eitaa logo
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
277 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
772 ویدیو
51 فایل
--کانال رسمی متولد بهار ۱۳۷۲🌿 پیوسته به سیدالشهدا بهار ۱۳۹۵🕊️ :/ آرمان ما تشکیل جامعه انقلابی و مهدوی است! •سایت‌جهت‌آشنایی↓ http://shahiddaneshgar.ir •صفحه اینستاگرامی↓ @maktab.abbasdanshgar.ir •جهـت ارتبـاطات بیشـتر↓ @mohammadmahdi1996 @Y_akhoondi
مشاهده در ایتا
دانلود
شـٰایـددیـربفـهمـی... ولۍاول‌وآخـرش‌فـقط،خـدامیـمونه:)
🎙:/آیت‌الله‌بهجت(ره) ائمه‌ی‌ماعلیهم‌السلام‌خودشان‌به‌ما فرموده‌اندکه‌دراین‌فشارهای‌آخرالزمان بگویید: یااللّٰهُ،یارَحمانُ،یارَحیمُ، یا‌مُقلبَ‌القُلوبُ‌ثَبتْ‌قَلبي‌عَلی‌دینِکَ ای‌خدا،‌ای‌رحمت‌گستر ای مهربان،ای‌گرداننده‌ی‌دلها دل‌مرابردین‌خود‌استوار‌بدار ...
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۵۹ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران ... 👤کمیل کریمی
۶۰ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران ... ... تا روز آزمون، هر روز با شهید عباس حرف می‌زدم و به‌نیتش دعا می‌خواندم. روز آزمون، اول با رفیق‌های شهیدم درددل کردم و ازشان کمک خواستم. بعد، راه افتادم. یک ماهی طول کشید. روز شنبه‌ بود که شنیدم نتایج آمده است. با خوشحالی آماده شدم که بروم مرکز گزینش و خبر قبول شدنم را بشنوم و بال دربیاورم. رسیدم به مرکز گزینش. شوکه شدم. اسمم توی قبولی‌ها نبود. کل بدنم یخ شد. چشم‌هایم سیاهی رفت. محکم به پیشانی‌ام زدم. رفتم کناری و روی صندلی ولو شدم. به یاد شهید عباس افتادم. بهش گفتم: چی شد، عباس‌جان؟! ما رو نطلبیده نکنه. من لایق نیستم؟ نکنه اصلاً این مدت حرف‌هام رو نشنیدی؟ با ناراحتی زیاد برگشتم خانه. عصرش خبر رسید به‌خاطر شیوع کرونا هنوز فهرست کامل افراد را اعلام نکرده‌اند و تا آخر هفته اسامی جدیدی اعلام می‌شوند... ...
‹وَلَقَدْنَعْلَمُ‌أَنَّكَ‌يَضيقُ‌صَدْرُكَ‌بِمايَقُولُونَ› +ومامۍدانيم‌سينہ‌ات‌ازآنچہ‌ آن‌هامۍگويندتنگ‌مۍشود..!🪴 --سوره مبارکه حجر/آیه ۹۷
21.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرزند غایبش را سر سلامت بگویید و باران اشکتان را در بی ‏شکیبی انتظار ، بهانه سازید!🥀 شهادت امام حسن عسکری ‹ع› بر حضرت ولیعصر ‹عج› و محبینش تسلیت باد!🖤 ••مکتب‌شهید‌عباس‌دانشگر↓↓ 🆔@maktababbasdanshgar
▫️آیت‌الله‌مجتهدی‌تهرانی: اگردیدید‌کسی‌ساکت‌و‌کم‌حرف‌است‌به‌او نزدیک‌شویدتاازاوحکمت‌بیاموزید. خدا«حکمت»رابردلِ‌«آدم‌هایِ‌ساکت» جاری می‌کند. 📿¦↫
دلش نمی اومد گناه کنه اما باز هم گفت : این بارِ آخره‼️ مواظبِ «بار آخر» هایی باشیم که «بارِ آخرت‌ِمان» را سنگین میکند...🍂
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۶۰ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران ... ... تا روز آز
۶۱ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران ... ..کورسوی امیدی در دلم روشن شد. تا آخر هفته که خبر جدیدی برسد، سه-چهار روز بیشتر نمانده بود. تمام این چند روز دلم آشوب بود. فکر اینکه قبول نشوم، عذابم می‌داد. بدی حال خودم یک طرف، همه هم ازم سؤال می‌کردند نتیجه چه شد. جوابی نداشتم جز اینکه با حسی بین امید و ناامیدی می‌گفتم: «گفتن منتظر باشید خبر می‌دیم.» دو-سه روز باقی‌مانده تا آخر هفته برایم مثل قفس سپری شد. خودم را حبس کرده بودم توی اتاقم. به حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) متوسل شدم. دوباره از شهید عباس کمک خواستم و باهاش درددل کردم. صبح سه‌شنبه بود که تلفنم زنگ خورد و گفتند اسمم به‌عنوان پذیرفته‌شده‌های تکمیلی برایشان ارسال شده است. گفتند: «شما توی آزمون ورودی قبول شدید. با مدارک تشریف بیارید به این آدرس.» آن لحظه و آن روز داشتم پرواز را تجربه می‌کردم. گویا داشتم در هوا راه می‌رفتم. نمی‌دانستم خوشحالی‌ام را چطور باید بروز بدم. فقط سریع رفتم خونه و فقط داد زدم: «من قبول شدم... قبول شدم...» آن لحظه شهید عباس را نداشتم که در آغوش بگیرمش و بهش بگویم چقدر خوشحالم. قاب عکسش را گرفتم و هی بوسیدمش و بغلش کردم. خوشحال بودم از اینکه دعا‌ها و نذرهایم جواب داده بود. شهید ابراهیم و شهید عباس، هر دو نگاهم کرده بودند و دستگیری کرده بودند... توی مراحل گزینش هم مدام به عباس متوسل می‌شدم و ازش می‌خواستم تا آخر همراهی‌ام کند. الحمدلله آن مراحل را هم با عنایات شهید ابراهیم و شهید عباس و دیگر شهدا با موفقیت پشت سر گذاشتم. الان که در دانشگاه افسری امام‌حسین(علیه‌السلام) هستم، احساس می‌کنم به شهید عباس خیلی نزدیک‌ترم. چون او توی همین دانشگاه کار می‌کرده و از همین‌جا رفته سوریه. روزی که سردار اباذری در دانشگاه برایمان صحبت کردند، همه را عباس دانشگر خطاب کردند و خواستند این روحیه را حفظ کنیم. امیدوارم قدم جای قدم عباس بگذارم. ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫چقدر شبیه لیلة القدر است امشب! شبی که ردایِ امامت در قامتِ زیبایِ تــــو.... قَـــدْر می گیرد! و نهالِ امامت، با برقِ چشمانِ تو قد می کشد! به قَـــدرِ هزار سال ... آقاجان؛ رَدایِ امامت مبارَکَت... ما سالهاست قامتت را در خیالمان به تصویر میکشیم! امـــا...نزدیک است؛ روزی که هیبتِ حیدری ات، هوش از سرمان، ببَــرد... ✨ ألَیس الصبحُ بقریــب...؟؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«💚ـ🕊» بسم‌رب‌‌‌الحسن|❁ روزی‌آید‌ڪه‌درون‌حرمت‌خواهیم‌خواند چشم‌بد‌دورعجب؛صحن‌وسرایۍدارۍ:) 💚¦↫ 🕊¦↫@maktababbasdanshgar