ای مهربانتر از برگ در بوسههای باران
بیداریِ ستاره در چشم جویباران
آیینهی نگاهت، پیوندِ صبح و ساحل
لبخندِ گاهگاهت، صبحِ ستارهباران
#صبحبخیــــر
#شهید_علی_صلواتی
#چالش_لبخند
#زیباترین_لبخندهای_دنیا
تویی که از حصار آفرینش رد شدی ؛
ما ، حال مان درگیر تکرار است ...
#شهید_امیر_حاج_امینی
#بیسیم_چی_گردان_انصار
#لشکر۲۷_حضرترسولﷺ
#شهادت_کربلای_پنج
#سالروز_شهادت
@maliche11gol
💠خاطرات شهدا
پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال 62 بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.
ساعت 10 شب به بیمارستان رسیدیم. با اصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم.
نمیدانستیم کجا برویم.
جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمّد حسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله!
جوان ادامه داد: حسین گفت: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا!
وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین سوخته ولی می تواند صحبت کند.
اوّلین سؤال ما این بود: از کجا دانستی که ما آمدیم؟
لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم!
محمّد حسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و ... را گفت!
🌷 #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🌷
🌷 #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی 🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅محفل عشق زندگی به سبک شهدا
🔷گناهِ رابطه با زنِ شوهردار
امیرالمونین فرمود: نگاهِ به ناموس مردم مثل اینکه خنجر تو قلب علی زدی....
ما روزی چند صد خنجر به قلب علی میزنیم؟؟
عرق خورا و لات های زمان شاه اینقد پست نبودن...
اکثر دعواهاشون سر ناموس محل بود...
کجا رفت غیرتا ؟
کجا رفت تعصبا ؟
چه بلایی سرمون اومده؟
سخنران : استاد دانشمند
#السلامعلیکیاصاحبالزمان
#المستغاثبکیاصاحبالزمان
اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ
صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة
وَ فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً
ًوَ ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ
أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا
#اللهم_عجل_لمولانا_الفرج
سلامتیوتعجیلدرأمرفرجمولانا
حضرتبقيةاللهالاعظم
روحیوأرواحالعالمینلتراب مقدمه الفداء
صلوات
بسم رب الشهدا والصدیقین
شهید سرافراز خط شکن اروند بسیجی دلاور #شهید_محمدرضا_کاظمی در سال ۱۳۴۲ در کرمان دیده ب جهان گشود. محمدرضا در خانواده مذهبی پرورش یافت و تحصیلات خود را تا مقطع دبیرستان پیش برد ک در آن زمان مصادف بود با رژیم خبیث پهلوی، محمدرضا بشدت مخالف این رژیم بود و باعث شد ک علیه این رژیم قدمهای مجاهدانه ای بردارد. ایشان دیپلم خود را بعد از پیروزی انقلاب گرفت ک بعداز پیروزی انقلاب وجود دشمن را در خاک خودش حس کرد پا ب عرصه جها نهاد محمدرضا زمانی وار عرضه جنگ جبهه شد فقط یک بسیجی ساده بود. ولی یک بسیجی و یک عنصر ورزیده وبااخلاص..
ایشان چندین بار مجروح شد ولی باز دست از دفاع خاک خویش برنداشت...
آخرین بار ک مجروحیت او را ب نزدیکی شهادت رساند باعث شد محمدرضا چند وقتی در خانه بماند...ولی همچنان ک عاشق جهاد شهادت بود وبه نظر او هیچ لذتی بالاتر از شهد شیرین شهادت نیس باز ب جبهه برگشت این بسیجی ساده بعداز مدتی ب عنوان فرمانده لشگر ۴۱ ثارلله انتخاب شد. محمدرضا خط شکنی بود ک هیچ سرباز دشمنی توان مقابله بااو را نداشت. او فرمانده موفق وتاثیرگذاری بود ک باعث صعود روحیه بچها میشد. او در برابر فرمانده بودنش برا تک تک بچهای خود یک برادر واقعی بود. محمدرضا در طی شناسایی عملیات نظامی والفجر ۸ ب دیدار اربابش حسین رفت....