http://eitaa.com/sayarimojtabas
http://t.me/sayarimojtabas
http://eitaa.com/raviannoorshohada
http://eitaa.com/banovaneshahideh
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
http://eitaa.com/dokhtaranehajqasem1
جانش رهبر و ولایت بود. در صورتی که لبخند روی لبهای آقا دیده میشد میخندید و میگفت: جانم به فدایت. هیچگاه از نماز و قرآن به وقت خود نمیگذشت و آن را به تاخیر نمیانداخت و همیشه در مسجد محل اذان میگفت و قرآن میخواند.
صدایش بسیار دلنشین و دلگرم بود و هر چند وقت یکبار صدای خود را در اذان گفتن تغییر میداد و میگفت: عزیزم این سبک که اذان میگویم چگونه است. قبل از رفتن به سوریه نیز در آخرین نماز جماعتی که با همکارانش برپا شد، اذان میگوید و به همکاران خود سفارش میکند که فیلم مرا گرفته و صدایم را ضبط کنید که این آخرین اذان و قرآنی است که برایتان میخوانم.
همرزم ایشان میگفت: وقتی برای زیارت به حرم رفتیم او بعد از زیارت با تمام وجودش از حضرت زینب(س) خواست که مرگ او را شهادت قرار دهد. تا اینکه صبح جمعه 13 فروردین 95 ابتدا غسل جمعه و سپس غسل شهادت را انجام میدهد و در عصر جمعه به آرزویش که شهادت بود، رسید.
#شهید_محسن_الهی
#وفات_حضرت_زینب تسلیت🌱
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
زینبازمعرکههادیدتورا...🍃
محمد روز ۱۳۶۸/۱۱/۱۰ در محله منبع آب اهواز در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. پدر وی جانباز و رزمنده ۸سال دفاع مقدس پاسدار رمضان ظهیری است و شهید فرزند سوم خانواده بود که دوران تحصیلی متوسطه خود را در هنرستان شوراب در رشته کامپیوتر تحصیل نمود و عضو کانون پرورشی هنری مسجد سیدالشهدا (ع) بود .
محمد در سال۸۷ به عضویت سپاه پاسداران یگان تکاور صابرین تهران در آمد که چند سالی در تهران به انجام وظیفه مشغول بود ، سپس به یگان صابرین تیپ حضرت حجت (عج) کلانشهر اهواز منتقل و انجام خدمت می کرد .
شهید محمد ظهیری در عملیات های نبرد با پژاک در شمال غرب (قله های جاسوسان) و همچنین اشرار شرق در سیستان و بلوچستان حضور فعال داشت و در این عملیات ، بسیاری از همرزمان خود را که به فیض شهادت نایل آمدند از دست داد.
محمد از قافله شهادت و دوستان شهید خود جا نماند و در ظهر اول آبان سال۹۴ مصادف با ظهر تاسوعای حسینی در شهر حلب سوریه و در نبرد با جبهه ی تروریستی و تکفیری داعش و جبهه النصره و برای دفاع از حرم عقیله اهل بیت حضرت زینب (س) از ناحیه سر و گردن مورد اصابت تیر قرار می گیرد و به درجه رفیع شهادت نایل آمد .
پیکر پاک و مقدس شهید مدافع حرم ، ستوان سوم محمد ظهیری در روز ۸ آبان در حرم علی بن مهزیار اهوازی و در جوار ۸ شهید گمنام دفاع مقدس به خاک سپرده و زیارتگاه عاشقان و دلدادگان به ابا عبدالله است.
فدایی #حضرت_زینب
#شهید_محمد_ظهیری 🌹
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
موقعی که به خواستگاری رفته بودیم، نخستین حرفی که به خانمش گفت این بود که "اگر روزی جنگی رخ دهد من به جبهه میروم و نباید جلودار من شوی". به من میگفت "مادر، شما از من راضی باشید، میخواهم بروم و شهید بشوم چون اگر نروم از حضرت فاطمه زهرا(س) خجالت میکشم".
اوایل به او میگفتم "دو فرزند کوچک داری که به تو احتیاج دارند" اما میگفت "مادر، من اگر نروم شما اینجا نمیتوانید راحت باشید؛ من و این و آن باید برویم تا شما آسایش داشته باشید.
کسی برای حفاظت از حرم حضرت زینب(س) نیست و این وظیفه ما است، باید برویم تا یک آجر از حرم حضرت زینب(س) کم نشود".
به روایت مادر شهید
#شهید_جواد_جهانی 🌹
#وفات_حضرت_زینب تسلیت🌱
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹مناجات سحر در لحظات عاشقی؛
مزار مطهر حاج قاسم عزیز و شهدای عزیز گلزار بین المللی شهدای کرمان نایب الزیاره هستم...
🌷سحر جمعه ۲۹ بهمن ۱۴۰۰
http://eitaa.com/sayarimojtabas
http://t.me/sayarimojtabas
http://eitaa.com/raviannoorshohada
http://eitaa.com/banovaneshahideh
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
http://eitaa.com/dokhtaranehajqasem1
به فقرا و حاشیهنشینهای قرچک و ورامین خیلی کمک میکرد. ظرف و ظروف و روغن و خوار و بار ( ارزاق ) را بستهبندی میکرد و پشت نیسانش میگذاشت و شبها به خانه فقرا و ایتام میبرد و به آنها میداد. مقدار از درآمدش را بدون اینکه کسی بداند به خیریه کمک میکرد.
بعد از شهادت تماس گرفتند که فلانی هرماه مبلغی کمک میکردند، اما این ماه پولی واریز نشده که پدرش گفت پسرم شهید شده است.
عادت نداشت کارهای خیری را میکند را برای کسی توضیح دهد. فقط یک بار آجیل عید را از هر چیز دو بسته خریده بود و داخل سری دوم یک کاغذ انداخته و نوشته بود«خ» وقتی تعجب مرا دید ، گفت : « اینها برای خیریه است .»
سه روز بعد هز شهادتش از آسایشگاه کهریزک تماس گرفتند و جویای حال مهدی شدند وقتی گفتیم شهید شده با ناراحتی گفتند که ماهی ۶۰۰ هزار تومن به آسایشگاه کمک میکرد.
به نقل از همسر و مادر شهید
کتاب؛ بابا مهدی
#شهید_مهدی_قاضی_خانی
فدایی #امام_زمان 🌹
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
خدا، شهید مهدی خندان را رحمت کند. مرحله دوم عملیات والفجر چهار به عهده نیروهای تهران بود. ستون بچه ها برای عملیات حرکت کرد که شهید خندان سر ستون بود. وقتی به کمین دشمن رسیدیم ، همه عزا گرفته بودندکه چطور باید از این کمین رد شوند.
فاصله ما تا نیروهای دشمن شش کیلومتر بود. «خدا یا چه کنیم؟» تنها جمله ای بود که از دهان همه شنیده می شد. شهید خندان با یک اطمینان خاصی که فقط از دل او می توانست بلند شود، گفت: «مگر آیه وجعلنا یادتان رفته، همه بخوانید. قول می دهم کسی شمارا نبیند.»
بعد از این درخواست سه کیلومتر ستون ما از زیر لوله دوشکا رد شد و کسانی که پشت دوشکا نشسته بودند ما را ندیدند. افراد این ستون از 1 شب تا چهار صبح این راه را طی کردند، بدون اینکه کوچکترین اتفاقی رخ دهد. همه اینها حاکی از اعتقاداتی است که در جنگ ما نیروهایمان به همراه داشتند.»
به روایت همرزم شهید
#شهید_مهدی_خندان
فدایی مکتب #امام_زمان 💞
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
11.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید | روایت زائر ترکیهای مزار سردار دلها از شخصی که بهواسطه شهادت حاج قاسم، شیعه شد...
حاج قاسم ما
فدایی #امام_زمان❤️
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani