در مکتب ولایت
در محضر امام روح الله
#احترام_به_نام_محمد_و_علی
امام در پاریس می خواستند كفش بپوشند، پایشان را كه بلند كردند تا روی روزنامه بگذارند، سئوال كردند: مثل اینكه این روزنامه ها ایرانی هستند؟ عرض كردند: بله آقا، ولی این صفحه آگهی هاست. با این حال پایشان را روی روزنامه نگذاشتند و فرمودند: شاید یك اسم محمد یا علی در اینها باشد.
کجایی اماما یادت بخیر
شادی روح امام #صلوات
در مکتب ولایت
در محضر اهلبیت(ع)
امام رضا علیه السلام:
هر که نمی تواند کاری کند که به سبب آن گناهانش زدوده شود بر محمد و آل او بسیار صلوات فرستد ٬ زیرا که آن ٬ گناهان را ریشه کن میکند.
🗒میزان الحکمه ج۴ ص ۳۰۱
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
#شبتون_شهدایی
با شهدا تا شهدا
#سردارشهیدمرتضی_جاویدی
#خلوص_افتادگی_و_گمنامی_شهدا
هرگاه از مسئوليتش در #جبهه سوال می کردم با کمال #فروتنی جواب میداد من فقط يک #خدمتگزارم، سرباز #امام_زمان هستم. من هیچ کاره ام
همه کاره بسیجی ها هستند که منم خدمتگزار آنها هستم
کجایند مسئولین بی ادعا
کجایند مردان خوب خدا
کانال سبک زندگی شهدا
@sabkezendegishohada
در محضر عارفان
#آیت_الله_بهجت
دفترچه خاطرات
آقای قدس می گوید:🌺
« یه روز چند دقیقه زودتر برای درس به خانه آقای بهجت رفتم، دیدم پیرمردی نشسته و آقا به او توجهی خاص دارد، بعد از دقایقی آقا فرمود: ایشان آن پیرمردی هست که هرگز بی وضو نمی خوابد، اگر شبها چندین بار هم بیدار شود باید حتماً وضو بسازد. »
کجایند مردان خوب خدا
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و دودمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
همیشه #ماندن
دلیل #عاشق بودن نیست
#مردان خدا رفتند که #ثابت کنند
#عاشقند . . .
#سردارشهیدسعیددرگاهی
که خانه وخانواده را تنها گذاشت و
به عشق خدا و اهل بیت علیهم السلام
و ولایت رهسپار جبهه های نبرد حق علیه باطل شد
و روح باعظمت و پاک و مطهرش از خاک بر افلاک پرواز کرد و در عرش الهی آرام گرفت
یاد و نامش آکنده از عطر گلهای بهشتی باد
شادی روحش #صلوات
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
🔴 #سالگرد_ازدواج💞💍
💠 سالگرد ازدواجمان بود. فکر نمیکردم که یادش باشد. داشت توی زیرزمین خانه کار میکرد. مغرب شد. با همان لباس #خاکی و گچی رفت بیرون و با دسته گل و #شیرینی برگشت.
💠گفتم: «تو این طوری با این سر و وضع رفتی شیرینی فروشی؟» گفت: «آره مگه چه اشکالی داره؟ #سالگرد ازدواجمونه؛ نباید شیرینی و گل میگرفتم؟» گفتم: «وقتای دیگه اگه خط اتوی لباست میشکست، حاضر نبودی بری بیرون.» گفت: آره، اما اگه میخواستم لباس عوض کنم، شیرینی فروشی #تعطیل میشد.»
#شهید_سید_محمد_مرتضی_نژاد
شادی روحش صلوات