eitaa logo
🌷دوستان شهدا🌷
222 دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
74 فایل
اگر... تیر دشمن...💣 جسم شہدا را شڪافت... تیر بدحجابــے... قلب آن ها را میدرد...💔 شہدا شرمنده ایم.. میسر نگردد به کس این سعادت به کعبه ولادت به مسجد شهادت یا علی @yazahra0118 یا زهرا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆 داستان پرونده  يكى از دوستان داستانى را برايم نقل فرمود که قبلاً از علماى مشهد شنيده بودم ولى ايشان به طور صحيح ترى روى برگه نوشته و به بنده دادند و آن داستان اين است : يكى از قضات دادگسترى مشهد مى گفت : شبى در خواب موفّق به زيارت بى بى دو عالم زهراى اطهر (عليهاالسلام ) شدم . حضرت فرمودند: فردا كه به محل كارت (به دادگسترى مشهد) رفتى ، فلان پرونده با فلان شماره و فلان اسم ، بايد تبرئه بشود و آزاد گردد، از خواب بيدار شده و مضطرب و نگران بودم ، خدايا! اين چه خوابى بود كه من ديدم . صبح كه به دادگسترى رفتم ، لابلاى پرونده ها را كه مى گشتم يك وقت چشمم به پرونده اى كه بى بى دو عالم فاطمه زهرا (عليهاالسلام ) شماره اش ‍ را توى خواب به من فرموده بود افتاد. پرونده را در آوردم ، باز كردم ، ديدم مو نمى زند، اسم همان اسم ، شناسنامه همان شناسنامه امّا پرونده عجيب و غريبى است اين پرونده ، پرونده كسى است كه چندين بار زندان رفته ، چندين خلاف داشته و آخرين گناهش هم كشتن دو نفر است . دادگاه حكم اعدامش را صادر كرده و به تأ ييد ديوان عالى كشور رسيده و منتظر رسيدن زمان اجراى حكم هستند، تعجّب كردم كه چطور بى بى دو عالم دستور تبرئه چنين آدمى را صادر فرمودند. دستور دادم متّهم را به دادگاه آوردند، سؤ الاتى از او كردم ، جريان قتل را پرسيدم ، راست است ؟ گفت : بله . گفتم : اقرار مى كنى ؟ گفت : آره ، اقرار مى كنم ؛ امّا جناب قاضى بدان من اينها را به ناحق نكشتم ... و شروع كرد به تعريف كردن ، گفت : يك روز با چند تا از دوستان ناباب همسفر شدم ، در طى راهى كه مى رفتيم ، توى دل بيابان به يك دختر بى پناهى برخورد كرديم ، بيابان و كسى هم نيست ، ما هم چند تا جوان آلوده ، معلوم است با چشم بد نگاهش كرديم ، يك وقت آن دختر شروع كرد به لرزيدن و گريه كردن ، امّا هيچ تأ ثيرى در ما نداشت . فقط يك جمله گفت كه بدنم را لرزاند و منقلبم كرد و موهاى بدنم راست شد، گفت : اى جوانها! من سيّده ام من از اولاد زهرا (سلام اللّه عليها) هستم بياييد به خاطر مادرم فاطمه دامنم را آلوده نكنيد. تا اين جمله را شنيدم جلوى دوستانم را گرفتم ، گفتم : زود رهايش كنيد، دوستانم ناراحت شدند و گفتند: باز يك لقمه چرب و نرم براى ما پيدا شد و آقا خشكه مقدسيش گل كرد. گفتم : اين حرفها را بگذاريد كنار، به خدا از اين لحظه اين دختر مثل خواهر من است . اگر بخواهيد دست از پا خطا كنيد با من طرف هستيد، امّا هرچه كردم ، زير بار نرفتند و حرفهايم تأ ثير نداشت ، من هم مجبور شدم با دشنه اى كه داشتم به آنها حمله ور شدم و آنها را از پا درآوردم ، دختر را سوار ماشين كردم ، بردم در خانه اش رساندم ، امّا بعد دستگير شدم و در دادگاه اقرار كردم . دادگاه هم حكم اعدام مرا صادر كرد. همينكه حرف به اينجا رسيد جريان خواب ديشب را برايش گفتم ، گفتم : به خدا قسم خود بى بى فاطمه زهرا (سلام اللّه عليها) دستور آزاديت را صادر كردند. دستش را گرفتم با پرونده اش پيش دادستان بردم و جريان را براى دادستان تعريف كردم . پرونده را مجدداً به ديوان عالى فرستاد و دستور داد فعلا اجراى حكم را به تأ خير بيندازيد، پس از مدّتى نامه از ديوان عالى برگشت ، ديدم دستور داده اند كه بلافاصله آزادش كنيد. (اى گنهكار، نكند دست از حضرت فاطمه (سلام اللّه عليها) بردارى ، مبادا جاى ديگرى بروى )، همين كه آن جوان گنه كار و متّهم آزادى خود را شنيد، صورت روى خاك گذاشت و گفت : زهراجان به خدا قسم ديگر توبه كردم . اى زهراجان ! من گرچه گنهكار و بد هستم ولى آزاده تو هستم . 📚 كرامات الفاطمية معجزات فاطمه زهراء (س ) بعد از شهادت بضميمه سوگنامه فاطمه زهراء (س )، على ميرخلف زاده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ در آخرالزمان و نزدیک شدن قیامت – که بدترین زمان‌هاست- زن‌هایی ظاهر می‌شوند که برهنه و لخت می‌باشند، زینت‌های خود را آشکار می‌سازند، به فتنه‌ها داخل می‌شوند و به سوی شهوت‌ها می‌گرایند و به سوی لذت‌ها می‌شتابند، حرام‌های الهی را حلال می‌شمارند و ...
3.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅توسل به امام زمان (عج) 🎙 شهید کافی اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃ا﷽ا❃ 💚 ─‌┅═‌‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‌‌‌‌‌‌‌┅─‌ آقا ســلام ، قبـــلهٔ شب زنده دارها نامت قـــرار می دهد بر بیقـــرارها ماییم و راه روشن و قلبی پر از امید ای روشـــنای دیدهٔ چشــم انتظارها ─‌┅═‌‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‌‌‌‌‌‌‌┅─‌ 🤲 ─‌┅═‌‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‌‌‌‌‌‌‌┅─‌ @maliche11gol
🌸پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة» 🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح 🌹بردن نام حسین بن علی(ع) به دل می نشیند.... 🌹السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🌹و عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌹و عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ @maliche11gol
5.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️افتتاح دفتر شهردار جدید نیویورک با روضه امام حسین علیه‌السلام @AkhbareFori
♦️افتتاح مترو مریم مقدس با حضور نمایندگان مسیحی انجام شد 🔹این اتفاق همزیستی ادیان تو ایران رو با وجود تفاوت‌ها داره نشون میده. @maliche11gol
💫 مثل آقای خامنه ای پیدا نمی‌کنید 🌹 امام خمینی (ره): شما اگر گمان بکنید که در تمام دنیا رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، یک نفر را مثل آقای خامنه‌ای پیدا بکنید که: متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بنای قلبی‌اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمی‌کنید. ایشان را من سالهای طولانی می‌شناسم، و در آن زمانی که اول نهضت بود ایشان وارد بود و به اطراف برای رساندن پیام‌ها تشریف می‌بردند و بعد از این هم که این انقلاب به اوج خودش رسید، ایشان حاضر بود همه جا، تا آخر و حالا هم هست. یک نعمت خدا به ما، این است که داده. 📒 صحیفه نور جلد۱۷ ص۲۷۲ ‌‌‌‌‌‌
❇️ زنی که با دعای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دنیا برگشت!! 💠 به نقل از علامه طهرانی: 🔹 یكی از اعاظم‌ نجف‌ أشرف‌ برای من‌، نقل‌ کرد كه‌: ✍ ما از نجف‌‌، عیال‌ اختیار كردیم‌ و سپس‌ در فصل‌ تابستان‌ برای زیارت‌ صله‌ ارحام‌ عازم‌ ایران‌ شدیم‌. آب‌ و هوای وطن ما، به‌ عیال‌ ما نساخت‌ و مریض‌ شد و روز به روز مرضش‌ شدّت‌ كرد؛ و هر چه‌ معالجه‌ كردیم‌ سودمند نیفتاد و مشرف‌ به‌ مرگ‌ شد. ✍ من‌ دیدم‌ عیالم‌ فوت‌ می‌كند و‌ باید تنها به‌ نجف‌ برگردم‌ و در پیش‌ پدر و مادرش شرمنده‌ می‌شوم‌، حال‌ اضطراب‌ و تشویش‌ عجیبی در من‌ پیدا شد. 👈 آمدم‌ در اتاق‌ مجاور‌، دو ركعت‌ نماز خواندم‌ و توسّل‌ به‌ كردم‌ و با نهایت‌ تضرّع‌ عرض‌ كردم‌: 🤲یا ولیّ الله‌! زن‌ مرا شفا دهید.🤲 ✍ آمدم‌ در اتاق‌ عیالم‌، دیدم‌ نشسته‌‌ و زار زار می‌گرید. 🔺 تا چشمش‌ به‌ من‌ افتاد گفت‌: چرا مانع‌ شدی؟ چرا نگذاشتی؟ ✍ من‌ نفهمیدم‌ چه‌ می‌گوید، و تصوّر كردم‌ كه‌ حالش‌ بد‌ است‌. 🔺 بعد كه‌ قدری آب‌ به‌ او دادیم‌ گفت‌: عزرائیل‌ برای قبض‌ روح‌ من‌ با لباس‌ سفید آمد و بسیار زیبا و آراسته‌ بود، به‌ من‌ لبخندی زده‌ و گفت‌: حاضر به‌ آمدن‌ هستی؟ گفتم‌: آری. بعد امیرالمومنین‌ (علیه السلام)‌ تشریف‌ آوردند و با من‌ بسیار مهربانی كردند و به من‌ گفتند: من‌ می‌خواهم‌ بروم‌ نجف‌، می‌خواهی با هم‌ برویم‌ به‌ نجف‌؟ گفتم‌: بلی خیلی دوست‌ دارم‌. 🔺 من‌ برخاستم‌ ‌آماده‌ شدم‌ كه‌ با آن حضرت‌ برویم‌، همینكه‌ خواستم‌ از اتاق‌‌ خارج‌ شوم‌ دیدم‌ كه‌‌ امام‌ زمان (عجل الله فرجه)‌ آمدند و تو هم‌ دامان‌ ایشان‌ را گرفته‌ای. حضرت‌‌ به‌ امیرالمؤمنین‌ (علیه السلام) عرض‌ كردند: این‌ بنده‌ به‌ ما متوسّل‌ شده‌، حاجتش‌ را برآورید. حضرت‌ أمیر (علیه‌السلام) به‌ عزرائیل‌ فرمودند: به‌ تقاضای مرد مؤمن‌ كه‌ متوسّل‌ به‌ فرزند ما شده‌ است‌ برو؛ باشد تا موقع‌ معین‌. و أمیرالمؤمنین‌ از من‌ خداحافظی كردند و رفتند. 🔺 چرا نگذاشتی من‌ بروم‌؟ 📚 معادشناسی علامه طهرانی، ج ۱، ص ۲۸۶- ۲۸۷