15.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برگزاری مراسم روضه اباعبدالله با رعایت پروتکل های بهداشتی
مراسم ده اول ماه محرم ۱۴۴۲
روز تاسوعا ۸ شهریور ماه
مداح : آقای عشرتی
@maktabn
#ابالفضل_العباس
قمر منیر بنی هاشم
◾️🔘◾️🔘◾️🔘◾️🔘◾️🔘◾️🔘
کودکان حرم، سر بر بالین گذارده ، به خواب ناز رفته اند.
عمربن سعد دستور داده طبّال هارا تا به صبح روی طبل هاشان چنان بکوبند تا خواب را بربایند از چشمان اهل و عیال حسین.
کودک از خواب میپرد، پرده ی خیمه را کنار میزند ، قد و قامت عمو را میبیند که دست بر قبضه ی شمشیر ، چون شیرِ بیشه ی غیوران، گِردِ خیام قدم بر میدارد.
طفل معصوم نفسی تازه میکند و رو به دیگر کودکان لبخند ملیحی میزند
- خیالتان آرام، عمویم اینجاست.
و باز سر بر بالین گذارده ، آرام به خواب میرود...
روز از نیمه گذشته و عطش ، تاب کودکان ربوده و بی طاقتشان کرده خشکیِ کامهایشان.
به نمِ مشک ها پناه برده اند و شکم بر رطوبت خاک ها میسایند
یال خیمه کنار میرود، عباس بن علی می آید مشکی بر دوش می اندازد و به سوی میدان میرود
کودک چشمان به خشکی نشسته اش را به سختی میگشاید، رو سوی دیگر کودکان لبخندی میزند
- خیالتان آرام، عمویم اینجاست. او قصد آب آوردن کُند، فرات را برمان می آورد.
و غوغایی است در دل ابوالفضائل.
او به جنگ نمیرود که وداع کند برادر را
او اذن جهاد ندارد که در آغوش کشد زینب را
او تنها میرود آب بیاورد خیام حسین را.
و حال این دو بازمانده ی لشگر، این امیر بی یاور و علمدارش؛ این حسین و پشت و پناهش؛ پشت به پشت هم میشکافند دلِ دشمن را و لرزه میاندازند پیکره ی سپاه را.
حسین شمشیر میزند و عباس نیزه میچرخاند. حسین می تازد و عباس
می غرّد، حسین میمنه سپاهشان در هم میکوبد و عباس میسره را بر خاک مینشاند
عباس الله اکبر میگوید و حسین لاحول ولا قوه الابالله، پاسخش میدهد
عباس ، شور عاشقی را مضمضه میکند و حسین خاطره ی جنگیدن در رکاب علی را به یاد می آورد.
عباس به حسین دلخوش است و حسین به عباس دلگرم.
دو پور حیدر کرار، علی را به میدان زنده کرده اند با تمام صلابتش و فتح خیبر را تکرار کرده اند با تمام هیبتش.
صدای تکبیر حسین دل عباس آرام میکند و رجز خوانی عباس ، پشت حسین ، گرم.
لشگر خوب میداند تا جدایی میان دو برادر نیندازد، فتح زمین و آسمان برشان میسّر است و شکست عرب و عجم برشان مقدور.
به گلّه ی گرگهاشان و به جماعت کفتارهاشان ، به تیرِ تیراندازها و به سنگِ یاغیان، به بی مروّتیِ نامردان و به پستیِ ظالمان ؛ حاصل میشود قصدِ شومشان و فاصله می افتد دو برادر را...
و حال عباس مانده و هزاران سرباز تیر انداز؛
عباس مانده و یک شریعه ی فرات
عباس مانده و تصویر لبان ترک خورده ی کودکان
عباس مانده و یک نیزه حریف نامردمان
به شجاعتش ، لشگری را حریف میشود و به صلابتش فرات را صاحب میشود.
به غیرتش مشک را پر آب میکند و به هیبتش به سوی خیام روان میشود.
میتازد و تکبیر میگوید .می آید و علم افراشته برآسمان میچرخاند. می آید و از دور دست چشم از حسین بر نمیدارد .
حسین چهره ی دل آرای عباس را
وان یکاد میخواند و جنگاوریش مرحبا میگوید، که گرد و خاک معرکه بالا میرود ، صدای هلهله ، میدان را پُر میکند و بانگ عباس است که برادر را به یاری طلب میکند....
و باز دو پور حیدر کرار به هم میرسند، این بار چهره به چهره.
عباس بر آمدن حسین، دو دست قربانی کرده و چشمش فرش راهِ برادر نموده.
و حسین قرص ماه بر دامنش گذارده، به گوشه ی آستین خون از چشمان قمرش پاک میکند.
حسین از غم روی خونین برادر میگرید و عباس به غریبیِ حسین اشک میریزد
حسین در حسرت دستان برادر آه میکشد و عباس در حسرت آوردن آب ناله میکند
حسین آغوش میکشد برادر را و عباس دستی ندارد که حلقه زند گردن حسین را
حسین قصد دارد خیمه بَرَد برادر را و عباس ز شرم خستگی حسین، میل دارد ماندن را
▪️عباس دیده بر هم مینهد و حسین دست بر کمر میگیرد
▪️عباس میهمان فاطمه میشود و حسین میهمان کودکان تشنه اش
▪️عباس در کنار فرات میمانَد و حسین عمود خیمه عباس را میخواباند
▪️حسین بی برادر میشود و زینب بر اسیری مهیا...
🏴 آجرک الله یا صاحب الزمان
@maktabn
◼️⬛️◾️وقایع روز نهم محرّم
(سال ۶۱ ه.ق)
🏴یک روز تا واقعهی عاشورا😔
@maktabn