5a53ba22a6b893b685ffcd7fd65386a48e7e4b4b.pdf
638.2K
#درسنامه
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
مقطع: #متوسطه_اول
تدوین : سرکارخانم رستمی از مبلغات مدارس امین استان #گلستان
با تشکر از معاون محترم تبلیغ استان گلستان وسرکارخانم رستمی
مدیریت مدارس امین
کانال و سایت مدارس امین
کانالی برای مبلغان و معلمان و مربیان و..
ارتباط با ادمین : 👇
@yaali2
لینک کانال 👇
https://eitaa.com/mamin110
لینک سایت 👇👇
http://amin.zitova.ir
انواع #دوست
۱- #عنکبوتی: دوستی که دام پهن می کند برای فریب وسوءاستفاده .
۲- #مگسی : دوستی که فقط عیب انسان را می بیند.
۳- #موریانه_ای: انسان را از درون پوک می کند اول متوجه نمی شود بعد می فهمد تا از دوست ضرر کرده است.
۴-#کنه_ای: دوستی افراطی که نقش مثبتی ندارد.
۵- #زنبوری:نفعش به انسا ن می رسه
۶- #مورچه_ای :به تو می رسد برای نفع و استفاده خودش.
۷- #پروانه_ای : دوروبر آدم میگرده و خودش را فدا میکنه
اخلاق.doc
210.9K
اخلاق در شعر با موضوعات: تواضع ,راستگویی,ایثار,دوستی,خوبی و بدی و...
#داغي_صحراي_محشر
روزی پیامبر اکرم(ص) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد.
سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید،
ولی ابوذر با آن لوازمی خرید.
روز بعد پیامبر دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت و شعلههای آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود:
«هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.»
سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد.
وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت.
پیامبر فرمود: « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول میانجامد، ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغتر است».
#پندتاريخ_ج١ص١٩٠
@amoodareini
نمایش سوره قدر
توضیحات:مربیان و والدین محترم! کودکان از این که نقشها را خلق و اجرا کنند لذت میبرند و چون خودشان در اجرای نقش فعال هستند بنابر این مفاهیم در ذهنشان بیشتر ماندگار خواهد شد. به همین دلیل برای تکرار و تبیین مفاهیم سوره و تکرار دوباره ی کل سوره و نیز به منظور ایجاد تنوع در آ موزش میتوانید از نمایش استفاده کنید . برای اجرای نمایش سعی کنید ابتدا متن را به شکل داستان گونه بیان کنید. سپس خودتان آن را یک بار اجرا کنید. آنگاه از کودکان بخواهید به انتخاب خود نقشی را برگزینند و اجرا کنند.
قصه گو: ماه رمضان بود . همه روزه بودند. زهرا کوچولو که دختری شش ساله بود، با اجازهی مادرش روزهی کله گنجشکی می گرفت.چند شبی از ماه رمضان نگذشته بودکه مادر زهرا به او گفت:زهرا جان! امروز بعد از ظهر می خوام استراحت کنم چون امشب قرار تا سحر در مسجد بمونم. در ضمن اگر توهم بخواهی می تونی چند ساعتی با من در مسجد بمونی .
زهرا کوچولو: مادر مگه امشب چه خبره !!؟
مادر: دختر گلم!امشب شب بسیار بزرگیه. شبی که خدا ی مهربون قرآن رو یکجا بر پیامبر نازل کرد.
فرشته مهربون:( آیه اول سوره قدر را می خواند.)
قصه گو: زهرا کوچولو با خودش فکر میکنه امشب شب بزرگیه یعنی چه; یعنی چهقدر بزرگه؟به همین خاطر با کنجکاوی از مادر پرسید:
زهرا کوچولو: مامان جون یعنی امشب چه قدر بزرگه ؟
مادر: دخترم خدادر سوره قدر می فرماید شما نمی دونین اهمیت شب قدرچه قدر زیاده!حتی به اندازه هزار هزار تا ازشبهای دیگه است.
فرشته مهربان:( آیه دوم و سوم سوره قدر را می خواند. )
زهرا کوچولو: مادر جون امشب تو مسجد چه کار می کنیم ؟!
مادر: عزیزم در شب قدر نماز و قرآن می خونیم و دعا می کنیم .خدا هم به فرشتههاش دستور می ده که به زمین بیان و اون دعاهای ما رو که برا مون خوب و مفیدن برآورده کنن.
فرشته مهربون: ( آیه چهارم سوره قدر را می خواند.)
زهرا کوچولو: یعنی امشب که شب قدره همین جوریه و دعاهامون مستجاب میشه؟
مادر: بله عزیزم. خدای مهربون تا صبح برای بنده های خوبش شادی و سلامتی میفرسته.
فرشته مهربون: (آیه پنجم سوره قدر را می خواند.)
قصه گو: زهرا دل تو دلش نبود. او خیلی خوشحال بود که خدای مهربون ،شب به این بزرگی رو قرار داده، بنا بر این تصمیم گرفت زودتر به اتاقش بره و استراحت کنه. چون قراربود او هم در کنار مادر مهربونش چند ساعتی رودرمسجد بمونه. توی همین فکر ها بود که کم کم خوابش برد.
@amoodareini
داستان
قشنگترین شب دنیا
پیامبر عزیز ما در حال نماز خواندن بودند. . شب بود و همه جا تاریک تاریک. ستارههای زیادی در آن شب زیبا در حال چشمک زدن بودند.آن شب شبی زیبا و آرام بود. اصلا با شبهای دیگر فرق میکرد.در آن هنگام فرشته مهربان خدا ،منتظر شد تا پیامبر عزیز ما نمازشان را تمام کنند. بعد از آن به پیامبر(ص)سلام کرد و گفت:ای پیامبر خدا!خداوند مهربان از من خواسته تا همه حرفهایش را برای شما یکجا بگویم. پیامبر هم که همیشه از شنیدن حرف های خدا خوشحال می شد ،این بار وقتی شنید قرار است همه حرفهای خدای عزیز و مهربان یکجا برای او گفته شود، خوشحال شد و با دقت گوش کرد.بله در آن شب زیبا حرفهای خدا ،که در قرآن آمده یک جا بر پیامبر خواندهشد.
آن شب زیبا و نورانی و آن شب قشنگ و پرستاره که در آن قرآن بر پیامبر نازل شد، شب قدر نام گرفت. در آن شب تمام فرشتهها به زمین میآیند. آدمهای خوب در شب قدر که یکی از شبهای ماه مبارک رمضان است تا سحر بیدار میمانند،دعا میکنند، قرآن میخوانند و با خدای مهربان حرف میزنند. فرشتهها هم در شب قدر به دستور خدا سلامتی و شادی را به آدمهای خوب هدیه میدهند. شب قدر به اندازه ای بزرگ و مهم است که خداوند در سورهای به نام قدر گفته که آن شب از هزار شب بالاتر و برتر است.
اما سالها بعد در یکی از شبهای قدر، مرد بسیار بدجنس ، که تحمل یک انسان بزرگ و مهربان را نداشت تصمیم گرفت کار بسیار نادرستی را انجام بدهد. اویک مرد آسمانی مهربان را به نام حضرت علی ع را در مسجد شهید کرد. ما هم هرسال در شب قدر بیدار می مانیم،دعا میکنیم ،نماز و قرآن میخوانیم و راه و یاد حضرت علی ع را گرامی میداریم.
#شعر_کودکانه
سوره ی قدر۱
اول به نام خدا خدای خوب و دانا
که خیلی مهربونه هرکی اینو می دونه
بخشنده و رحیمه خالق این زمینه
گفته خدا محمد(ص) رسول خوب و دانا
بگو به بندگانم این حرف رو از سوی ما
خدای خوب فرستاد قرآن رو تو شب قدر
شبی که از هزار ماه هست خیلی خوب و بهتر
شبی که توش آوردند فرشته ها رو زمین
قرآن رو خوب و کامل تا سوره آخرین
این شب خوب پرشده از رحمت خداوند
هرکسی قدر بدونه همیشه هست سربلند
سوره قدر 2
داده خدای احد به قلب پاک احمد
قرآنو ناگهانی در یه شب نورانی
شب قدر و شب آه بهتره از هزار ماه
داده خدای احد
به قلب پاک احمد
قرآن و ناگهانی
در یه شب نورانی
شب قدر و شب آه
بهتره از هزار ماه
فرشتهها از بالا
پایین میان بچهها
به فرمان خداوند
تقدیرو مینویسند
تقدیر آدما رو
بنده های خدا رو