🔰 تفاوت «حرام شرعی» با «حرام سیاسی»
▪️ وجه اشتراکشان اینست که هر دو «حرامِ فقهی» هستند؛ اما تفکیکشان بخاطر توجّه به «تعدّدِ جهت حرمت» است. بیحجابی از دو جهت حرام است:
1️⃣ جهت اوّل حرمتی که طبق ادلّهی مسلّم قرآنی و حدیثی دارد؛ فارغ از وجود حکومت اسلامی و ابعاد سیاسی که ممکن است داشته باشد.
2️⃣ امّا جهت دوّم که معمولاً به آن توجّه نمیشود و رهبر انقلاب به آن اشاره فرمودند، حرمت مضاعفِ فقهی از جهت عنوان ثانیهای است که بخاطر شرایط ویژهی سیاسی و اجتماعی پیدا میکند.
🔹 اگر امروز حجاب بهمثابه خطّمقدّمِ جبههی دشمن برای «برهمزدنِ #انسجام_اجتماعی» و «جنگ با #حکومت_اسلامی» است، پس همراهی کردن با این جریان توسّط مسلمانانی که درون جامعۀ اسلامی زندگی میکنند و تحت حاکمیّت اسلام هستند، نوعی جنگ با حکومت اسلامی و لذا حرام است. (اینکه دقیقاً موضوعِ کدام عنوان فقهی میشود بحث دیگریست)
🔺از آنجا که این عنوان وجه سیاسیِ پررنگی دارد، رهبر انقلاب از آن به «حرام سیاسی» تعبیر کردند.
📌 پ.ن: با وجود چنین حرمت مضاعفی، مواجهۀ پدرانهی رهبر انقلاب با همین افراد در همین بیانات و همچنین هوشمندی ایشان در پردازشِ مسئله بگونهای که باعث دامنزدن به دوقطبیِ اجتماعی نشود، بسی مشعوفکننده است.
✍️ علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
قرآن سنگ محک است. ما به اندازهای که قرآن را نمیفهمیم و چینشش را درک نمیکنیم و محتوایش را با واقعیت زندگیمان بیربط میبینیم، و به همان اندازه که عاشق قرآن نیستیم و دلتنگ و معتادش نمیشویم... همان قدر از واقعیتهای عالم دوریم و به همان اندازه خودمان را و خدا و جهان را نمیشناسیم. و لابد به همان اندازه با حال خوب فاصله داریم.
اینقدر باید تفکر و کنکاش روحی کنیم که تمام این فاصلهها با قرآن از بین برود. آن وقت حالمان خوب میشود.
✍️سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🌺 مهمانیِ ویژه با تجلّیِ ویژه
🔹 هرچه باشد ضیافت الله است و خدا باید تمام خدائیاش را به رخ عالَم بکشد. مخلوقات بر سر خان کریمانهی خدای عالم ارتزاق میکنند. وقتی «لیس کمثله شیء»، پس باید این مهمانی با همهی آنچه «ضیافت» نامیده میشود، تفاوتی داشته باشد بهقدر تمامِ تفاوتی که بین خدا و غیر او هست!...
🔸 سفرهی ضیافت الله بر عالم گسترده شده؛ اما کائنات از همان ابتدا گنجایش تمام سخاوت و کرامت الهی را ندارند. باید پانزده روز بگذرد تا آرام آرام این ظرفیت حاصل شود و آنگاه که ماه کامل میگردد، خدای عالـَم حالا تجلّی میکند و کرامت ، جلالت، عظمت و اُبهّت[۱] خود را به رخ کائنات میکشد.
🔹 میوه ی جان ِ رسول الله[۲] و هدیهی خاصّ خدایتعالی برای أشرف ممکنات[۳] ، «حسن بن علی» علیهماالسلام جهانِ مادّه عرصهی ناسوت را با وجودش نورانی میکند.
🔸 چه میتوان گفت دربارهی وجود مقدسی که رسول الله -صلیالله علیهوآله- او را تکّهای از وجود نورانی خودش میداند که از جان او طهارت یافته، پس کمتر از نور چشم برای رسول عالمیان نخواهد بود[۴].
🔹 برای آنکه ولیّ الله الأعظم است، فرقی نمیکند چه سنی داشته باشد، «محل هبوط وحی» است و «خزینهدارِ علم الهی»[۵]. پس در همان خردسالی میشود برهان نبوّت برای جدّش رسول خدا صلی الله علیه وآله. [۶]
📌 پینوشتها در فرستهی بعدی
✍ ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
مکتبخانه
🌺 مهمانیِ ویژه با تجلّیِ ویژه 🔹 هرچه باشد ضیافت الله است و خدا باید تمام خدائیاش را به رخ عالَم بک
۱) نبیّ أعظم صلی الله علیه و آله: «أماالحسن فإنّ له هیبتی و سؤددی » ابُهّت و آقاییِ من به حسن ارث میرسد. (البحار؛ ۴۳ ؛ ۲۶۳)
۲) نبیّ أعظم صلیالله علیهوآله: «أنت تفاحتی» حسنجان! تو میوهی جان من هستی. (همان، ۳۳۳)
۳) نبیّ أعظم صلیالله علیهوآله: «هذا هدیةٌ من ربّ العالمین لی» این حسن، هدیّهای از جانب پروردگارِ جهانیان برای من است. (همان)
۴) نبیّ أعظم صلیالله علیهوآله: « هو الطّاهرُ من نفسی و ضِلعٌ من أَضلاعی و قرّةُ عینی» حسن از جانِ من طهارت یافته و تکّهای از وجود من است. او نور چشمِ من است (همان)
۵) دو فقره از زیارت جامعه کبیره: «مَهبَطِ الوحی» - «خزَنةِ العلم».
۶) اشاره به حکایت شیرینی از دوران کودکیِ امام حسن مجتبی علیهالسلام که طی آن، یک عرب بیابانیِ زمُخت و بدقلِق با حالت کینه و خشم خدمت رسولالله (ص) رسید و با تُندی از ایشان خواست که برهان نبوّتش را اقامه کند.
حضرت به او فرمودند یکی از نزدیکانم پاسخ تو را میدهد و به امام مجتبی علیهالسلام امر فرمودند تا سخن بگوید. ایشان هم در همان طفولیت، دقایق کوتاهی خطاب به آن مرد مطالب عمیق و دقیقی را بیان فرمودند و آن مرد شگفتزده، در جا اسلام آورد و سپس گروهی از اهالیِ قومش هم بهواسطهی این ماجرا اسلام آوردند. (تفصیل حکایت در جلد ۴۳ بحارالانوار ؛ صفحه ۳۳۳)
@Maktabkhaaneh
💢 صلح بهمثابه آغازِ قیام
#معرفی_کتاب
🔹 کتاب «دو امام مجاهد» را باید خواند. هر بچهشیعهای، بههمان دلیل که تاریخ عاشورا را باید بشناسد، این کتاب را هم باید بخواند تا مستدلّ و روشن، بفهمد که عظمت عاشورای حسینی، بدون شجاعت و سیاستی که در صلح حَسنی نمایان شد، امکان تحقق نداشت.
🔸 باید بخواند تا بداند که صلح حسنی، چه تأثیرات شگرفی بر آیندهی تاریخ تشیّع گذاشت و چگونه ورق را بهنفع جریان امامت برگرداند؛ باید بخواند تا بتواند مغالطههایی که تحلیلهای سطحی و بزدلانهای که از صلح امام حسن علیهالسلام میشود را بشناسد و فریبِ تحلیلهای فانتزی از صلح امام حسن علیهالسلام را نخورَد.
❗️حتی تصورش را نمیکنید که این کتاب (بهخصوص دو گفتار ابتداییاش که دربارهی صلح است) چقدر پرنکته است و چه نگرشِ عمیقی برای فهم سیرهی سیاسی حسنین علیهماالسلام به شما میدهد!...
🔹 با مطالعهی گفتارهای کوتاهِ این کتاب است که میتوانید عمق سیاستمداریِ امام مجتبی(ع) را در ماجرای صلح بهخوبی درک کنید و عزّتمندانه افتخار کنید که چه امام باهوش و سیاستمداری داشتهاید که با آن اقدام، آیندهی تاریخ را به نفع جریان حق اینچنین هوشمندانه رقم زد
❗️صلحی که تیزی آن برای تاریخ، چونان ذوالفقار حضرت حیدر از هر شمشیری بُرّندهتر بود و بهتر از هر شمشیری توانست دشمن را به زانو درآورَد و امکان نابودیاش را فراهم کند.
✍️ علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از حبیباله بابائی
به اهتمام «کارگروه قرآن و تمدن» در پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی
هماندیشی «عبودیت و تمدن»
روزهای ۲۱ و ۲۳ فروردین
ساعت ۲۱ الی ۲۳.۳۰
لینک حضور
dte.bz/scscenter
@Habibollah_Babai
⛔️ «خودکشی» مفهومی غلط!
❌ «مرگ خودخواسته» همانقدر بیمعنا و البته متعفّن و کریه است که «فرزندکشیِ خودخواسته» یا بطور کلی «دیگرکشیِ خودخواسته» است!
🔻 جان انسان، جزء اموال و مایملکِ او نیست که هر کاری عشقش کشید با آن بکند و بگوید مال خودم بود! انسان نه مالکِ جان خودش هست و نه صاحباختیارش.
🔺 جان انسان به معنای دقیق کلمه یک «ودیعهی الهی» است که انسان فقط وظیفه دارد از آن مراقبت کند و جز در مواردی که مالک و صاحب اختیار حقیقی یعنی خداوند اذن داده، انسان حق ندارد آن را در معرض خطر قرار دهد.
✔️ اساساً چیزی به اسم «خودکشی» وجود ندارد؛ این یک مفهوم غلط است. جانِ انسان در حیطهی «خود» او نیست که بگوید هر بلایی بخواهم سرش میآورَم؛ «جانِ انسان» امری «قُدسی و ملکوتی» است که بهمثابه یک امر مقدّس باید نسبت به آن حساسیت، غیرت و مراقبت داشت. در اینجهت، فرقی هم بین جانِ من و جانِ دیگری نیست.
🔹پس آن چیزی که در محاورهی غیردقیقِ عمومی از آن به «خودکشی» تعبیر میشود، درواقع نوعی «دیگرکشی» است و هیچ فرقی با کشتنِ دیگر افراد ندارد.
✍ علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
مکتبخانه
⛔️ «خودکشی» مفهومی غلط! ❌ «مرگ خودخواسته» همانقدر بیمعنا و البته متعفّن و کریه است که «فرزندکشیِ
❇️ «جانِ من» ودیعهی الهی؛ نه مالِ من!
🔺 امیرالمومنین علیهالسلام در این دعا ، از «جانِ من» به «ودیعهی الهی که بهعنوان یک نعمت در اختیارم قرار گرفته» یاد کردهاند.
🔻 بنابراین کسی که خودکشی میکند علاوهبر همهی دیگر گناهان (قتل نفس و ناامیدی از رحمت خدا) مرتکب گناه «خیانت در امانت» هم شده است؛ آنهم یکی از مهمترین و بزرگترین نعمتهای ایندنیایی!...
🔖 ترجمه:
«خداوندا ؛ از میان چیزهای ارزشمندی که دارم، «جانم (نفسی)» اولینشان باشد که از من میگیری؛ و این اوّلین ودیعهای باشد که از میان نعمتهایی که به ودیعت در اختیارم گذاشتهای، از من میگیری.»
(خطبه ۲۰۶ نهجالبلاغه)
@Maktabkhaaneh
مکتبخانه
❇️ «جانِ من» ودیعهی الهی؛ نه مالِ من! 🔺 امیرالمومنین علیهالسلام در این دعا ، از «جانِ من» به «ودی
📍«ودیعه» به معنای «مالی که نزد غیر گذارند تا آن را حفظ نماید.» جمع آن «ودائع» میباشد. در اصطلاح فقهاء نیز عبارت است از «نایبگرفتنِ دیگری برای حفظ و مراقبت از اموال خویش»
🖌 نظر اهللغت در ریشه و اصل این کلمه مختلف است:
برخی آن را مأخوذ از «یدع» به معنی ترک و برخی دیگر از «ودع یدع» به معنی سکون و استقرار دانستهاند. به این معنا که «ودیعه نزد مستودع (ودیعهگیرنده) رها و ترک شده و استقرار و سکون مییابد.»
و بعضی دیگر هم آن را از «دعه» به معنی راحت و آسایش دانستهاند؛ بدینلحاظ که گویی ودیعه نزد مستودع در راحت و آسایش است؛ چون از آن مراقبت شده و دستخوشِ آفت و آسیب نمیشود.
🔖 منبع: ویکیفقه
@Maktabkhaaneh
♨️ در اهمّیت عبادتِ غلامان و تاجران!
🔹 ما معمولاً بین خودمان آن حدیث معروفی را که امیرالمؤمنین علیهالسلام عبادت را به سه دستهی «عبادتِ غلامان» و «عبادتِ تاجران» و «عبادتِ احرار» تقسیم کردهاند، نقل میکنیم و سودای عبادت احرار را در سر میپرورانیم و عبادت غلامانه و تاجرانه را تقبیح میکنیم!
❗️حالآنکه توجه نداریم که این دو دستهی دیگر هم حقیقتاً «عبادت» هستند و موجب تقرّب انسان به خداوند میشوند. و اساساً برای ما آدممعمولیها رسیدن به مقام «احرار» جز از اینطریق میسّر نیست.
🔰 خداوند در قرآن دو مرتبه صریحاً به ما سفارش میکند که «خدا را با حالِ #خوف و #طمع بخوانید.» یکبار به همین بیان، و یکبار دیگر هم در وصف مؤمنان حقیقی، میفرماید آنها خداوند را با خوف و طمع میخواندند.
🔺 آیا این غیر از همان عبادتِ غلامان و تاجران است؟
✍ علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از مرکز رسانه ای سدید
6.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓آیا دغدغه جهاد تبیین دارید؟
💠 کانال سدید واقعیات دنیای غرب را از زبان غربی ها بی واسطه بیان میکند
☠بت غرب را در ذهن مردم بشکنید تا زیبایی های اسلام و انقلاب اسلامی را درک کنند
🇨🇦🇳🇴🇬🇧در این کانال سخنان دانشجویان غربی شیفته انقلاب اسلامی🇮🇷 منتشر میشود🧡
#سدید را دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/sadidmedia
https://eitaa.com/sadidmedia
https://eitaa.com/sadidmedia