سرهنگ پاسدار شهید شجاعت علمداری از اولین افرادی است که در سالهای نخست فتنه تکفیریها در منطقه، در راه دفاع از حرم آلالله به شهادت رسید.
او یکی از خلبانانی بود که جان خود را فدای امنیت کشور و پاکسازی منطقه از لوث وجود اشرار داعشی کرد. وی از چهرههای مطرح و عالی در حوزه هوافضای سپاه بود.
شهید علمداری پس از أخذ مدرک لیسانس از دانشگاه امام حسین علیهالسلام لباس مقدس پاسداری را بر تن کرد و به عنوان پاسداری نمونه و ممتاز به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست.
سپس بعد از گذراندن چندین دوره تخصصی خلبانی، به عنوان خلبان بالگرد در نیروی هوانیروز سپاه پاسداران به خدمت مشغول شد. با ورود فناوری نوپای پهپاد به هوا فضا، شهید علمداری به همراه چندتن از خلبانان برتر انتخاب شدند تا دورههای لازم را آموزش ببینند.
سرانجام شهید والامقام علمداری در نهمتیرماه1393 طی نبرد با داعش به هنگام دفاع از حریم اهل بیت در سامرای عراق و در جوار بارگاه ملکوتی امام حسن عسکری علیهالسلام بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید.
#شهید_شجاعت_علمداری🌱
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
تیکه کلامش این بود
خودتو خرج امام حسین کن..."
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی♥️
#محرم #امام_حسین ع💚
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
اهل نماز اول وقت و امر به معروف بود، با جذبه، خوشرو و کم حرف بود و در رشته های هاپکیدو و جودو و کونگ فو فعالیت داشت و استادهم بود، چندین بار مقام اول کشوری را بدست آورد. از 21سالگی مشتاق دفاع از حرم و اعزام به سوریه بود، ولی بدلیل اینکه تک پسر بود و پدرش جانباز 8 سال دفاع مقدس بود اعزامش نمیکردند، بعد از 3 سال تلاش، در سفرش به کربلا، با توسل و مددگرفتن از امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) نذر کرده بود تا زمانی که پایش به حرم حضرت زینب (ع) نرسد آب به لبانش نزند، نذرش هم قبول شد، فردای روزی که از کربلای برگشت پدرش او را همراه خود برای آموزش به پادگان برد، بعد از یک ماه در تاریخ 12دی ماه 94 ساعت 11 ظهر تماس گرفتند که سریع به محل گفته شده برود، سریع غسل شهادت کرد و راه افتاد.
سرانجام در13 دی ماه 94 به سوریه اعزام شد. همیشه آرزو داشت روی شناسنامه اش مهر شهادت بخورد که درتاریخ 21دی ماه 94به آرزویش رسید.
#شهید_عباس_آبیاری🍃
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنوز شروعشه..
#استوری
#حاج_قاسم💞
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
همیشه به من میگفت که او را از زیر قرآن رد کنم.... تصمیم گرفتم هنگام دفن برای آخرین بار او را از زیر قرآن رد کنم.
وقتے تربت امام حسین «علیه السلام» را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی مصطفی انداختند،
قرآنم را درآوردم و به عموی مصطفی که داخل قبر بود دادم. گفتم که این قرآن را روی صورت مصطفی بگذارند و بردارند.
به محض اینکه قرآن را روی صورت مصطفے گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم مصطفی بسته شد!
همان جا گفتم: «میخواستی در آخرین لحظه، «عند ربهم یرزقون» بودنت را نشانم دهی و بگویی که شهدا زنده هستند؟! همه اینها را میدانم! من با تو زندگی میکنم مصطفے».
#شهید_مصطفے_صدرزاده
راوی همسر شهید
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
39.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید| روایت سردار باقرزاده از تفحص شهیدی که در عالم رویا خود را مسئول گلهای باغ امام حسین علیه السلام در بهشت معرفی کرد؛
این خاطره در محل تفحص شهید علیرضا کنی بیان شده است.
🌷 شهید علیرضا کنی در سال 94 در منطقه جزیره مجنون جنوبی تفحص گردید.
#محرم
#امام_حسین🍃
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
سلام علیکم؛
عرض ادب و احترام؛
شهر کریمان و مزار مطهر حاج قاسم عزیز و شهدای عزیز کرمان نایب الزیاره هستم...
3.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
http://eitaa.com/sayarimojtabas
15.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 حال و هوای گلزار شهدای کرمان
🌷 مناجات و روضه در کنار مزار مطهر حاج قاسم سلیمانی و شهدای عزیز در گلزار شهدای بین المللی کرمان
🌷 سحر جمعه ۵ شهریور ۱۴۰۰
⚘ نایب الزیاره هستم...
http://eitaa.com/sayarimojtabas
سرمان میرفت هیئتمان نمے رفت: رایه العباس چیذز، دعاے ڪمیل حاج منصور در شاه عبد العظیم (ع)، غروب جمعه ها هم میرفتیم طرف خیابان پیروزے هیئت گودال قتلگاه، حتے تنظیم میڪردیم شبهاے عید در هیئتے ڪه برنامه دارد، سالمان را تحویل ڪنیم.به غیر روضه هایے ڪه اتفاقے به طورمان میخورد، این سه تا هیئت را مقید بودیم.
#امام_حسین ع
#راوی: همسر شهید
#شهید_محمدحسین_محمدخانی💚
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فرمانده بودم پادگان زیاد برق میرفت یک روز عارف اومد گفت:حاج آقا تا برق میره بچه ها از ترس پتو میچسبند به دیوار و فریاد میزنند یا ابوالفضل؛ میشه دستور بدید جشن پتو غدقن بشه.
حسابی خنده ام گرفت. گفتم اسمت چیه گفت عارف. گفتم بیرون وایسا.
تماس گرفتم گفتم بیایید عارف رو بندازید تو پتو تا بیشترین حد ممکن بندازیدش بالا! :)
یادش بخیر اولین آشنایی من بود.انقدر این بچه نجیب و مودب بود که حدو حساب نداشت .
به نقل از همرزم بزرگوار شهيد 🌱
#شهيد_عارف_كايدخورده ♥️
رهروان #امام_حسین ع
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
عکس حجلهای سه نفره
دی ماه 1365 بود. گردان حمزه در خط مقدم ارتفاعات قلاویزان در مهران، آن روز دوربین را آوردم رفتم دم سنگرشان تا با هر کدام از بچه ها عکس بیندازم.
از هر سه نفرشان خواستم از سنگر بیرون بیایند. هر سه را کنار هم ایستاندم و درحالی که خواستم عکس بگیرم، گفتم: یه عکسی ازتون می گیرم که هر کی دید و فهمید، خنده اش بگیره.
امینی با تعجب پرسید: "بخنده؟ واسه چی؟ مگه ما چمونه؟" که گفتم: خنده دارتر از این می خوای که هر سه تایی تون متولد 1348 هستید؟ تو با این ریشت و محسن با این جثه کوچیک و احمد با این هیکل درشت!
ده روز بعد ما را به منطقه عملیاتی کربلای پنج در شلمچه بردند
دو سه روز بیشتر نگذشته بود که هر سه جوان 17 ساله که در مهران ازشان عکس گرفته بودم، در شلمچه به شهادت رسیدند.
ستار امینی؛ شهادت: دوشنبه 6 بهمن 1365 مزار: بهشت زهرا(س) قطعه 29 ردیف 23 شماره 5
محسن کردستانی شهادت: سه شنبه 7 بهمن 1365 مزار: بهشت زهرا(س) قطعه 27 ردیف 88
احمد بوجاریان شهادت: چهارشنبه 8 بهمن 1365 خاکسپاری: 17 تیر 1375 مزار: بهشت زهرا(س) قطعه 28 ردیف 43 شماره 20
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani