1.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴یادمون بیاد رییسی به روحانی و لاریجانی غذای معمولی داده بود (نه اون غذای شاهانه ای که همیشه میخورن) بعد لاریجانی به اون غذا گفت اطعام مساکین و روحانی هم گفت غذای هیئت بوده اما در انتها آقای رییسی گفتند شام هیئتی هم باشه تبرکه، برای امام حسینه !
🔹اینجا دو تا تفکر داریم روحانی و لاریجانی که عین هم هستن و همیشه عادت به خرج گذاشتن رو دست بیت المال دارن و یک تفکر که حتی رییس قوه مجریه و مقننه براش هیچ فرقی با مردم عادی نداره و حواسش به استفاده از بیت المال هست .
🔹پ.ن:ببینید کدوم تفکر به درد مردم میخوره به همون رای بدید.
#ایستگاه_مسئول_شناسی
#شهیدمحمدعلی_رجائی🌷
در سفری که با آقای رجائی به مشهد رفته بودیم...
تولیت آستان قدس رضوی از ایشان و هیئت همراهشان را دعوت کردند تا در تالار آیینه نهاری را مهمان حضرت رضا(ع) باشند.
سفره نسبتا مفصلی انداخته شده بود. وقتی سر سفره نشستیم، آقای رجایی نگاهی به سفره و غذایی که درون آن چیده شده بود انداخت، مرا صدا زد و گفتند:خسرو برو به آقای طبسی بگو اگر این سفره به گونه ای نباشد که جز یک غذا در آن دیده شود، من از سر سفره بلند می شوم و می روم....
من به ایشان عرض کردم من چنین رابطه ای با اقای طبسی ندارم...
من هم یقین داشتم که حرف ایشان یکی است و واقعا بلند می شود و می رود...و در این صورت خیلی هم بد می شد.
راه حل دیگری به ذهنم رسید و آن اینکه آن کسی که داشت سفره را می چید گفتم: بدون این که به آقای واعظ طبسی بگوید یک غذا را از روی سفره بردار و صدایش را در نیار! چون آقای رجائی از اینکه دو نوع غذا سر سفره است ناراحت شده و می خواهد بلند بشود برود.
او هم که دید قضیه خیلی جدی است، همین کار را کرد.
🎤:خسرو تهرانی
📚:خلاصه ی خوبی ها
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
🎤مصطفی سر افرازی در برنامه زندگی پس از زندگی:
من بخاطر تصادفی که کردم در کما بودم که حادثه تروریسیتی اهواز رخ داده بود
و من نمی دانستم که
تا این که شهید حسین ولایتی اومد در اون عالم به من گفت
مصطفی تو اینجا چکار میکنی من گفتم خودمم نمی دونم
بعدگفتم تو اینجا چکار می کنی حسین گفت من تیر خوردم شهید شدم
بعد گفت تو باید برگردی سر جایت زوده هنوز بیایی اینجا و
من برگشتم دوباره به دنیا
در ضمن اونجا که بودم
اولین چیزی که در محاسبه اعمال برای من انجام دادند و محاسبه شد
👈نماز بود نماز
بعد هم من زیارت اهل بیت را زیاد دوست داشتم
و اربعین کربلا می رفتم
مشهد زیارت می رفتم
اونجا وقتی به عالم برزخ پا گذاشتم
👈این زیارت ها بدردم خورد و امامان زیاد کمکم کردند
📝قسمتی از سخنان تجربه گر(برزخ)
مصطفی سرافرازی
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_عشق💌
🌼چاشنی بیادماندنی یک دیدار...
📝روایتی از عیادت سردارسلیمانی از جانباز اعصاب و روان!
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
#روایت_عشق💌 🌼چاشنی بیادماندنی یک دیدار... 📝روایتی از عیادت سردارسلیمانی از جانباز اعصاب و روان!
حدوداً 15 سال پیش بود که یکی از جانبازان اعصاب و روان کرمان خیلی بدحال شد. بهواسطهی یکی از دوستان رسانهای از ماجرا باخبر شدیم و در بیمارستان حضرت فاطمه سلام الله علیها به دیدنش رفتیم. همسرش گفت: پزشکان امیدی به ما نمیدهند، میخواهم او را به تهران ببرم.شماره همراه سردار حاج قاسم سلیمانی را از ما گرفت و قرار شد با ایشان هماهنگ کند که جانباز عزیز را برای مداوا به تهران ببرند.
سردار حاج قاسم سلیمانی به همسر جانباز گفته بود با مدیریت فلان بیمارستان در تهران صحبت میکنم که ایشان را آنجا ببرید بستری کنید.
پس از مدتی جویای حال جانباز شدم که خانمش گفت: رفتیم تهران و برگشتیم و حال همسرم خیلی بهتر است ولی دلش میخواهد حاج قاسم را ببیند.
البته بهبودی حال این جانباز که به معجزه و عنایت اولیاءالله شباهت داشت، ماجرای مفصل دیگری است که در این فرصت به آن نمیپردازیم.
به حاجی زنگ زدم و گفتم جانباز عزیزمان آقای یزدانپناه خیلی دلشان میخواهد شما را ببینند. با تعجب گفت: مگر خوب شده؟ آخه من با دکترش صحبت کردم، امیدی به ماندنش نداشته!
به هر حال خوشحال شد و گفت: من چهارشنبه میام کرمان قراری بگذار به دیدنشان برویم.
چهارشنبه ساعت 5 بعدازظهر طبق قرار رفتیم منزل جانباز عزیز. ایشان تا حاجی را دید با خنده و ذوق، نیمخیز شد و گفت: خانم بیا ببین کی اومده...
تمام نیم ساعتی که آنجا بودیم، حاجی صمیمانه با این جانباز خوشوبش کرد و دمگوش هم گفتند و خندیدند.
هنگام خداحافظی به دختر و پسر این خانوادهی عزیز دو سکه هدیه دادند.روزی که با سردار سلیمانی برای هماهنگی جهت عیادت از جانباز تماس گرفتم از ایشان درخواست کردم وقتی آمدند کرمان یک یادگاری هم برای من بیاورند... وقتی آمدند و رفتیم سر قرار، ما تازه رسیدیم در خانه جانباز که سردار هم با یک نفر دیگر آمد؛ قبل از آنکه زنگ در خانه را بزنیم سردار دست بردند در جیب شان و یک انگشتری را درآوردند و گفتند این در عملیات های دوران دفاع مقدس دستم بوده است.
🎤:خبرگزاری شبستان
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
@imammohammadbaqer-320پیمان بستیم با سلیمانی ایران-1578493925.mp3
زمان:
حجم:
15.75M
🔈آتش به اختیار
🌷ما اصحاب گوش به فرمان
🌷سربازان نسل سلمان
🌷پیمان بستیم با سلیمان...
🎤: کربلایی حسین طاهری
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
✍پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله:
آنکه ریاستی را به عهده بگیرد ، در حالی که بهتر از او وجود دارد، به خدا و پیامبر و مسلمانان خیانت کرده است.
📚الغدیر؛ ج ۸ ، ص ۲۹۱
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani