#مکتب_سردار_سلیمانی
حاج قاسم خیلی سخاوتمند بود. اگر یک انگشتر ارزشمندی در دستش بود و میگفتیم چه زیباست! سریع در میآورد و هدیه میداد.
یکی از دوستان در ستاد بازسازی عتبات ایلام در جلسهای سؤالی درباره ساعت سردار سلیمانی پرسید که همان لحظه پشت تریبون حاج قاسم ساعتش را درآورد و هدیه داد.
وقتی هم بچههای زیرمجموعه مریض میشدند از هیچ کوششی دریغ نمیکرد. آقای خاکسار تومور مغزی گرفت که خرجش بالا میشد. همان موقع گفت که خانه من را بفروشید و درمان او را شروع کنید. جدی هم میگفت اما خدا خواست و نیازی به فروش خانه سردار نشد.
#حاج_قاسم🌷
محسن با موتور تصادف ڪرد و پایش مو برداشت .❗️
آتل بندی شد دراز به دراز افتاد گوشہ ی خونہ .
با رفقا قراࢪ گذاشتیم بریم سری بھش بزنیم .
گفتنـد دست خالے نریم ...
ڪہ من این امر خطیـر را به عھده گرفتم 😁
نامردی نڪردم یڪ هندوانہ ده ڪیلویے گرفتم .
چھار نفری سرش خراب شدیم 😁
گفتم : بگو نہ شیرینے میخوایم نہ چای ...
فقط سینے بیارن این را پارھ ڪنیم .
با شوخے و مسخره بازی نصف این هندوانہ
را بہ خوردش دادیم . 😅
بد جور رڪب خورد اواسط شب محسن زنگ زد :
نامردا ! پدرم در اومد هے باید با این پا
خودم را بڪشونم سمت دستشویے 😞😂
شهید_محسن_حججی 🌷
شهید در دوران کودکی پدرش را از دست دادو نزدناپدری زندگی می کرد و غم فراق پدر او را اذیت میکرد اما مثل کوه در برابرسختی ها ایستادگی می کرد. روزهای تعطیل که مدرسه نمی رفت و یا روزهایی که مدرسه تعطیل می شدحتی بعد ازظهرها برای وی فرصتی بود؛میرفت سرکارو کار می کرد تا خرج مدرسه را در بیاورد از کارگاه بلوک زنی گرفته تاهرکاری بتواند پول در بیاوردبرایش عارنبودمثل یک مردکارمی کرد با توجه به این که اهل کار و تلاش بود در زمینه درس ازما جلوتر بود ورزش هم می کرد او درسنگر علم و دانش و هم درسنگرمبارزه با دشمن کم نمی آورد شهید ازتمام لحظات زندگی استفاده می کرد و الگویی بودبرای همه دوستان و اطرافیانش.
شهید رمضان صادقی 🌷
دوست دارم اگر شهـید شوم ،
پیڪری نداشتہ باشم
از ادب دور است ، نزد سیدالشهدا
سالم و ڪفن پوش محشور شوم
اگر پیڪرم برگشت ،
دوست دارم سنگ قبری برایم نگذارند
برایم سخت است ،
سنگ مزار داشتہ باشم
و حضرت زهـرا بی نشان باشند
"شهـید محمد عبداللهـی🌷
فردی کم حرف و ازمجاهدین فی سبیل الله بود. حتی ماشین شخصی خود را در اختیار کارهای عموم بسیج و سپاه قرار می داد. یادم می آید روزی ماشین او را به سپاه آوردند.سقف او کاملا سوراخ شده بود. میگفت:فدای سر امام زمان (عج)، ماشین چه ارزشی دارد.
شهید رحمت الله محسنیان 🌷
تو وصیتنامش فقط با پدر و مادر و خواهرش حرف زده و اخرشم یه بوس آبدار براشون نوشته بود ، اینجورے👇
بوووووس پدر و مادر عزیزم😘😘
بووووس خواهرای گلم😘😘
شهیدعماربهمنی🌷
بالگردش تیر خورد و سقوط کرد اسیرش کردند،نمیذاشتند نماز بخونه ولی او با هر سختی که بود میخوند معروف شد به شهید نماز،عراقی ها تیر بارانش کردند
مثل نماز ظهر عاشورای شهدای کربلا
جان دادند اما نماز را از دست ندادند
این یعنی نماز بالاتر از جان ماست
شهیدحسین_قاسمی🌷
در مکتب سردار سلیمانی
در محضر مردان خدایی
شهید جواد پوررشیدی🌷
هوا خیلی گرم بود. چادر مرتب از سرم کشیده میشد. بچه تو بغلم گریه می کرد و ساکی هم که خورد و خوراک خریده بودم به دستم سنگینی می کرد.
خدا خدا میکردم کاش در این شهرک ماشین می آمد و مرا می رساند. گریه بچه مرا به تنگ آورده بود. چند دقیقه زیر درخت روی تکه سنگی نشستم...
ماشینی را از دور دیدم خوشحال شدم خواستم دست بلند کنم که مرا برسان دیدم جواد با دوستش بود که بوقی برایم زد و رفت....!
ده قیقه گذشت، برگشت، دوباره بوقی برایم زد. خودش تنها بود و این بار خیلی عصبانی شدم، شاید دارد من را مسخره میکند. او که می بیند من به چه سختی می روم، پس چرا نگه نداشت؟
دقایقی بعد صدای بوق موتوری را شنیدم.
گفتم: بنده ی خدا! بیا برو مزاحم نشو، برادرم مرا نرساند، تو می خواهی با موتور مرا برسانی؟
صدایی شنیدم که گفت:خواهر جان! شهربانو! رویم را برگرداندم، جواد بود مثل همیشه می خندید و گفت: پس چرا به من خیره شدی، بیا عزیز برادر، سوار شو تا برسانمت...
دو روز بعد که می خواست به روستا برود به خانه ما آمد و گفت: با مادر و پدر کاری نداری، چیزی نمیخوای برایت بیاورم؟
گفتم: نه دستت درد نکنه....
گفتم:خب حالا با ماشین می رویی یا موتور؟ گفت: از تو بعیده خواهر، اون ماشین مال سپاه است، فقط می توانم سر کار با آن باشم و کارهای اداری را انجام بدهم، غیر از آن حرام است...
پدرم همیشه از حلال و حرام گفته بود؛ که من فکر می کردم فقط خوردن و آشامیدن است. نه چیز دیگری. متوجه شدم چرا آن روز با ماشین مرا نرساند.
📚: مثل باران
کجایند حافظان بیت المال؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب ولایت
در محضر امام خامنه ای
🎥جانباز نابینا در دیدار امام خامنه ای
💢 ما جانبازان نابینا، در زمان #جنگ چشمانمان را لب مرزها گذاشتیم تا دیدهبان همیشه بیدار این کشور باشد تا احدی جرات نکند نگاهی به کشور بکند!
#لبیک_یا_خامنه_ای
در مکتب سردار سلیمانی
در محضر مردان الهی
نخبه شهید داریوش رضایی نژاد🌷
داریوش در خانه اجاره ای زندگی می کرد.
وسایل زندگی اش هم ساده بود و این طور زندگی کردن را دوست داشت.
یک بار گفتم: داریوش پول را بذار بانک، سودشو بگیر.
خیلی ناراحت شد و گفت: زندگیم همین جوری شیرین و بامزه س.
📚: شهید علم
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
#مکتب_سردار_سلیمانی
سردار سلیمانی وقتی بحث سقوط صدام مطرح شد و آمریکاییها عملیات را شروع کرده بودند، سوار بر موج آمریکاییها شد.
آمریکا با ۱۰۰ هزار سرباز وارد عراق شد و در آنجا استقرار یافت، اما حاج قاسم عراق را در دست گرفت و باید گفت که بهره برداری را ایشان کرد و میوه آن را چید، نه اینکه حاج قاسم یک آدم غاصب و کشورگشایی بود، بلکه به مردم عراق خط داد و عراقیها را حاکم کرد و اجازه نداد که آمریکاییها حکمرانی کنند.
آمریکاییها سه ماه دولت موقت در عراق ایجاد کردند. همان سه ماه تمام شد و دیگر اجازه چنین کاری به آنها داده نشد و دستاور آنها در عراق به صفر رسید.
🎤راوی: سردار پلارک
#حاج_قاسم🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「🕊🌷」
🎞 ⃟¦🖇➺••#سخن_آخر
ولایـــی بـــمــونـیـد!
ولایـــی بــایــسـتـیـد!
#شهید_محــمـدڪیانۍ🌷