🌸🌸🌸❤️🌸🌸🌸
در مکتب ولایت
در محضر امام روح الله
راه امام ، عمل امام
🔰بگذارید برای #اسلام کار پیش برود
💢«اگر کسی به عکس من اهانتی کرد و جسارتی شد،راضی نیستم از من دفاع کنند. بگذارید برای اسلام کار پیش برود. » این عبارت را امام وقتی فرمودند که صبح آن روز بعضی افراد فریب خورده و مزدور تحت نام حزب خلق مسلمان در قم آشوب به راه انداختند. به مغازه ها حمله کردند و شیشه های بعضی مراکز و ادارات را شکستند و ضمن شعارهایی که علیه امام(ره) می دادند و عکسهای ایشان را پاره می کردند، قصد داشتند حتی به منزل امام(ره) حمله کنند که امام در نهایت آرامش فرمود: «بگذارید بیایند!»
#خاطرات_امام
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) |جلدچهار،صفحه ۲۷
کجایی اماما که یادت بخیر
شادی روح مطهر امام و شهدا صلوات
🌸🌸🌸❤️🌸🌸🌸
🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷🌼
بیست و چهارم اسفندماه/ سردار شهید عباس کریمی
در سال ۱۳۳۶ در قهرود کاشان چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در این روستا به پایان رسانید و وارد هنرستان شد. بعد از اخذ دیپلم در رشته نساجی، به سربازی رفت.
پس از فرمان امام خدمت سربازی خود را رها کرد و با پیوستن بهصف مبارزین در راه پیروزی انقلاب فعالیت داشت. سال ۱۳۵۸ به هنگام تاسیس سپاه کاشان به عضویت این نهاد درآمد و در قسمت اطلاعات مشغول به خدمت شد. تابستان سال ۱۳۵۹ داوطلبانه برای مبارزه با ضدانقلاب به کردستان رفت. شهید کریمی بعدها همراه سردار جاویدالاثر متوسلیان و شهید چراغی به جبهههای جنوب عزیمت کرد و بهعنوان مسئول اطلاعات عملیات تیپ محمد رسول الله (ص) به فعالیت خود ادامه داد.
در عملیات والفجر مقدماتی بهعنوان مسئول اطلاعات سپاه ۱۱ قدر (که تازه تشکیل شده بود) معرفی شد و مدتی مسئولیت فرماندهی تیپ سوم سلمان از لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) را برعهده داشت. با شهادت شهید همت در عملیات خیبر، فرماندهی لشکر را عهده دار شد. سرانجام در بیست و چهارم اسفندماه سال ۶۳ بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سرش با آب دجله وضو ساخت و نماز عشق را به قد قامت شهادت ایستاد.
💠#شهیدمهدی_کازرونی
فرماندهطرحوعملیات لشکر۴۱ثارالله
🍃🌸دو قلوهایش که به دنیا آمدند
برای نام گذاریشان گفت :
هرچی قـرآن بگه
قـرآن را که باز کـرد آیه آمد : " بشیراً و نذیراً "
اسم پسرهایش را گذاشت
بشیـر و نذیـز ...
کودکیهایی که کنار لبخندهای پدر
ناتمـام ماند . . .
در عملیات والفجر ۴ در مریوان براثر اصابت مستقیم خمپاره
بدنش از کمر به دو نیم شد و در حالی که ذکـر
برلب داشت در سن ۲۳ سالگی آسمانی شد .
#یادش_باصلوات
♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️
اینجا محفل عاشقان ولایت و شهداست
♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️
💕خاطره ای از حمید آقا💕
اگه یه وقت مهمون داشتیم و نزدیک ترین مغازه به خونه بسته بود،جای دیگه نمیرفت برای خرید!!!!میگفت این بنده خدا به گردن ما حق داره!!!حق همسایه رو باید بجا بیاریم و از ایشون وسیله بخریم چون نزدیک منزل ما هستن...بعد از شهادتش هر وقت بخوام برای نذری چیزی بخرم نگاه میکنم و نزدیک ترین رو به مزار شهدا انتخاب میکنم که حق همسایگی همسرمو به جا بیارم
شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی
💓💓💓💓💓
❣اینجا محفل عاشقان ولایت و شهداست❣
💓💓💓💓💓
💕💕💕🌷💞💞💞
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
مدافع حرم حمید سیاهکالی
❤️خاطره ای از حمیدآقا:
با همسرش قرار گذاشته بودند هر چی امام خامنه ایی بگن همونو انجام بدن،مثلا امام خامنه ایی فرمودند ملاک حرام و حلال نشان دادن در رسانه نیست،بنابراین هر برنامه و موسیقی گوش نمیدادندو شاید گاهی دیدن کارتون را اصلح میدانستند چون حداقل گناه چشم و دل به وجود نمیاورد
💕💕💕🌷💞💞💞
اینجا محفل عاشقان ولایت و شهداست
💕💕💕🌷💞💞💞
🍂همیشه میگفت: دوست دارم با زبان #روزه و تشنه لب مثل آقا اباعبدالله شهید شوم🕊
🍂و از طرفی میگفت: دوست دارم #چهره من را غیر از این که حالا هستم ببینید، و سفارش می کرد اگر من #شهید شدم نگذار بچهها صورت من را ببینند❌
🍂همان شد که #حسن میخواست، با زبان روزه، و بر اثر خمپاره💥 شهید شدند که از #صورتش چیزی باقی نمانده بود😔
#شهید_حسن_غفاری🌷
#شهدا
#تفکر
احتیاط کن ، توی ذهنت باشد که یکی دارد مرا می بیند ،
یه آقایی دارد مرا می بیند ، دست از پا خطا نکنم ، مهدی فاطمه خجالت بکشد ،
وقتی می رود خدمت مادرش که گزارش دهد شرمنده شود ، سرش را پایین بیندازد ، و بگوید ،
ماذر ! ، فلانی خلاف کرده ، گناه کرده ،
بد نیست ؟!!!!
فردای قیامت جلوی حضرت زهرا سلام الله علیها چه جوابی می خواهیم بدهیم !!.....
#شهیدسیدمجتبی_علمدار
📕 ستارگان خاکی
#صبحتون_شهدایی
التماس دعای فرج.....
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
محفل عاشقان شهدا
سبک زندگی شهدا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔴🍃 روایتی از روزهای آخر زندگی شهید چمران
"دکتر برای ما سمبل مقاومت و استقامت بود؛ اما انگار به تنگ آمده بود. هیچوقت او را آنقدر افسرده و خسته و ناراحت ندیده بودم. او ما را محرم خودش میدانست. با ما حرف میزد و درد ِ دل میگفت. ما هم هر دقت دل خسته بودیم از او قوت قلب میگرفتیم. آن روز (روز قبل از شهادت) اما دکتر جور دیگری تو حال خودش بود. در آن دشت سوت و کور، دکتر رو به خورشید سرخ رنگ غروب ایستاد و گفت:"خدایا، پیرم و دل شکسته. خسته ام. هیچ آرزویی ندارم. دنیا برام تنگه. فقط میخوام با خودت تنها باشم..."
دکتر برای سرهنگ رستمی خیلی گریه کرد. گفت:"رستمی برای این جنگ خیلی زحمت کشید."
فردا، عصر ۳۱ام خرداد، روی بیسیم اعلام کردند که دکتر آسمانی شد.
با شنیدن این خبر، سخت بهم ریختیم و شوکه شدیم. ده-بیست نفری سوار تویوتا شدیم و راه افتادیم طرف دهلاویه. توی راه به بچه هایی برخوردیم که پیکر دکتر را به دهلاویه میبردند. همه، پریشان و گریان، جمع شدیم دور دکتر و با معلم عشق مان وداع کردیم.
بعد از شهادت دکتر، ناخودآگاه یک یأس و جدایی افتاد تو بچه ها، نمیدانم؛ شاید طبیعت آدمیزاد، اینطور باشد که همیشه و همه جا به تکیه گاه نیاز دارد. ما دلبسته ی دکتر بودیم. او، هم فرمانده جنگ بود و هم فرمانده دل های ما. بدون دکتر، هیچ کاری انگار از ما ساخته نبود. مثل بچه ی بی پدر، پریشان بودیم..."
📚 #کوچه_نقاش_ها ، ص ۱۷۹
👇👇👇👇👇
اینجا محفل عاشقان ولایت و شهداست
با شهدا تا شهدا
👆👆👆👆👆