بهسلیمانجهانازطرفمورسلام
بهشهتشنهلبازبندهیرنجورسلام
نشدملایقوصلتودراینمدتعمر
دلخوشماینڪهدهمبازهمازدورسلام
#عزیزمحسین 🕊
شرط استجابت دعا، ترک معصیت است...
گاهی مصلحت، درغیرِتعجیل است
و گاهی مصلحت،
در تبدیل به اَحسن است..
داعی خیال می کند مستجاب نشده است
واهل یقین می فهمند..🌱
🎙- آیتاللهبهجت-
#منبرمجازی
12.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️حضرت آقا :
ماه مبارک رمضان فرصت خیلی خوبیست
برای شستشوی دل و جان
برای تقویت رابطه با خدا ...🌖
#سخنبزرگان #بصیرت #ماه_رمضان
≤السَّلَامُ عَلَىٰ الرُّكْنِ الْوَثِيقِ الدَّائِمِ
سَلَامَاً سَرْمَدِيَّاً إِلَيْكَ أَيُّهَا الْقَائِم≥
سلام بر ستون محکم و همیشگی،
سلام جاودان بر تو ای قیام کننده..
#اللھمعجللولیڪالفرج 🌺
هرچه از دوره هشت افسری میگذشت تعدادی از دانشجوها بیشتر خودشان را نشان می دادند. ارتباطات من هم با این دسته از دانشجویان بیشتر و بیشترمی شد. برای من شوق انگیز بود که چنین جوانانی به سپاه می آیند. به ویژه دانشجویانی که مثل عباس، ایمان و نجابت را با تخصص آمیخته بودند.
این دانشجوها بیشتر پیش من می آمدند. تقریبا هر یکی دو هفته یک بار به بهانه های مختلف به دفتر من می آمدند نشستی با آن ها داشتم. من متوجه شدم که عباس در کانون اندیشه مطهر که بعدها به اندیشه امین تغییر نام داد، فعالیت می کند و دبیری کانون را به عهده گرفته است. در این کانون، بچه های سن بالاتر و حتی دانش آموخته هم داشتیم؛ اما عباس به دلیل فعالیت و وقت زیادی که در این حوزه میگذاشت، دبیر کانون شده بود. همین ویژگی ها باعث شده بود که من نسبت به او علاقه مند تر شوم.
👤به نقل از↓
″ سردار حمید اباذری ،فرماندهی شهید ″
📚برگرفته از کتاب↓
″ لبخندیبهرنگشهادت ،فصل۳ ″
#خاکــریزخاطـرات #عزیز_برادرم
#شهید_مدافع_حرم
بارالـٰها...
همه بندگان تو هستیم
کلید همه بستهها دست توست
دوای همه خستهها دست توست
به احسان و لطف و کرم خود
گره مشکلات همه را باز کن!
#در_پناه_حق💫👋🏻
#زندگیتون_شهدایی
«💚ـ🕊»
بسمربمحمد‹ص›|✯
یا محـمد منجی عالم تویی...
این مبارک نامه را خاتم توئی
💚¦↫#نحنفداکیارسولاللهﷺ
🕊¦↫#شنبہهاےنبوے
‹ 🆔@maktababbasdanshgar ›
•الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى يُجِيبُنِى حِينَ أُنادِيهِ•
+خدا را سپاس که پاسخم را میدهد
آنگاه که صدایش میزنم.
- دعایافتتاح-🦋
#معبودم
شاید اولین بار بود که عباس با سردار اباذری صحبت می کرد؛ مهرماه سال۱۳۹۱، چارت و شرح وظایف کانون اندیشه ولایی و مطهر را نوشته بودیم و به عباس داده بودیم تا آن را به سردار بدهد. چارت را شبانه و روی کاغذهای کاهی نوشته بودیم. عباس خجالتی بود و بسیار مأخوذ به حیا و مودب، اولش گفت: « حمید من نمی رم! » گفتم : «نه تو باید ببری!» پیش از ساعت هفت صبح به دفتر سردار رفته بود و درباره طرح با سردار صحبت کرده بود. سردار نگذاشته بود که برود! یک ساعتی با او صحبت کرده بود. وقتی برگشت به من گفت: « حمید! حاجی به من گفت خیلی با حیا و خوشفکر هستی!» از همان جا رابطه سردار و عباس آغاز شد و تا آخر هم عباس به عهدش با سردار پایبند بود. او واقعا به سردار کمک می کرد و زحمت می کشید. در براهه ای که تغییر ساختار سازمانی دانشگاه صورت گرفته بود، سردار بیشتر وقت شب و روز را جلسه داشت! هماهنگی یک جلسه هم کار ساده ای نیست اما عباس از پس امور دفتر بر می آمد.
👤به نقل از↓
″ حمید درسی ،همکار شهید ″
📚برگرفته از کتاب↓
″ لبخندیبهرنگشهادت ،فصل۳ ″
#خاکــریزخاطـرات #جوان_مؤمن_انقلابی
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
سـلام می دهم و دلخوشم که فرمودید ...
هر آنکه در دل خود یاد ماست ، زائر ماست
قرار دل به رسم هر روز و هر شب👇🏻
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي
الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ
الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ
كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه
كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِک
••°🌹°•°•🌹•°•°🌹°••
#وعدھعاشقۍ²⁰
#بھوقتمشھدشآھسلامــعلیڪ