*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
درسال 89 در یزد یک رزمایش برگزار کرده بودیم و سردار سلیمانی به یزد آمده بود و تحت تأثیرمدیریت خوب شهید الله دادی قرار گرفت و از وی دعوت کرد تا به سپاه قدس بپیوندد.
سردار سلیمانی از سردارالله دادی پرسید: آیا همسر شما راضی است؟
شهید الله دادی گفت : باید ازخودش بپرسید.
شب شهید الله دادی وهمسرش مهمان سردار سلیمانی بودندو سرداراز همسر شهید درباره تصمیمش پرسید و خانم کار دوست، همسر شهید الله دادی به سردار سلیمانی گفت : هر طور که صلاح اسلام و دین اسلام و صلاح نظام مقدس اسلامی است عمل کنید.
#سالروز_شهادت🌷🕊
#سردارشهیدمحمدعلی_الله_دادی
#یادعزیزشان_باصلوات
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
👈جوان ایرانی، پایه گذار حشدالشعبی عراق
این دلاور ایرانی را باید مبدع فرهنگ بسیجی در میان عراقی ها نامید. همان چیزی که اکنون به عنوان حشد الشعبی در میان عراقی ها نام گرفته و یکی از قدرتمندترین تشکیلات های نظامی مردمی منطقه است.
این جوانِ بهبهانی، هنگامی که فرماندهی «تیپ 9 بدر» را پذیرفت، با همراهی مجاهدین عراقیِ مقلد امام امت، گردان های توابین و احرار را نیز از میان اسیران عراقی تشکیل و "لشکر قهرمانِ ۹ بدر" را بنا نهاد.
عملیات های بسیاری شاهد جانفشانیِ رزمندگان لشکر ۹ بدر در جبهه حق علیه باطل در دفاع مقدس بود و حالا بسیاری از تربیت شدگان این فرمانده، امروز به یاد او سازمان بدر را در عراق، پایه گذاری کرده اند. شهید گرانقدر ابومهدی المهندس از جمله شاگردان این شهید و معاون ایشان در لشکر بدر بود.
📎پ ن: ۲۸ دیماه ۱۳۶۵
سالروز شهادت سرلشکر شهید اسماعیل دقایقی گرامی باد.
#شهید_اسماعیل_دقایقی🌷
#عملیات_کربلای_پنج
#شلمچه
یاد عزیزش با صلوات
شهیدان را کجا ما می شناسیم
شهیدان را شهیدان می شناسند
سردار سلیمانی از یار وفادارش شهید الله دادی میگوید
سلیمانی عزیز: 🎤
ویژگی هایی که شهید الله دادی را با آنها میشناختم این بود که این شهید بزرگوار علیرغم تمام مسئولیتهای اجتماعی و نظامی که داشت هیچگاه آلوده به شهرت طلبی نشد. به گونه ای که اگر از مردم پاریز بپرسید که یک چهره مذهبی و اجتماعی معرفی کنند، بی تردید شهید الله دادی خواهد بود.
روحش شاد و یادش گرامی باد به برکت صلوات
👆👆👆👆👆
حضور سردار سلیمانی در قبر شهید الله دادی و دفن این شهید توسط حاج قاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایتی از روضههای ساده حاج قاسم در خانه پدری
🕊🌷🕊🌷🕊
🕊🌷🕊
🕊
در محضر شهدا
#وصیت_شهید
ﺍﮔﺮ ﺟﺴﺪم ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﺷﺪ ، ﺍﻓﺴﻮﺱ ﻣﺨﻮﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﺟﺴﺪ ﻫﺮﮐﺠﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺑﺮﺍﻧﮕﯿﺨﺘﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪﺷﺪ ،
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺗﺎﺳﻔﯽ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ و ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺮﺑﺖ حضرت ﺯﻫﺮﺍ (س) ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺷﻮﺩ .....
#شهیداحمد_امینی
یاد عزیزش با صلوات
🕊
🕊🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊
*﷽*
در مکتب نبوت
در محضر آقا رسول الله (ص)
👈سستی انسان در نماز
🌻پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
🌱کسی که در نماز سستی کند، در قبر به غصه شدید و تاریکی، تنگی قبر و عذاب قبر تا قیامت و محرومیّت از بشارت ملائکه رحمت مبتلا میشود، حشر او در محشر بصورت الاغ خواهد بود نامه عملش را به دست چپ میدهند و حسابش طولانی میشود.
🌱پیامبر اکرم (ص) در باب احوالات برزخی مردم فرمودند:
🌱پس از آن بر جمعیتی گذشتم که سر و صورت هایشان را با سنگ شکسته و له میکردند. از جبرائیل پرسیدم: آنها کیستند؟
🍃گفت: جمعی از امت تو هستند که نماز عشاء را نخوانده، از روی غفلت و اهمیّت ندادن به نماز آن را ترک کرده اند.
📚: نصایح، ص ۱۰۸، ح ۵۲
هدیه به آقا رسول الله (ص)صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
وارد مجلس که میشوم چشمهایم دنبال چهره آشنایی است که سخت مشتاق دیدارش هستم. بانی مراسم. بالای مجلس نیست، میگویم شاید هنوز نیامده، که میبینم جلو خودم نشسته. وسط مجلس. ساده و بی ریا!!
این همان ژنرال سلیمانی است که اسمش در همه لیستهای سیاه دنیای استکبار به چشم میخورد. همان که در کنگره آمریکا برای شهید کردنش نقشهها کشیدهاند.
او حالا با لباس سیاه نشسته روی گلیمی و حواسش هست به جوانکی که سینی چای میان مهمانها میچرخاند و به او یادآوری میکند که برای آن چند نفر هم که تازه آمدهاند چای ببر!!
احوالپرسی می کنم، چند لحظه بعد که او یک چشمش به حاج آقا عسکری سخنران مجلس و یک چشمش به مهمان های تازه وارد است، کاغذی از جیبم در می آورم و این سروده قدیمی ام را تا آنجا که می توانم خوش خط می نویسم و می گیرم به طرفش
از آن روزی که چشمان تو تر بود
مرا درد تو سلاخ جگر بود
الهی کاش وقتی دشمن آمد
دل من بین آن دیوار و در بود.
شعر را می خوانَد، با نگاهی سرشار از مهربانی و تشکر کاغذ را تا می کند می گذارد توی جیب پیراهنش.
🎤: روایتی از احمد یوسف زاده، از مراسم فاطمیه در بیت الزهرا
📚: شاید پیش از اذان صبح
#یادعزیزشان_باصلوات
📸 تصاویر ماندگار و به یاد ماندنی از سردار سلیمانی عزیز
«حسن منصوری» از بسیجیان «لشکر 41 ثارالله» درباره یک قطعه عکس از یادگارهای حضورش در میادین دفاع مقدس، خاطره ای به این شرح بیان کرده است:
« یکی از روزهایی که در مقر «لشکر41 ثارالله» در نزدیکی اهواز مستقربودیم، من و «محمد جواد زادخوش» و یکی ازدوستان که دوربین عکاسی داشت، برای عکس گرفتن از سنگر بیرون زدیم که با «سردار سلیمانی»فرمانده لشکر، مواجه شدیم. به محض دیدن «حاج قاسم» تصمیم گرفتیم با ایشان هم یک عکس یادگاری بگیریم. «حاج قاسم» چون «محمد جواد» را به واسطهی آشنائی با برادر بزرگترش می شناخت و از شوخ طبعی و چقر بودنش خبر داشت، همان طور که از روبرو، سمت ما می آمد، از همان دور به «جواد» گفت:«من با شما عکس نمی گیرم.» جواد هم بی معطلی و باخونسردی گفت:«ما که نمی خواهیم با شما عکس بگیریم. می خواهیم دوربینمان را به شما بدهیم تا از ما عکس بگیرید.» حاج قاسم که جاخورده بود، لبش به خنده باز شد و آمد کنارمان ایستاد و عکس یادگاری گرفتیم که این همان است»
بد نیست بدانیم عاقبت بسیجی شوخ طبعِ «خانوکی» چه شد. «محمدجواد زادخوش» که به سال 1344 در «خانوک»(شهری در جنوب «زرندِ» کرمان) به دنیا آمده بود، به تاریخ 21 اسفند 1363 شمسی، در «عملیات بدر» خرقهی شهادت پوشید.
سمت چپ محمدجواد
یاد سردار عزیزمان بخیر
یاد عزیزش با صلوات
در مکتب شهادت
در محضر پدران شهدا
🌷شهیدی که برای رفتن به جبهه اعتصاب غذا کرد
پدر شهید عباس علومی :🎤
عباس از اوایل تشکیل بسیج عضو فعال پایگاه حزبالله بود و در کارهای فرهنگی و تبلیغاتی بسیج استعداد زیادی داشت که اثرهای مفید او باقی است. وقتی خبر قبول شدنش را شنیدم، خیلی خوشحال شدم. گفتم عباس! حالا که دانشگاه قبول شدهای، دیگر به درسهایت برس. گفت بابا! تا زمانی که جنگ هست، دانشگاه جبهه واجبتر است.
برای رفتن به جبهه و جلب رضایت من چند روز اعتصاب غذا کرده بود، اما من طاقت نیاوردم و یکی از همان شبها سر شام گفتم خانم! صدایش کن، کارش دارم. پیشم آمد. گفتم خیلی دوست داری بروی جبهه؟ گفت بله، باباجان. گفتم پس برو آن کاغذ را بیاور برایت امضا کنم. با خوشحالی رضایتنامه را آورد و من زیرش را امضا کردم.
کنارم نشست و غذا خورد. فردای آن روز از آن برگه چند تا کپی گرفت. وقتی علتش را که پرسیدم، گفت از این به بعد هر وقت خواستم بروم جبهه، دیگر مشکل ندارم.
شادی روح #شهید_عباس_علومی صلوات
یاد عزیزش با صلوات
*﷽*
#مسابقه_شهدایی
در مکتب ولایت
در محضر امام روح الله
همسر امام خمینی ۱۵سال در آب و هوای گرم نجف مشکلات را تحمل کرده و همه جا همراه امام بودند.
در حالی که در خانواده پدری شان در رفاه به سر میبردند و دختر خانم ۱۵ ساله بیش نبود، که به خانه امام وارد شدند.
مثل اینکه در آن موقع قم را دوست نداشتند ولی هرگز این مسئله را نزد امام اظهار نکرده بودند.
امام همیشه در پاسخ ما که می پرسیدیم چه کنیم شوهرانمان به ما این همه علاقه مند باشند؟
می گفتند: اگر شما هم این قدر فداکاری کنید، همسرانتان تا آخر همین قدر به شما علاقه خواهند داشت.
📚: مهدی سیرت
#یادعزیزشان_باصلوات