میان مَعرکه
لَبخند میزنید به عشق ...
حِماسه چُون
به غَزل خَتم میشود زیباست ...
#صبحتون_شهدایی
﷽ #احکام_تیمم
❗️در تیمم واجب است:
1⃣اول:نیت.
2⃣دوم: زدن کف دو دست با هم بر چیزی که تیمم به آن صحیح است.
3⃣سوم: کشیدن کف هر دو دست به تمام پیشانی و دو طرف آن از جایی که موی سر می روید تا ابروها و بالای بینی.
4⃣چهارم: کشیدن کف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن کشیدن کف دست راست به تمام پشت دست چپ.
🙂🌹#سوالات احکام🌹🙂
🇮🇷رفیق عارف حاج قاسم
در مورد ظهور چی میگه؟
#شهید_یوسف_الهی🌹
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
✨﷽✨
✅چشم، سیمِ رابطِ نوریِ دل...
✍ به عبارتی سادهتر: هر چیزی رو نگاه کنی رو قلبت حک میشه و هر چیزی حک بشه میشه جزئی از قلبت و هر چی شد جزئی از قلبت، میشه خودِ خودِ تو! حالا فکر کن دقیقا زمانی که فاصلهی تو تا روشن کردن فیلترشکن و دیدن چیزایی که نابودیِ تو هدف اوناست، فقط چند ثانیه است و لذت کاذب و ذلتبارِ حاصل از اون نگاه چند صدم ثانیه!
همه و همهی اینا زیر پنج دقیقه زمان میبره و تو محکومی به گذرِ ۲۰ سال زمان تا حافظه تصویریت اونا رو دیلِت کنه... و تو این بیست سال تو هستی و تصاویری که دریافتیِ قلبته و فیدبَکِش میشه ذهن نا آروم و اختلالِ زندگیِ مشترک و هزار تا آسیبِ روحی و جسمی، فقط به خاطر اون چند دقیقه...
جدا از اینا واقعا حالت بهم نمیخوره وقتی میدونی پشت صحنه و حقیقت اون تصاویر چه قدر کثیفه؟ مگه آدم سالم میتونه از چیز کثیف لذت ببره؟ نه! وقتی میگیم لذت کاذب یعنی همین! یعنی تَوَهم لذت داری!
همه اینا بررسی های فیزیولوژیکی بود. بحث گناه بودن و آسیب زدن به قلب امام زمان و... که خودش تباهیِ دنیا و آخرته رو هم که نکردم!... خودت بشین دو دوتا چهار تا کن ببین می ارزه؟ فقط فراموش نکن با این قلب سیاه و بیمار نمیشه عشق امام مهدی رو بیاری داخلش... یک خونه، در آنِ واحد نمیشه هم روشن باشه هم تاریک...
@maliche11gol
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
⭕️ و حالا ۳۱۳ روز است که علی بدون مالک شده؛ولی به زودی، همراه صاحب الامر(عج)، با سپاهی از شهیدان خواهد آمد؛ ان شاءالله...
💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج 💚
زمینه ساز ظهور باشیم
#ستارههای_زینبی
💠محمدجواد تک پسر بود و اگر میخواست میتوانست نرود، اما او بیتاب رفتن بود. من که از رفتن او کاملاً راضی بودم، اما نمیخواست بهجز من، به کس دیگری بگوید که میخواهد سوریه برود، ولی به اصرار من به دنبال کسب اجازه از پدر و مادرش رفت.
💠وقتی میخواست راهی شود حس عجیبی داشت و مطمئن بود که سالم برنمیگردد؛ من هم همان حس را داشته و حالم شبیه حال دفعات قبل نبود. یکشب گفت «بیا بشین باهم حرف بزنیم.» دلم لرزید و گفتم «میخواهی مأموریت بروی؟ و حتماً میخواهی سوریه بروی؟» خندید و گفت «آفرین عزیزم.» گفتم «من هم که نمیتوانم و نمیخواهم مانع رفتنت شوم.» که در جواب گفت «به تو افتخار میکنم.»
💠مهمترین ویژگی محمدجواد توجه و حساسیت زیاد به مصرف بیتالمال بود. به یاد دارم که یک روز ماژیکی از پایگاه بسیج به خانه آورد و به زینب تأکید کرد که از آن استفاده نکن و یا یکبار دیگر بنر و میخ آورده بود که به من تأکید کرد که نباید از آن استفاده کنم. تمام دغدغهاش پایگاه بسیج محله بود و میگفت: «پایگاه دست من امانت است.» چند سالی آنجا راکد بود و رونقی نداشت. تابلوی آنجا را رنگ کرد و برای جمعکردن بچهها همه کاری کرد. خودش همیشه در پایگاه، حضور داشت و میگفت این حضور باعث دلگرمی بچهها میشود.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_محمدجواد_قربانی🌷
#سالروز_شهادت