eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
993 دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
7.5هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
#خاطرات_شهید لباس های شسته شده سرهنگ خلیل صرّاف زمانی که در قرارگاه رعد بودیم.گاهی بچه ها هنگام رفتن به حمام لباسهای چرک خود را کنار حمام می گذاشتند تا بعدا آنها را بشویند.بارها پیش آمده بود که وقتی برای شستن لباس هایشان رفته بودند،آنها را شسته و پهن شده می یافتند و با تعجب از این که چه کسی این کار را انجام داده،در شگفت می ماندند. سرانجام یک روز معما حل شد و شخصی خبر آورد که آن کس که به دنبالش بودید،کسی جز تیمسار بابایی،فرمانده قرارگاه نیست.از آن پس بچه ها از بیم آنکه مبادا زحمت شستن لباس هایشان بر دوش جناب بابایی بیفتد،یا آنها را پنهان می کردند و یا زود می شستند و دیگر لباس چرک در حمام وجود نداشت. #سردارشهید_خلبان_عباس_بابایی روحش شاد و یاد و نامش آکنده از عطر گل های بهشتی باد به برکت صلوات
۱۵ مرداد ۱۳۹۸
🌹این پلاک و استخوان از من به صف جامانده است 🌹نقطه پرواز سرخی بود آنجا مانده است 🌹من خودم از شوق می رفتم تنم افتاده بود 🌹درمقام وصل فهمیدم که سر جامانده است یاد و امام و شهدا صلوات
۱۵ مرداد ۱۳۹۸
۱۵ مرداد ۱۳۹۸
عباس بابایی صبح روز پانزدهم مرداد ماه، (روز عید قربان) سال ۶۶ به همراه یکی از خلبانان نیروی هوایی (سرهنگ نادری) به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای آموزشی اف–۵ از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد. پس از انجام مأموریت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزی، هدف گلوله‌های تیربار ضد هوایی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله به شهادت رسید. یکی از راویان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ درباره این واقعه نوشته است: «به دنبال اصابت گلوله به هواپیمای سرتیپ بابایی و اختلالی که در ارتباط هواپیما و پایگاه تبریز به وجود آمد، پایگاه مزبور به رابط هوایی سپاه اعلام کرد که یک فروند هواپیمای خودی در منطقه مرزی سقوط کرد؛ برای کمک به یافتن خلبان و لاشه آن هر چه سریعتر اقدام کنید. مدت کوتاهی از اعلام این موضوع نگذشته بود که فرد مذکور مجدداً تماس گرفت و در حالی که گریه امانش نمی‌داد، گفت: هواپیمای مورد نظر توسط خلبان به زمین نشست ولی یکی از سرنشینان آن به علت اصابت تیر در داخل کابین به شهادت رسیده است.« راوی در مورد بازتاب شهادت بابایی در جمع برادران سپاه نوشته است: «برخی فرماندهان ارشد سپاه در جلسه‌ای مشغول بررسی عملیات بودند که تلفنی خبر شهادت تیمسار بابایی به اطلاع برادر رحیم ...
۱۵ مرداد ۱۳۹۸
دستش خالی بود پرسیدم: ساعتت کو؟😳 خیلی بی تفاوت گفت: یکی از بچه ها ازش خوشش اومد گرفت نگاهش کنه گفتم ماله خودت....😍 حرصم گرفت...😡 گفتم: علی اون کادوی سرعقدمون بود تبرک مکه بود بنده خدا بابا با چه ذوق و شوقی برای دامادش گرفته بود. رادوی اصل بود.😔 سری تکان داد و گفت: اینقد از این ساعت ها باشه و ما نباشیم.👌 تا توانی دلی ب دست آور...🌷 🌹 شبتون شهدایی رفقا 💐👋
۱۵ مرداد ۱۳۹۸
#روایتگری ❇️توکل بر خدا ✅مردم #توکل_بر_خدا یعنی کاری که #حاج_مهدی_کازرونی کرد!!! تو عملیات ثامن الائمه بود جلوی سنگر عراقی ها تیر خورد و پاش زخمی شد. تفنگش یه خشاب بیشتر نداشت، از پاش داشت خون میومد ولی طاقت آورد،با همون پا جلو رفت و به سرباز عراقی اسلحه کشید!!! سرباز عراقی از ترس تفنگشو انداخت و تسلیم شد، اصلا خبر نداشت که ۴ تا سرباز عراقی دیگه هم پشت سرش هستند... خلاصه حاج مهدی با همون یه اسلحه ۶ تا عراقی رو تسلیم شده آورد این طرف خاک با همون پای زخمی!!! اون روز وقتی پیش بچه های ما رسیدند همه از خوشحالی #تکبیر میگفتند. هیچ کس باورش نمی شد که او با اسلحه خالی تنها با یک خشاب ۵ تا عراقی تحویل داد!!!! ✅او دنیایی #توکل داشت توکل به #خدا نه #کدخدا!!!! روح مطهرش شاد و یادش گرامی باد به برکت صلوات
۱۵ مرداد ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۵ مرداد ۱۳۹۸
✍ خاطره شهید یک طرح عملیاتی را بچه های قدیمی جنگ ریخته بودند و به قول معروف جمع شده بود و میخواست اجرایی بشه... مرتضی چند روز بود از مرخصی برگشته بود، همون روز آمد منطقه، فرمانده صداش زد و داشت نقشه را برایش توضیح می داد؛ مرتضی همینطور با اون نگاه نافذش داشت نگاه میکرد؛ صحبت های حاجی که تمام شد، مرتضی شروع کرد به شمردن نقص ها، آن قدر مستدل و کارشناسی شده درباره ی توان نیروها و امکانات سنگین و سبک نیروهای خودی و دشمن سخن گفت که همه را مجاب کرد. طوری که طرح عملیات را کلا مرتضی عوض کرد. #شهید_مرتضی_حسین_پور شهید مدافع حرم #فرمانده شهید حججی #سالروز_شهادت شادی روحشان صلوات •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
۱۶ مرداد ۱۳۹۸
بسم رب الشهدا 🌹 شعری از شهید محمدرضا تورجی زاده: 💕 هیهات مصیبتی است تنها ماندن.... 💕 هنگام رحیل همرهان جا ماندن..... 💕 سخت است زمان هجرت هم قفسان... 💕 مبهوت قفس شدن ز ره واماندن.... 💕 در چون و چرای حسرت هستی تا چند... 💕 تا چند اسیر خود سری ها ماندن... 💕 در حسرت پر کشیدن از دام وجود... 💕 ماندیم و نبودی در خور ما ماندن... 💕 مشتاق رحیل و بال و پر سوخته ایم... 💕 سخت است در این سرا خدایاماندن... 🕊 شاعر : شهید محمدرضا تورجی زاده 💝 شادی روح امام و شهدا صلوات
۱۶ مرداد ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی پدر پای پسرش را می‌بوسد بوسه پدر شهید عباس بابایی بر پای فرزند شهیدش🌹 🆔 @masoodzakizadeh
۱۶ مرداد ۱۳۹۸
#آیا_میدانید_که... آیا می دانید شهیدان حمدالله و علی قربانعلی پور قبل از اینکه باهم پسر عمه و پسر دایی باشند باهم ‌#رفیق صمیمی بودند.... #رفاقتی که از مدرسه شروع شد #رفاقتی که در اعزام به جبهه باهم ادامه یافت #رفاقتی در مفقودشدن همزمانشان آسمانی شد واین #رفاقت با برگشت همزمانشان به زمینیان اثبات شد آری شهدا چنین رفیقانی هستند.... شادی روحشان صلوات♥️♥️
۱۶ مرداد ۱۳۹۸
وقتی روز معلوم شد، دو هفته 📆بعد (از نوشته شدن اسمش تو اعزامی ها) رفتیم امام زاده شاهزاده حسین، آنجا محسن زنگ خورد، فکر کردم یکی از دوستانش👥 است یواشکی گفت: آماده می‌شم، گفتم: کی بود؟ میخواست از زیرش در برود پاپی‌اش شدم گفت: فردا صبح . احساس کردم روی زمین🌏 نیستم، پاهایم دیگر نداشت، سریع برگشتیم نجف آباد،🏘 گفت: باید اول به پدرم بگم اما نباید هیچ بویی ببره ناراحت میشه، ازم خواهش کرد این لحظات را تحمل کنم😔 و بدون گریه بگذرانم تا آب ها از آسیاب بیفتد، همان موقع عکس🖼 پروفایل را عوض کردم: من به چشم👀 خویشتن دیدم که میرود ... ‌ ✍ به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 شادی روحش صلوات •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
۱۶ مرداد ۱۳۹۸