#شهید_حسن_مصطفوی
روزی که قرار بود او را محاکمه کنند بسیار با صلابت در دادگاه حضور یافت. هر چند که شکنجه ها او را بسیار ضعیف کرده بود. وقتی سران دادگاه او را تهدید به اعدام کردند این شعر را خواند:
در مسلخ عشق جز نکو رانکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز مردن مهراس
مردار بودهر آن که او را نکشند
قرائت این شعر همانقدر که موجب عصبانیت دادگاه و ساواک شد به خانواده و دیگر زندانیان روحیه داد.
راوی: همسر شهید
#مردان_بی_ادعا
#شادی_شهدا_صلوات
#اتفاقی_عجیب
پس از شهادت حاج عبدالمهدی مغفوری در عملیات کربلای ۴ پیکر پاکش را برای تشیع به کرمان آورده بودند
خانواده #شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود آن نازنین حلقه زدند.
مادر خانم حاج عبدالمهدی میگفت:وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم،با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان #ذکرگوی آن شهید سعید به تلاوت #سوره_مبارکه_کوثر مترنم است.
و من بیاختیار این جمله در ذهنم نقش میبندد که هان ای شهیدان.با خدا شبها چه گفتید؟
جان علی با حضرت زهرا(ص) چه گفتید؟
پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطرهای شگفت دارد:
وقتی میخواستیم او را که به برکت زندگی سراسر مجاهدهاش شهد وصال نوشیده بود به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به یکباره منقلبمان کرد. وقتی پیکر شهید را در قبر میگذاشتیم صدای #اذان_گفتن او را شنیدیم.
راوی:حجت الاسلام محمدحسین مغفوری،لشکر۴۱ ثارالله
#سردار_شهید_عبدالمهدی_مغفوری #باب_الحوائج_گلزار_شهدا_کرمان
#خداحافظ_مادر ....
🌹🕊🕊 مادر میگفت: وقتی بندهای پوتینش رو میبست گفت: " مادر باز شرمندم کردی پوتینها رو واکس زدی "
گفتم: دشمنت شرمنده کاری نکردم
گفت: آخه اونجا همش خاکه زود کثیف میشه
گفتم: مادر دورت بگرده تنت سالم باشه #پوتین رو میخوای چه کار....پسر خوشگلم
خداحافظی کرد و رفت...
بعد از چند سال که جسدش رو برام آوردند از بدنش خبری نبود فقط پوتینش سالم بود و یه #پلاک....🕊🕊🌹
شهید گمنام سلام
#شهید_مهدی_زین_الدین
#تواضع
موقع انتخابات، مسئول صندوق بودم. سر که بلند کردم، دیدم آقامهدی زین الدین، فرمانده لشکر هفده علی بن ابیطالب (ع) توی صف ایستاده، به احترامش بلند شدم. خواستم با احترام بیاورمش جلوی صف. اشاره کرد، نیامد و ایستاد تا نوبتش بشود. موقع رفتن، بدرقه اش کردم. بعد به او گفتم: «آقامهدی، وسیله هست تا شما را برسانند؟ » گفت: «آره! » هر چه نگاه کردم، ماشینی آن دور و بر ندیدم. رفت سمت یک موتورِ گازی تا سوار بشود. رفتم کنارش، گفت: «مال خودم نیست، از برادرم قرض گرفتم»
📚 یادگاران
#خاطرات_شهدا🌷
🌹روايتى از
شهيد مدافع حرم غلامرضا لنگرى زاده (جواد)
🔹#نماز خوندنش باصفا بود و با عشق به «نماز اول وقت» اهمیت میداد.
تو جمع اگر کسی #غیبت میکرد با یک نکته طنز حرف رو عوض میکرد و باب «غیبت» رو میبست.
🔸تو سخن گفتن بسیار «شوخ طبع» بود. به خاطر همین خصلتش خیلی سریع افراد رو جذب میکرد. لوتی صفت بود.
🔹فوقالعاده به فکر «کمک» به قشر ضعیف بود ... عاشق «اردو جهادی» در سختترین مناطق بود و اعتقاد راسخ داشت که اگر اردو جهادی بره و ساختوساز انجام بده برات «زیارت» رو میگیره
🔸وقتی سوريه بود، هرچی بهش ميگفتيم پسر برگرد پيش خانوادهات، میگفت: اينجا مهمتره. اينجا كارها دارم.
🔹بچهاش دوماهه بود، نديده بودش. وقتی خانوادهاش رفتن #دمشق زيارت. اونجا واسه اولين بار بچهاش رو ديد.
🔸آخرين مكالمه بیسيمش بعد از مجروح شدنش میگفت: سلام من رو به آقا برسونيد. سلام من رو به #حاج_قاسم برسونيد.
🔹بيش از سه سال تلاش كرد تا بتونه بره #سوريه تا آخرش رفت و به #معشوق رسيد.🌹🕊🌹
هدیہ به روح مطهر شهید صلواتـــــ
#شهید_غلامرضا_لنگری_زاده
#شهید_مدافع_حرم
🌷🌷🌷❤️🌷🌷🌷
🌷🌷❤️🌷🌷
🌷❤️🌷
🌷
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
دفترچه خاطرات دوستان
هوای امام رضـــا رو کرده بودم.
اصرار روی اصرار کہ ســـید بیا بریم مشهد پابوس امام رضا.
یہ نگـــاه بهم کرد و گفت؛
"خیلے دوست دارم بیام،
ولے همون سفر قبلے هم کہ قسمت شد خدارو شــــکر،
این بار قصد کردم برم کــــربلا زیارت امام حســـین ..."
وقتے شهـــید شد هنوز یاد حرفش بودم
غصہ ام بود کہ نتونست بره کربلا ،
اما وقتے وصیت نامـــہ ش رو دیدم دلم آروم گرفت.
توی وصیت نامــــہ ش نوشتہ بود:
موفق نشدم قبر شش گــوشہ آقا را زیارت کنم؛
اما توفیق نصیبم شد کہ خــــود آقا اباعبـــداللہ را زیارت کنم.
شهید سید زین العابدین نبوی
شادی روح مطهرش صلوات
❤️
🌷❤️🌷
🌷🌷❤️🌷🌷
🌷🌷🌷❤️🌷🌷🌷
#خدمت_خالصانه⭐️
با سرعت افراد را از زیر آوار زلزله بیرون می آورد و به طرف زمین خالی هدایت میڪرد.
اوضاع ڪه آرامتر شد، با تنی خسته به سمتم آمد؛
نگاهم به پاهای خونیِ بدون ڪفشَش افتاد،
با گریه گفتم: ڪفشَت ڪجاست؟!
با لبخند گفت: یادم رفت ڪفش بپوشم..؛
عیبی ندارد!
اینگونه، #اجرش بیشتر است.☺️
#سردارشهید_حمید_ایرانمنش❇️
به من می گفت: «مهم نیست که آدم مسؤلیت داشته باشد یا نداشته باشد؛ مهم این است که اگر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشريف) بیاید در جایگاه ميدان صبحگاه بایستد و بخواهد نیروها را ورچین کند ، آن قدر توانمندی و #اخلاص داشته باشیم که امام ما را انتخاب کند .
مگر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشريف) این به جایگاه و مسؤلیت آدم ها نگاه می کند؟».
#شهیدجاویدالاثر_محمود_رادمهر
#سالروزولادت
#یادش_باصلوات
#آیا_میدانید_که ⁉️
شهید حسن یزدانے به"ســـــــردار اروند"معروف است؟
شب عملياتـــــــ والفجر ۸ رزمنده ها با اسم رمز #یازهــــــــرا بہ آب مےزنند
🌪طوفانےسهمگين آب را فــرامےگيرد و بچہها را بالا و پايين مےبَرَد..
رزمندهها با صداے بلند يا زهرا_س_ مےگويند...
بيم آن میرود ڪہ با سر و صداے بچهها عمليات لو برود...
⚡️حسن مانند شير میغرّد، شنا میكند و بہ طرف ساحل دشمن میرود و اولين كسے است كه بہ ساحل دشمن میرسد و فرياد می زند:
حضرت زهرا_س_ را ديديد كه چگونہ بچههاے اسلام و قرآن را از امواج سهمگين نجات داد؟..
سردار اروند
#شهید_حسن_یزدانی ☘️
❤️❤️❤️🌷❤️❤️❤️
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
سردار شهید محمد حسین یوسف اللهی
حسین پسر غلامحسین
فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ثارالله کرمان
✨مقرّ اطلاعات عمليات توسط عراق، بمباران
و چند نفر از نیروها زخمے شده بودند.
ميخواست همراهِ زخمے ها برود و به آنها ڪمڪ ڪند..
به او گفتم: حسين! تو به منطقه آشناترے؛
همينجا بمان و عقب نرو.
گفت: قرار نيست ما تڪليفمان را فقط يڪ جا انجام دهيم!
تڪليف براے من نه #زمان ميشناسد و نه #مڪان ؛
و الان از همه چيز واجبتر، انتقال اين بچه ها به عقب است.✨
#مسئول_وظیفهشناس👌
کجایند مسئولین بی ادعا
کجایند مردان خوب خدا
دریغ از فراموشی لاله ها
کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا
#وصیت_نامه
#شهید_حاج_مهدی _کازرونی
پیشبرد تمام کارهای یک سازمان یا یک گروه و یایک دسته و به #هدف رسیدن آن درمرحله اول متضمن #امر_ولایت است.
رزمندگان با#نیتی_کامل و #عزمی_راسخ برای #مقابله_ با_دشمن متجاوز از راههای بسیار دور و با پشت سرگذاشتن مشکلات آمده اند ، مخصوصا” برادران متاهل، خواسته اند که هم به وظیفه دینی خودشان عمل کنند و هم توشه ای برای آخرت کسب کنند، #مسائل_امنیتی چون #اماناتی نزد شما عزیز هستند ، #امانت را #حفظ کنید.
هدفها یکی است ،#قدر_همدیگر را بدانید، #دوستی و#اخوت_اسلامی را پیشه خود سازید.