📸 تصاویر ماندگار و به یاد ماندنی از دفاع مقدس
شیشه شیر بچه وسطِ میدانجنگ !!
«صدام حسین هنوز باید شیر بخورد»
این رجزخوانی مرحوم حاج بخشی در
عملیات والفجر۱۰ برای صدامحسین بود
اسفند ماه ۱۳۶۶
منطقه دربند عراق
#پیرمردان
#دفاع_مقدس
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
داستان امام حسین(ع) و شیخ رجبعلی خیاط
شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید:
« یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم.
وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ.
شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد.
وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد....
او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند:
شیخ رجبعلی!
روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند
و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی.
مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟
📚کتاب طوبای کربلا …صفحه 141
بهشت، همیشہ نباید
درختانے داشته بـــــاشد ڪہ
رودهایے از پـــایینش جـــــریان دارند..!
گاهے بیــــابانیست ڪہ #خون_شهـدا
در آن جاریست...
#شهید_هادی_ثنایی_مقدم
یاد عزیزش با صلوات
#سخن_عشق 💌
حاجعمّاࢪمیگفت:
اگہدࢪخواستہهایٺ
حڪمتخداࢪا
دࢪنظࢪبگیࢪے!
هیچوقتناࢪاحٺ
نخواهےشد...👌🏼🌻
#شہیدمحمدحسینمحمدخانے✨
یاد عزیزش با صلوات
#روایت_عشق 💌
روایاتی از سرداردلها♥️سلیمانی عزیز
در ایام ماه مبارک رمضان یک شب برای سربازان برنامه افطاری داشتیم. تمام سربازان تشکیلات نیرو چه در داخل ستاد و چه در بیرون ستاد در این مراسم شرکت میکردند حاج قاسم تأکید میکردند که در این مهمانی هیچ کم و کسری نباشد. یک افطاری دیگری هم برای پرسنل داشتیم و در این مهمانی از راننده اتوبوس تا سرادارن حضور داشتند اگر امکانات فراهم بود خانوادههای پرسنل هم شرکت میکردند. همان غذای پادگان در مراسمات صرف میشد و اجازه نمی داد که غذای دیگری باشد
مرد خوب خدا
مرد بی ادعا
#علمدار_کمیل
هر چه آب و غذا مانده بود را به ابراهیم تحویل دادیم. او به هر پنج نفر یک قمقمه آب و کمی غذا داد. به آن پنج اسیر عراقی هم هر کدام یک قمقمه آب داد! برخی از بچه ها از این کار ناراحت شدند اما ابراهیم گفت: آنها مهمان ما هستند.
#شبیه_ترین_به_علمدار_کربلا
#روایت_عشقّ 💌
♥️ حمزه شهدای مدافع حرم ♥️
از عراق برگشت، گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریه بروم!
گفتم: با چه خاطرجمعی چنین حرفی میزنی؟؟
گفـت: بابا به من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیره من در اعزام هستم.
میگفت: یک روز، بعد اذان صبح به حرم حضرت عـباس علیه السلام رفتم..
خیلی دور ضـریح خـلوت بود.
با قمر بنیهاشم علیه السلام عهد کردم.. از او که اولین مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم.
مردد بودم اینجا بمانم یا به سوریه بروم!
عاجزانه خواستم..
در حرم را بسته بودند..
ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما الهامی به من شـد که دعوت شدم و آقا مرا پذیرفت.
پدر شهید مدافع حرم حمید قاسمپور گفت: ۱۳ فروردین ۹۵ که خانطومان سقوط کرد، حدود یک ساعت دشمن به خاکریز ما ورود کرده بود.
حرامیها بالای سر حمید رسیده بودند و در حرکت خبیثانهای جگرش را از بدنش بیرون کشیده بودند.
#شهید_حمید_قاسم_پور🌷
ولادت: ۱۳۷۲/۲/۱۶ ، آباده فارس
شهادت: ۱۳۹۵/۱/۱۳ ، سوریه
#روایت_عشق💌
می گفت خواهرم: دوست ندارم از وسایل خوشبو کننده استفاده کنم که بوی تندی، دارد، زیرا فکر می کنم استشمام بوی خوش از نامحرم گناه دارد. در واقع با این حرفش به گونه ای ما را نصیحت می کرد.
روزی روسری نازکی بر سر داشتم، وقتی مرا دید با خشمی که در صورتش احساس کردم دستش را بروی چشمانش گذاشت و گفت: کار بدی کرده ای و باید سریع حجابت را کامل کنی، چون بر بی حجاب نان خوردن حرام است.
نباید الگویتان حضرت زهرا(س) را فراموش کنید.
راوی: خواهر شهید
📚: فاتحان خرمشهر
#شهیدعبدالله_نجفی
#یادعزیزش_باصلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایت_عشقّ 💌
🎤 راوی: رهبر معظم انقلاب
🎥 بعد از شهادت، موتورم را بفروشید، مبادا درس خواندنم ضربهای به بیتالمال زده باشد!
دختری که قول میدهد ...
یک روز حاج قاسم دختر ۴ساله ام را در آغوش گرفت و از او پرسید:
"میخواهی چه کاره شوی؟ "
گفت: دکتر.
سردار گفت: "دکتر خوبی بشو که به اسلام خدمت کنی."
حالا بعد از شهادت حاجی، دخترم می گوید من به حاج قاسم قول دادم. باید دکتر شوم.
اگر شهید نمیشد باید شک میکردیم!
شهادت، حق حاج قاسم بود.
🎤راوی: یکی از اهالی روستای قنات ملک
#روایت_عشقّ 💌
روایاتی از سرداردلها♥️سلیمانی عزیز
هر وقت هم بین گروههای مختلف مسلمان در عراق اختلافی رخ میداد به شهید سلیمانی رجوع میکردند. حرفی که سلیمانی میزد برای گروههای عراقی فصلالخطاب بود به عبارت دیگر حاج قاسم محور وحدت گروههای مسلمان در عراق بود شیعه و سنی حرف او را فصلالخطاب میدانستند سران گروههای مختلف نهضتی و دولتی عراقی همگی گوش به فرمان حاج قاسم بودند شهید ابومهدی المهندس با اینکه نفوذ زیادی در بین گروههای عراقی داشت ولی حرکتی را در عراق بدون مشورت با ایشان انجام نمیداد. مواقعی که ابومهدی در تهران بود هفتهای دو روز معمولا با سردار سلیمانی جلسه میگذاشت و یکی از کسانی که گروههای عراقی را نزد حاج قاسم میآورد تا اختلافشان حل شود همین شهید ابومهدی بود بعضا هم حاج قاسم با ابومهدی جهت حل اختلاف گروههای عراقی به عراق میرفتند. شهید سلیمانی احساس میکرد که اگر اختلافات بین گروههای عراقی عمیق شود موجب بهم ریختن اوضاع میشود. شهید ابومهدی و شهیدسلیمانی دو رکن اصلی پیروزی جبهه مقاومت در عراق بودند
🎤 راوی: سردار شجاعی
#روایت_عشق 💌
#شهیدقدرتاللهعبودی 🕊
شهید عبودی نمازهایش به موقع بود و به #نمازاولوقت خیلی اهمیت می دادی نماز شبش هیچ وقت ترک نمی شد و حتی در #سوریه که خیلی خسته بودند و با کمبودِ آب هم مواجه بودند. دوستانش می گفتند ته مانده آب های بچه ها را جمع می کرد و در آن سوز و سرما تجدید وضو می کرد و #نمازشب می خواند.
همسرشان می گویند:
نیمه شب که برای نماز شب بیدار میشد بعد از نماز شب، زیارتنامه همه #ائمه راکه در گوشیِ موبایلش داشت می خواند و به زیارت #حضرتزینب که می رسید با دو دست به سرِخودش می زد و ضجهه می زد و گریه می کرد.
شادی روح مطهرش صلوات 🦋
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ🍃 مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺