eitaa logo
مکتب سلیمانی🌿
109 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
75 فایل
پل ارتباطی @sarbazevelayat14313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از موسسه مصاف
طالبی: برای فیلمی که نساخته‎ام به دادگاه احضار شدم! کارگردان فیلم‌ قلاده‌های طلا: 🔹پس از احضار به دادگاه و بعد از گفت‌وگوی اولیه، قرار شد دوباره من را به دادگاه فرا بخوانند. 🔹جرم من تنها این بود که گفته بودم می خواهم فیلمی بسازم. 🔹شاکی من نهاد ریاست جمهوری است و الان به قید وثیقه آزاد هستم. 🔸در سال ۹۷ طالبی عنوان کرده بود که می خواهد فیلمی درباره حسن روحانی بسازد. ✅ @Masaf
هدایت شده از موسسه مصاف
«ابوالقاسم طالبی» بعد از تبرئه باز هم به دادگاه فراخوانده شد! طالبی: 🔹نهاد ریاست جمهوری بر حکم صادره اعتراض کرده و پرونده دوباره به شعبه دو کیفری ارجاع داده شده است. 🔹قانون اساسی تفتیش عقاید را ممنوع کرده؛ اما دولت آنچه به ذهن هنرمند رسیده را هم جرم تلقی می‌کند. 🔹اینها تاوان فیلمی است که هنوز نساخته ام. مشخص نیست که اگر فیلم را ساخته بودم چه اتفاقی می افتاد. ✅ @Masaf
سه چهره آشکار از مرد خاکستری اصلاحات(1) موسوی خوئینی ها می گفت مطهری با حکومت ساخته است!/ رهبر تیم ترور شهید مطهری، پامنبری موسوی خوئینی ها بود «موسوی خوئینی ها» نامی است که بارها و بارها در تحلیل های سیاسی و امنیتی به آن اشاره شده و از او به عنوان شخصیت محوری و کانونی اصلاح طلبان یاد شده است، اما با این حال، اطلاعات اندکی از هویت وی در دست است؛ آنچنان که او به شخصیتی «معماگونه» و «مبهم» تبدیل شده است. گروه سیاسی ـ مهدی جمشیدی: «موسوی خوئینی ها» نامی است که بارها و بارها در تحلیل های سیاسی و امنیتی به آن اشاره شده و از او به عنوان شخصیت محوری و کانونی اصلاح طلبان یاد شده است، اما با این حال، اطلاعات اندکی از هویت وی در دست است؛ آنچنان که او به شخصیتی «معماگونه» و «مبهم» تبدیل شده است. بولتن نیوز در این یادداشت به دنبال بازگویی بخش هایی از هویت فکری و سیاسی اوست؛ هویتی که در هر زمانه ای به شکل و صورتی درآمده است و از وی، یک فعّال سیاسی «چند چهره» ساخته است. 1- در قامت یک «مارکسیست» شاید برای کسانی که با چهره ی امروزی موسوی خوئینی ها آشنا هستند، چندان باورپذیر نباشد که این شخص، در دوره ی قبل از انقلاب، گرایش های مارکسیستی بسیار عمیق و محسوسی داشته است. در دهه های چهل و پنجاه شمسی که بازار تفکرات و گرایشات مارکسیستی در جامعه ی ایران پررونق و گرم بود، گروه قابل توجهی از نیروهای سیاسی و فکری مخالف رژیم پهلوی که در صف انقلابیون قرار داشتند، «مارکسیسم» را به عنوان «ایدئولوژی مبارزه» پذیرفتند و از اصالت و هویت اسلامی خود عبور کردند. این روند آن چنان گسترده بود که حتی برخی از «روحانیون» نیز گرفتار چنین انحرافی شدند. از جمله ی برجسته ترین این افراد، موسوی خوئینی ها بود. او پس از آن که مجذوب مفاهیم و گزاره های مارکسیستی شد، کلاس‌ هایی را به عنوان «تفسیر قرآن» در مسجد جوزستان منطقه ی نیاوران تهران برپاکرد. وی در این جلسات، این چنین تبلیغ می کرد که اسلام با مارکسیسم، هیچگونه تعارضی ندارد، بلکه حتی بسیاری از آیات قرآن، مؤیّد این مکتب هستند. او مفاهیمی از قبیل توحید، معاد، قیامت، نماز، نبوّت، ایمان، عدالت و .. را بر اساس آموزه های مارکسیستی تفسیر و تأویل می کرد. چندی نگذشت که این جلسات شبه مذهبی، با استقبال گسترده ای از سوی جوانان روبرو شد. حدادعادل در این باره می گوید: «موسوي خوئيني ‏ها در مسجد جوزستان، براي خودش جرياني شده بود و سخنراني‏ هايي با اين گرايش [ماركسيسم] مي ‏كرد.» (حدادعادل، 1389: 28). جالب این است که جمعی از اعضای حلقه ی مرکزی گروهک فرقان، با علاقه ی فراوان در این جلسات شرکت می کردند. «اکبر گودرزی»، رهبر این گروهک و کسی که به تیم ترور گروه، دستور ترور آیت الله علامه مطهری (رحمه الله علیه) را صادر کرد، در همین جلسات دیده شده است. در مقابل، علامه مطهري نسبت به اين رويه ی او، اعتراض جدّي و علني داشت و در اين باره به او تذكر داده بود. یکی از نیروهای انقلابی می گوید: «خوئيني ‏ها در مسجد جوزستان تفاسير داشت كه مورد تأييد خيلي‏ ها نبود، از جمله شهيد مطهري كه نسبت به تفاسير ايشان، انتقادات جدّي داشتند.» (رحیمی، 1389: 179). حتي يك بار، علامه ی شهید از طريق يكي از دوستان روحاني خود، پيامي به اين مضمون را براي وي ارسال مي‏كند: «به اين محمد خوئيني‏ ها بگو اين تفاسيري كه داري از قرآن مي‏ كني، همه خلاف و تفسيرهاي ماركسيستي است» (مطهری، 1389: 151). این در حالی بود که موسوی خوئینی ها، کوچک ترین توجهی به این توصیه نکرد. آیت الله مطهری که در دشمن شناسی و تشخیص خطوط انحراف و التقاط، سرآمد و زبده بود، اعتقاد داشت که وی کاملاً به مارکسیسم گرویده است. حجت الاسلام و المسلمین شجونی تصریح می کند: «آقاي مطهري معتقد بود كه او [موسوي خوئيني‏ها] ماركسيست شده است» (شجونی، 1389: 94). تا آنجا که علامه مطهري در يكي از جلسات خصوصي، به روحانيون انقلابی حاضر خطاب مي‏كند: «خبر داريد [موسوي خوئيني ها] ماركسيست شده؟!»(همان). البته متأسفانه بسياري بر اين باور بودند كه اعتراض علامه مطهري، اعتراض به‏ جا و به هنگامي نيست و موجب گريز جوانان از دین مي ‏شود، اما جناب علامه، سخت معتقد بود كه ترويج انديشه ‏هاي التقاطي، فرجام خوبي را به دنبال نخواهد داشت و در آينده ‏اي نه چندان دور، جامعه ی ما را آبستن تحولات ناخوشايندي خواهد كرد. مهندس هاشم صباغیان اظهار داشته است: «آن موقع برخي از همين دوستان روحاني ما به مرحوم مطهري حمله مي ‏كردند و مي‏ گفتند آقاي خوئيني‏ه ا دارد جوان‏ ها را جذب مي‏ كند، چرا مي‏ گوييد تفسيرهاي او درست نيست؟ ايشان [در مقابل] مي‏گفت بايد جوان‏ ها را با پايه‏ ريزي فكر صحيح جذب كنيم، اگر اين پايه ‏ها صحيح نباشند، در آينده گرفتار اين‏ها خواهيم شد.» (صباغیان، 1389: 212) از سوي ديگر، موسوي خوئيني ها كه علامه مطهري را ایستاده در برابر خود مي‏ دي
د، از هيچ فرصتي براي حمله به ايشان و تخريب وي نمي‏ گذشت، به گونه ‏اي كه مسجد جوزستان كه او در آن تفسير مي‏ گفت، به يكي از محافل تبليغي بر ضدّ آيت الله شهيد تبديل شده بود. حجت الاسلام و المسلمین شجونی، از وی نقل می کند: «مي‏ گفت آقاي مطهري و آقاي مفتح كه تدريس در دانشگاه را پذيرفته ‏اند، با حكومت سازش كرده ‏اند و تبديل به ترمز انقلاب شده ‏اند[در واقع،] منبرهاي آقاي خوئيني‏ ها و مسجد او، يكي از كانون ‏هاي تبلیغ عليه آقاي مطهري بوده [است.]»(شجونی، 1389: 93) اما درباره ی ارتباط «اكبر گودرزي» - سرکرده ی گروهک فرقان- با موسوي خوئيني‏ ها، نيز شواهد متعددي وجود دارد. بر اساس آنچه گفته شده، گودرزي پس از آن كه به دلیل ناهنجاری های رفتاری و انحرافات فکری، از چند حوزه ی علميه در تهران اخراج مي‏شود، به سراغ موسوي خوئيني ‏ها در مسجد جوزستان مي‏رود. موسوي خوئيني ها كه ميان تفكر خود و تفكر او، شباهت ها و اشتراكات بسيار زيادي را مشاهده مي‏ كند، او را مي‏پ ذيرد و از اين پس، روابط نزديكي با او پيدا مي ‏كند. حجت الاسلام والمسلمین شجونی، می گوید: «گودرزي بعد از آنكه از طرف علماي محترم و شناخته شده و حوزه ‏هاي علميه ی مهم تهران طرد شد، به سراغ آقاي موسوي خوئيني ‏ها در مسجد جوزستان رفت و او هم گودرزي را پذيرفت و اين هم امر غيرمنتظره ‏اي نبود. آقاي خوئيني‏ ها قبل از انقلاب در آن مسجد در مقام تفسير قرآن، حرف‏هاي عجيب و غريبي مي زد[...] آقاي موسوي خوئيني ها هم به گفتن تفاسير ماركسيستي، معروف بود. آقاي مطهري چندباري به او هشدار داده بودند، ولي او كار خودش را مي‏ كرد[...] آقاي موسوي خوئيني‏ ها هم او [گودرزي] را به مسجد خمسه فرستاد.[...] اين مسجد از همان زمان تبديل به يكي از پايگاه‏ هاي ترويج افكار گودرزي شد.»(همان) هم چنان که گفته شد، گودرزي در جلسات تفسيري موسوي خوئيني‏ ها شركت مي‏كرد (نقاشیان، 1389: 99) و بسيار زياد از محتواي آن تأثير مي‏ پذيرفت (شجونی، 1389: 93). حتی گفته می شود: [موسوي خوئيني‏ ها] در يكي از منبرهايش، در حالي كه گودرزي و يكي ديگر ازاعضاي اصلي گروه فرقان به شدّت، مجذوب و محو سخنان او شده بودند، آيه ی «و يصدون عن سبيل الله» را بر استاد مطهري تطبيق مي‏ كرد و مدعي مي ‏شد كه وي با رژيم همكاري مي كند.»(همان) اين ارتباط و تأثيرپذيري آن‏چنان بود كه به اعتقاد برخي، اساساً گروهک فرقان از متن تفكري كه موسوي خوئيني‏ها اشاعه مي ‏داد، برخاست. علی مطهری تأکید می کند: «اينها [گروه فرقان] بيشتر متأثر از افردي چون موسوي خوئيني‏ ها [...] بودند.» (مطهری، 1389: 151). هاشم صباغیان نیز بر این باور است: «[در همان دوره] متوجه شدم كه [گروه فرقان] از محصولات جلسه ی تفسير آقاي موسوي خوئيني‏ ها هستند.»(صباغیان، 1389: 211). علاوه بر ضدّيت با شخصيتي همچون علامه مطهري، گروه فرقان، نگرش افراطي و خاص خود را در زمينه ی ساده زيستي، تا حدّ زیادی از موسوي خوئيني‏ ها برگرفت: «بعضي از برداشت ‏هاي نادرست و حتي مخرّبي كه از ساده ‏زیستي مي ‏شد، به تفسيرهايي برمي‏ گشت كه آقاي خوئيني‏ ها در مسجد جوزستان مي‏ك رد.[...] مرحوم مطهري به شدّت در مقابل اين فكر ايستادگي مي كرد و مخالف جدّي اين نوع برداشت‏ها بود.»(همان: 210) سرانجام، او در اواسط دهه ی پنجاه، به دلیل فعالیت های سیاسی و فکری بر ضدّ رژیم و همچنین ارتباط با سازمان مجاهدین خلق، دستگیر و به پانزده سال حبس، محکوم شد. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57، موسوی خوئینی ها، فصل تازه ای از زندگی سیاسی و ایدئولوژیک خود را آغاز کرد و چهره ای متفاوت از خود را به نمایش گذاشت. چهره ای که البته نیاز به بازخوانی دوباره ای دارد... ادامه دارد...
تأملي در نامه موسوي خوئيني‌ها محمدكاظم انبارلويي نامه سرگشاده حجت‌الاسلام والمسلمين موسوي خوئيني‌ها طي دو روز گذشته مورد نقد مشفقانه برخي در داخل و بازتاب‌هايي در خارج قرار گرفت. وقتي يك عالم پرده‌نشين سخن مي‌گويد، بايد استقبال كرد و در نقد آن ادبيات گفت‌وگو را در سطح ملي ارتقا داد و آن را مديريت كرد. 1- دشمن از انتخابات رياست‌جمهوري سال 76 به اين فكر افتاد براي ضربه زدن به نظام، كافي است «دز رقابت» در داخل را مديريت كرد و از آن يك نبرد نرم فتنه‌آميز ساخت. براي همين موفق شد به بهانه تعطيلي روزنامه سلام به مديرمسئولي آقاي خوئيني‌ها، فتنه 18 تير سال 78 را پس از دو سال از روي كار آمدن خاتمي كليد بزند. همين شيوه را 10 سال بعد به بهانه رقابت‌هاي انتخابات رياست‌جمهوري سال 88 به كار برد و 8 ماه كشور را دچار اغتشاش و آشوب كرد. در هر دو فتنه، مجمع روحانيون مبارز و علماي محترم آن به‌ويژه حجت‌الاسلام سيدمحمد موسوي خوئيني‌ها نقش‌آفرين بودند. اين دو فتنه محصول توطئه‌ سرويس‌هاي امنيتي آمريكا، انگليس، فرانسه و رژيم صهيونيستي و به كارگرداني بنياد سوروس و كمك‌هاي مستقيم مالي وي صورت گرفت. يحيي‌كيان تاج‌بخش عضو سيا و نماينده سوروس در ايران با وصل به مصطفي تاجزاده جزء كارگردانان اصلي اين دو فتنه بودند و سعيد حجاريان با كمك دكتر حسين بشيريه كه بعد از فتنه 88 به آمريكا گريخت، سوخت ايدئولوژيك آن را تأمين مي‌كردند و اين دو به همراه اشراري از جبهه اصلاحات تحت عنوان جنبش سبز در خدمت مجمع روحانيون مبارز از دوستان نزديك آقاي خوئيني‌ها بودند. اشراري كه در وسط معركه‌گيري و اردوكشي خياباني به پارلمان اروپا و كنگره آمريكا رفتند و عاجزانه درخواست تشديد تحريم‌ها عليه ملت ايران را مطرح كردند. متأسفانه مجمع و آقاي خوئيني‌ها در مسير وحدت و همگرايي جماعتي قرار گرفتند كه يك سرش سرويس‌هاي امنيتي، سر ديگرش منافقين و سلطنت‌طلب‌ها و ضدانقلاب و سر سوم آن احزاب به اصطلاح اصلاح‌طلب بودند. بعد از فتنه 18 تير 78 و حوادث ناشي از اعلام رمز تقلب در آشوب‌هاي 88، شاهد چند اردوكشي خياباني‌ هم به بهانه‌هايي از اين دست در دولت آقاي روحاني بوديم، اما اين آشوب‌ها چون منشأ خارجي آشكار داشت و رمقي هم از اصحاب فتنه در داخل باقي نمانده بود، عقيم ماند. امروز ما در فرانسه هر هفته شنبه‌ها شاهد اردوكشي خياباني هستيم كه با جنبش ضدنژادپرستي به صورت روزانه پيوند خورده است. امروز در انگليس هم اين صحنه‌ها را مي‌بينيم. در 50 ايالت آمريكا هر روز مردم به خيابان‌ها مي‌آيند و به حكام جابر، جائر، نژادپرست و ستمكار كاخ سفيد لعن و نفرين مي‌فرستند، پرچم آمريكا را آتش مي‌زنند و نمادهاي نژادپرستي را يكي پس از ديگري به زير مي‌كشانند. معلوم شد بادي كه مي‌خواستند در ايران بكارند، توفان آن را در خيابان‌هاي خود درو كردند. اين مكر الهي با دشمنان انقلاب ديدني است. بزرگترين اقتصادهاي جهان در غرب نظير آمريكا، انگليس، آلمان و فرانسه از پس اين آشوب‌ها برنيامده‌اند و اين در حالي است كه در ايران با آن كه هر روز فهرستي به نارضايتي مردم اضافه مي‌كنند،‌ نه شورشي است، نه آشوبي. اين آرامش در ايران مورد حقد و حسد قدرت‌هاي جهاني است. امروز آمريكايي‌ها و شركاي جهاني آن در تدارك يك آشوب در تهران و برخي شهرهاي بزرگ ايران هستند. مي‌خواهند ريخت حكومت و نظم معنوي ايرانيان را به هم بريزند. تشديد تحريم‌ها از يك سو و اخلال در نوع تصميمات مسئولان دولتي در پاسخگويي به مطالبات مردم از سوي ديگر، در تدارك آشوب يادشده است. سرويس‌هاي خبري آمريكا و جريان رسانه‌اي آن‌ها هر روز در تدارك افزايش ضريب نفرت و ضريب افسردگي هستند تا با تلفيق آن دو شايد آشوبي را تدارك ببينند. حتي جريان نيرومندي كه در دستگاه قضا به وجود آمده براي مبارزه با فساد را تخطئه مي‌كنند تا به ضريب دلخواه برسند،‌ اما هرچه تلاش مي‌كنند، كمتر به نتيجه مي‌رسند. جنبش مواسات و كمك مؤمنانه طي ماه رمضان و پس از آن، آب سردي به اين تحركات بود، جنبشي كه در هيچ كشور دنيا به خاطر مخاطرات كرونا به وجود نيامد تا درد معيشتي محرومان و مستضعفان را كاهش دهد، اما در ايران با هوشمندي رهبري به خوبي عملياتي شد. در وسط معركه نبرد نرم و سخت جمهوري اسلامي ايران با آمريكا و اروپا يك دفعه نامه سرگشاده آقاي خوئيني‌ها سر باز مي‌كند و برخي ناگواري‌ها در مديريت دولت و غفلت مسئولين و عدم عمل به وعده‌ها را به حساب رهبري و شيوه و روش مديريت كلان كشور فاكتور مي‌كند،‌ آن‌هم از سوي كسي كه خود و جريان او در به وجود آمدن وضعيت كنوني و كاركرد دولت فعلي مسئوليت مستقيم دارند. آقاي خوئيني‌ها كافي است يك بار ديگر شعارها و وعده‌هاي آقاي روحاني را در ميتينگ‌هاي انتخاباتي كه اين روزها در فضاي مجازي مورد بازخواني قرار گرفته، مطالعه كنند، ببينند از چه كسي حمايت كرده‌اند و او چه كارنامه‌اي از خود باقي گذاشته است و نقش او
و دوستانش در اين دولت و نابساماني‌هاي به وجود آمده چيست؟ انصاف اين بود حداقل نقش خود و دوستان خود را در نابساماني‌هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مي‌پذيرفت و مي‌گفت دولت فعلي كه مورد حمايت اوست، قيمت دلار را از دولت قبل چند تحويل گرفت و الان چند است؟ پرونده ايران در شوراي حكام و شوراي امنيت سازمان ملل چه وزني داشت و الان چه وزني دارد؟ اعتماد به آمريكا و بي‌تدبيري در برجام چه هزينه‌هايي روي دست مردم گذاشته است؟ آقاي خوئيني‌ها در اين هفت سال كجا بودند كه يك دفعه به فكر نقد روش و شيوه مديريت كشور افتاده‌اند؟ اين نامه قاعدتا بايد خطاب به رئيس‌جمهور باشد و عذرخواهي از ملت كه همه آرزوها و راه‌حل‌هاي مديريت كشور را در سبد برجام گذاشتند و آمريكا با لگد خود به اين سبد، هرچه در آن بود به زمين ريخت. 2- پاسخ به نامه سرگشاده آقاي خوئيني‌ها را از اين زاويه كه نقش او در مجمع روحانيون مبارز در پديداري فتنه‌ها، آشوب‌ها و مشكلات كشور نبينيم و نگاهي مثبت داشته باشيم و بگوييم ايشان كشفي در مورد مشكلات كشور نموده‌اند و آن را صادقانه بيان كرده‌اند. حرف اصلي ايشان در نامه، موضوع شيوه و روش مديريت كلان كشور توسط رهبري است. هر كس كه آغاز نامه را مي‌بيند، در جست‌وجوي آن است كه وي يك راه‌حل جديد بدهد و سخن از شيوه و روش نو براي اداره كشور به ميان آورد، اما نامه خيلي سريع بدون پاسخگويي به اين انتظار پايان مي‌يابد. او مي‌گويد؛ «اگر شيوه‌اي كه در اداره كشور تاكنون به كار رفته،‌ نتيجه محاسبات متعارف و براساس آرا و تحليل‌هاي شناخته‌شده در حكمراني است، پس هستند كساني پرشمار صاحبنظراني كه حق دارند و بايد مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد بگشاند و درست و نادرست آن را تذكر دهند.» خب، بسم‌الله، درست و نادرست آن را تذكر دهند. خود آقاي خوئيني‌ها بگويد شيوه و روش درست كدام است؟ اما خبري از اين درستي و نادرستي نيست! وي ادامه مي‌دهد: «اما اگر مبناي تصميمات اين چند دهه، دانسته‌هايي از مبادي غيرمتعارف است كه در اختيار خواصي از بندگان خداست كه بنده و امثال بنده هيچ حظّي از آن نداريم، در اين صورت آنچه بر كشور، مردم و جمهوري اسلامي مي‌گذرد، سرنوشتي محتوم و گريزناپذير است.» چه كسي گفته تصميمات كشور در اختيارخواصي از بندگان خداست؟ تصميمات كشور براساس نصوص حكمراني كه در قانون اساسي آمده است، اتخاذ مي‌شود. دولت‌ها و مجالس تصميم‌گيري يكي پس از ديگري با انتخابات مردم مي‌آيند و مي‌روند و مسئوليت حسن و قبح تصميمات خود را در فرآيند تصميم‌گيري قانوني در نهادهاي قانوني كشور بايد بپذيرند. اگر آقاي خوئيني‌ها غير از آنچه كه در قانون اساسي در مورد آيين حكمراني، راه و روش و شيوه‌اي دارند بايد در اين نامه مي‌آوردند. اگر ندارند،‌ همان راه‌حل‌هايي كه در فتنه 18 تير 78 و آشوب 88 به آن مبادرت كردند، خب، مردم و رهبري آن را قبول ندارند اين شيوه‌ها تسليم مملكت به دشمن است! اين كه گفته‌اند؛ «بايد مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد (شيوه و روش حكمراني) بگشايند» گويي تاكنون مجاز نبودند. تاريخ دو دهه اخير نشان مي‌دهد آقاي خوئيني‌ها و دوستان و همپيمانان او تا سرحد محاربه با نظام مردم پيش رفته‌اند. نقد با زبان و قلم كه جاي خود دارد! شيوه و روش آقاي خوئيني‌ها در به چالش كشيدن سازوكارهاي تصميم‌سازي و تصميم‌گيري در نهادهاي قانوني نظام از شوراي عالي امنيت گرفته تا تصميمات دولت، مجلس و نهادهاي قضائي تاكنون جواب نداده است. تسليم ايران به‌ غرب به‌ويژه آمريكا بدون هيچ آورده‌اي كه نمونه‌‌اش را در برجام ديديم، رويكرد درستي نيست. از فتنه 78 جنبش ملوچ و منوچ بيرون آمد، از فتنه 88 تشديد تحريم‌ها و از گفت‌وگوهاي برجامي، خسارت محض. خوب بود ايشان در اين نامه حداقل اشاره‌اي به روش‌ها و شيوه‌هايي كه دوستان او تاكنون به كار برده‌اند،‌ ياد مي‌كردند و يا اگر روش و شيوه‌اي براي آينده غير از اينها سراغ دارند، ذكري به ميان مي‌آوردند. كساني كه اين فجايع را به بار آوردند، جزء خواص بندگان خدا نبودند، دوستان مجمع روحانيون و خود آقاي خوئيني‌ها بودند. 3- اين كمترين با اين قلم ضعيف و زبان الكن، كوچكتر از آن است كه در مورد شيوه و روش حكمراني دومين امام انقلاب چيزي بگويم، اما در همين حدي كه در قانون اساسي او را به عنوان مسئول مستقيم مسئوليت‌هاي ذكرشده در اصل 110 قانون اساسي را یادآور مي‌شود. مسئله تأمين و تضمين امنيت كشور در برابر قدرت‌هاي بزرگ و قدرت‌هاي منطقه‌اي با خون دل در اين دو، سه دهه به دست آمده است. امروز هيچ قدرتي در جهان قادر نيست حتي يك فشنگ به سوي مرزهاي ما و‌ به سوي ملت ما شليك كند. نه‌تنها به سوي مرزهاي ما، بلكه به حضور راهبردي ما در برخي كشورها شليك كند. دشمن مي‌داند در اين باره قانون يكي بزنند، 10 تا مي‌خورند را اجرا خواهيم كرد. اين دستاورد بزرگي است. اگر نخواهيم به آن اعتراف كنيم، بي‌‌انصافي است. اگر اين قدرت نبود و ش
يوه و روش اداره امنيت كشور توسط فرمانده كل قوا نبود، امروز آقاي خوئيني‌ها بايد پشت درب منزل خود ناموس خود را تحويل داعش مي‌داد. در مورد اهتمام رهبري به اقتصاد كشور و معيشت مردم و هدايت كلي دولت‌ها به سمت پاسخگويي در برابر مطالبات معيشتي مردم به شيوه‌ها و روش‌هاي گوناگون، همين بس يادآور شويم همين هدايت‌ها عليرغم مشكلات عظيمي كه در كشور از بي‌تدبيري، پيري و فرسودگي برخي دولت‌ها سراغ داريم، كشور در مرتبت هفدهمين اقتصاد برتر جهان نشسته است. به همين دليل تحريم‌ها اثري در اراده مقاومت ملت ايران در برابر دشمن ندارد. ايران در روزگاري با صدور 6 ميليون بشكه در روز به نوعي اداره مي‌شد كه منجر به انقلاب اسلامي شد. امروز صدور نفت ايران نزديك به صفر شده است، اما كشور دارد اداره مي‌شود. اگر هر دولت غير از دولت اسلامي سر كار بود، بايد شاهد قحطي در كشور بوديم. دموكراسي و آزادي در كشور، دكور نيست. رهبري به رأي ملت احترام مي‌گذارد. خواست مردم و دولت‌ها را كه با پشتوانه رأي ملت بيان مي‌شود، در مسير قانون اساسي و ميثاق ملت با هدايت‌هاي پيامبرگونه مديريت مي‌كند، به همين دليل دولت هاشمي، خاتمي، احمدي‌نژاد و روحاني با ديدگاه‌هاي متفاوت مورد حمايت و البته نقد و راهگشايي رهبري همراه بوده است. خدا رحمت كند شهيد قاسم سليماني و او را با اولياي خدا محشور بگرداند.او در وصيتنامه خود، شهادت به مظلوميت امام دوم انقلاب داد و فرمود؛ «عاقبت به خير نخواهد شد كسي كه نسبت خود را با انقلاب، جمهوري اسلامي و شخص ولي فقيه تعريف نكند.» به عنوان كوچكترين خيرخواه آقاي خوئيني‌ها عرض مي‌كنم؛ شما كه سابقه خدمت به انقلاب در زمان امام(ره) به عنوان دادستان انقلاب، اميرحاج و... داشته‌ايد، چرا بايد در كارنامه سياسي خود دو فتنه سياسي را ثبت كنيد و آدرس خود را در اين نامه براي اجراي فتنه سوم به آمريكايي‌ها بدهيد؟ شما خوب مي‌دانيد مردم از اين فتنه‌ها با هدايت موساي انقلاب عبور مي‌كنند. تشييع باشكوه پيكر مطهر شهيد حججي و شهيد سليماني ثابت كرد مردم به دنبال چه منطقي هستند و از چه اراده‌اي در مديريت كشور حمايت مي‌كنند. احترام به اين منطق و به رسميت شناختن اين اراده، شرط عقلانيت سياسي و عاقبت به‌خيري است.
🔴‏محمد موسوی خوئینی‌ها نماد جریانی است که در روزهای اوج شوروی دچار التقاط با مارکسیسم بود و پس از پیروزی آمریکا در جنگ سرد، دچار التقاط با لیبرالیسم شد. پامنبری‌های این تفکر در دوره التقاط با مارکسیسم، مطهری‌‌ها را ترور کردند؛ و پیروانشان در دوره التقاط با لیبرالیسم، معیشت ملت را. ✍️ یاسر جبراییلی
هدایت شده از فارس پلاس
«قهرمانی»، نماینده دادستان: 🔹پرونده بانک مرکزی در دست یکی از دادیاران به نام «فراهانی» قرار می‌گیرد و او در ابتدا «دانیال زاده» را ممنوع الخروج می‌کند. 🔹یکی از همکاران «طبری» می‌گوید وقتی «دانیال‌زاده» بازداشت شد «طبری» آرام و قرار نداشت. ‌🔹بعد به یکباره با فراهانی تماس گرفته شد که متوجه می‌شود «طبری» تماس گرفته. او می‌گوید دانیال‌زاده فردی خیّر است و پرونده را ببندید. فراهانی استقامت می‌کند و فردا می‌بیند که پرونده از او گرفته شده و توسط بازپرس دیگری منع تعقیب صادر شد. 🔹بازپرس فراهانی را هم از تهران به اراک فرستادند. @Fars_Plus
هدایت شده از فارس پلاس
▪️ باز هم توهین و بهتان به مالک اشتر هنوز امیرالمومنین سلام الله علیه و یارانش غریب‌اند. و هنوز شخصیت مالک اشتر شرحه شرحه می‌شود. چه قدر زشت است که یک روز آقای اصلاح‌طلبی برای مقابله با " اَینَ عمار " با چنگ زدن به هر رطب و یابسی، شخصیت مالک و عمار را تندرو، تندخو و بی‌اخلاق معرفی می‌کرد. و حالا با استناد به همان اخبار ضعیف که معارض‌های فراوانی دارند، یک عدالت‌خواه؟ برای تجویز یا عادی‌سازی نقد تند به رهبری و لزوم عدم برخورد دستگاه‌های امنیتی، مالک را منتقد حکومت حضرت معرفی می‌نماید. 🔻وقتی چنین رسما با غرض و انگیزه‌ی سیاسی به سراغ تاریخ برویم و بین پژوهش روشمند با داستان سرایی و ... تفاوت نگذاریم، چنین می‌شود. آیا به صرف این که به خواسته و میلمان نزدیک است، هر چه به دستمان برسد باید نقل کنیم؟ یا فارغ از صحت و سقم هر گزاره‌ای، اگر برای اغراضمان مفید بود، آنچه یافتیم بیان کنیم؟ فرق بین حَشویه با مجتهد چیست جز این؟ 🔻درباره سخنان آن اصلاح‌طلب در جلسات یازدهم تا بیست و چهارم بحث " جستاری در حکومت امیرالمومنین سلام الله علیه " به نقد و بررسی پرداخته‌ایم. و صوت و متنش در سایت ما موجود است. و به زودی در برنامه سمت خدا نیز سیر تاریخی حوادث به شخصیت مالک اشتر در اثنای پیکار صفین می‌رسد و به بخشی از این اتهامات خواهیم پرداخت. پ.ن؛ دردآور این است که این برادران عدالت‌خواه یک روز که جایگاه مساله مصلحت در حکومت حضرت مطرح می‌شود، از حواشی و ابعاد ابقای ابوموسی طفره می‌روند و حالا برای اعتراض به رهبری، به اصرار مالک برای ابقای ابوموسی متمسک می‌شوند. پ.ن۲؛ دردآورتر این که این برادر عدالت‌خواه؟ بهتان زشت دیگری به مالک اشتر می‌زند و آن این است که مالک، ابوموسی را "آیت الله" و " مومن و انقلابی" می‌دانسته و از طرفداران ابوموسی بوده است!!! ننگ بر این همه بی مبالاتی. درباره این فهم سخیف و ناپخته نیز در بحث ابقای ابوموسی در روز سه‌شنبه ۸ بهمن ۹۸ در برنامه سمت خدا، موضوع و مطلب را شکافته‌ایم. علاقمندان مراجعه فرمایند. پ.ن۳؛ مسئولان جمهوری اسلامی باید با سعه صدر و گوش شنوا از نقدهای دلسوزان استقبال کنند و ناقدان نیز باید در مصونیت باشند، اما برای این خواسته درست، نیازی به سخنان بی‌ارزش، سبک و غیرعلمی نیست. 📝 حجت‌الاسلام کاشانی @Fars_Plus
هدایت شده از فارس پلاس
▪️جمع آوری تصاویر امام در عراق؟ 🔺شاید جواب دادن به اکانت فیک خیلی لزومی نداشته باشد ولی چون گویا این تصویر بیش از این پخش شده، لازم است بدانیم این عکس متعلق به سال 2015 (1393) بوده و افراد درحال «نصب» بیلبورد در خیابانی به نام امام_خمینی درشهر نجف هستند و نه جمع کردن آن. 🔺ادعای جمع آوری تصاویر کذب است. 💬Mahdi Bakhtiari @Fars_Plus
هدایت شده از فارس پلاس
▪️ من اعلام می‌کنم به همه کسانی که دست‌اندرکارند، من با هیچ کدامتان عقد اخوت نبستم. و اگر هم بسته بودم، خلاف می‌کردید، می‌گفتم. اصلاح بکنید خودتان را 📅امام خمینی(ره) | ۱۰ تیر ۱۳۶۳ @Fars_Plus