرا_متحول_کرد
#ادامه_دارد #عزیز_برادرم
#مکتبشهیدعباسدانشگر
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر بعضی ها خوش توفیقن💔
صل الله علیک یا اباعبدالله🤲
#عزیزمحسین #اهلالبیت
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
فڪر ڪردن به گـناه
مثل دود مےمـونه ...
آدمو نمےسوزونه
ولے درو دیوار
دل رو سیاه میڪنه
و آدمو خفه !☝️🏻🚶🏻♂
#ٺݪـݩـگࢪآݩـہ #شایدبصیرتی
ولا تَرغبنَّ فیمَن زهِد عنک..
مشتاقِ کسی نباش که تو را نمیخواهد..🌱
ـ
📗- نهجالبلاغه، نامه٣١-
#حدیث_گرافی
•﴿مڪٺبشھێـد؏ـبآسدآݩشـگࢪ﴾•
۲۶۶ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 🔹مادر بزرگ
۲۶۷ ✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍بخش چهارم
محبت شهید به خویشاوندان
🔹پدر بزرگوار شهید :
سه ماهی از شهادت عباس میگذشت. یکی از همکاران شهید از منطقۀ تهرانپارس تهران تماس گرفت. گفت: «من بهاتفاق هفتاد نفر از دانشآموزهای بسیجی بهسمت مشهد میریم. دوست داریم نماز مغرب و عشا رو توی امامزاده علیاشرف(ع) کنار مزار شهید بخونیم و مختصر شامی که خود افراد آوردهاند، همونجا صرف کنیم.»
اول اذان مغرب در امامزاده علیاشرف(ع) بودم. نماز جماعت باشکوهی برپا شد. بعد از آن، بسیجیان دور مزار شهید حلقه زدند و ذکر مصیبتی داشتند. یکی از بسیجیان به من گفت: «ما سالهای قبل در مسجد بینراهی نماز میخوندیم، ولی بهبرکت خون شهید، توفیق شد که به این مکان مقدس بیاییم و قصد داریم سالهای بعد هم برای تجدید میثاق با شهید به اینجا بیاییم.»
بهش گفتم: «گروههای زیادی توی مسیر رفتن به مشهد مقدس و یا موقع برگشت سر مزار شهید اومدن.»
...
#رفیق_شهیدم_مرا_متحول_کرد
#ادامه_دارد #داداشعـباس
#مکتبشهیدعباسدانشگر
ما از سوختن نمی ترسیم
که پروانه های عاشق نوریم
و هرجا که نور ولایت است
گرد آن حلقه می زنیم؛
پیام ما استقامت است
و این همان نوری است
که فراتر از زمان و مکان
از خزائن معنوی آیه مبارکه
" فاستقم کما اُمرت و مَن تاب معک"
بر ما تابیده است
و اینچنین آینده از آن ماست
"والعاقبة للمتّقین"
• شهید سیدمرتضی آوینی •
#شــهـیدانهـ 🌹🕊