eitaa logo
مدارس امین
22.9هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.6هزار ویدیو
7.3هزار فایل
✅ کانال آموزشی و محتوایی مدارس امین ✅ کانال اطلاع رسانی مدارس امین https://eitaa.com/amouzeshamin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 سوزش تابش خورشید آب شور رو تبخیر میکنه و ازش ابر و باران و بعد آب شیرین می‌سازه. 👈 رنج‌ها هم تو زندگی درسته سخته اما تو رو بالا می‌بره و ازت یه انسان قوی می‌سازه. ✅ فإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
🍃از فـــــرانسه تا جبـــــهه‌ 📍در خانواده ای مذهبی بزرگ شده بود. در شهر لیون فرانسه. دو برادر دو قلو بودند به نام‌های رامین و رامتین. پدرشان استاد دانشگاه لیون بود. آن‌ها از کودکی تحت تربیت مادر مؤمن خود بودند. پدرشان نیز بسیار به نماز و مسائل دینی توجه داشت. 📍با شروع جنگ، دو برادر شانزده ساله راهی تهران و منزل مادر بزرگ شدند. مدتی در بسیج و آموزش و سپس راهی جبهه شدند. 📍در عملیات والفجر 4 رامین به شهادت رسید و رامتین به سختی مجروح شد. پدر از فرانسه آمد و پسر مجروحش را با یک پرواز به فرانسه انتقال داد. رامین (که نامش را به رحیم تغییر داد) در قطعه 28 بهشت زهرا به خاک سپرده شد. مادرش بعدها از دنیا رفت و تنها زائر او پدری است که سالی یکبار به ایران می آید. 📍در فامیل هیچکس فکر نمی کرد که چنین سرنوشتی برای این پسر رقم بخورد. همه می‌گفتند او دیگر اروپایی شد و... اما خدا برای او چیز دیگری رقم زد. 📍شهید رامین مختار تجویدی از زمانی که به بلوغ رسید حتی در فرانسه نماز شب می‌خواند و حافظ قرآن شده بود. دوست خوب من خدا در همه جا ناظر بر اعمال ما هست. هر کسی با او بود و در کنار خدا بود قطعا فردی موفق خواهد بود و به آنچکه می‌خواهد، خواهد رسید. 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️ چرا باشگاه سلتیک طرفدار فلسطین است؟ 📎 📎 📎 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
18.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎵❤️‍🔥 .:: آهِ غزه ::. ❤️‍🔥🎵 🎥 سرودی برای هم نوایی با کودکان بی پناه فلسطین و غزه 🥀 گروه سرود ضحی لاهیجان از جدیدترین اثر خود با نام " آهِ غزه" رونمایی کرد. 📎 📎 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 استوری 💎 نتیجه‌ی کار فرهنگیِ «خدا یه نفری! » ✅ انگشت به دهان موندن دنیا رو درپیش داریم! 📎 📎 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
قابل توجه مبلغین گرامی در صورتی که به محتوای تخصصی مانند کتاب، جزوه، صوت، کلیپ، پوستر، پاورپوینت و ... نیاز دارید می توانید عضو کانال ذیل شوید https://eitaa.com/jameat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅این روزها، دور و بَرمون اتفاق‌های زیادی می‌افته. و قطعا تو هر کدوم از اونها درس و تجربه زیادی نهفته هستش. 🔰ولی مهم اینه که آیا ما از این اتفاق‌ها درس می‌گیریم یا فقط نگاه می‌کنیم و می‌شنویم و رد می‌شیم؟ 🔸حالا با این وضعیت اگه ما از این مسائل پیش اومده درس گرفتیم که خوش بحالمون😊 🔹اما اگر درس نگیریم قطعا از کسایی هستیم که از مسائل و جریانات دور و برمون غافلیم و جزو عقب‌ماندگانیم! 🌺پيامبر خدا صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏ آله در حدیثی می‌فرمایند: «غافل‏ترين مردم كسى است كه از دگرگونى دنيا ـ از حالى به حالى ديگر شدنش ـ پند نگیرد».[۱] ❓ایستگاه تفکر: به نظر شما تو این دنیا و این روزگار، از چه چیزها و تغییراتی میشه درس گرفت تا از عقب‌ماندگان و غافلین نباشیم؟ ---------------- پی‌نوشت: [۱]. امالی شیخ صدوق، ص72. 📎 📎 📎 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
✨﷽✨ ✨ تلنگر ✨ 🔴 بشر چه نیازی به کتاب آسمانی دارد؟ ✍️تمام کارخانجات دنیا برای تولیدات خود دفترچه راهنما تهیه و در کنار محصولات به مشتریان ارئه می‏دهند. این دفترچه ‏ها مشتریان را راهنمایی می‏کند که چگونه از آن کالا بهره ‏مند شوند. نویسنده این دفترچه‏ ها کیست؟ آیا جز طراح و سازنده، فرد دیگری صلاحیت نوشتن آن را دارد؟ هرگز! ما نیز سازنده و آفریدگار داریم که برای راهنمایی ما، دفترچه ‏های به نام قرآن نازل کرده است و دیگری حق قانون گذاری بر خلاف آنرا ندارد، زیرا فقط سازنده می‏داند چه ساخته و تنها اوست که به تمام زوایا و ابعاد محصول خود آگاه است و راه بهره‏ گیری صحیح و آفات و موانع رشد آن را می‏داند: 💥أ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ💥 📖ملک/14 ⬅️آیا آن خدایی که خلق را آفریده عالم به اسرار آنها نیست؟ و حال آنکه او بر باطن و ظاهر همه امور عالم آگاه است. کسانی که به جای قانون خداوند به سراغ قوانین بشری می‏روند مانند کسانی هستند که دفترچه راهنمای سازنده را کنار گذاشته و از دیگران نحوه استفاده از آن را مطالبه می‏کنند. 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
هروقت پدرم می‌دید لامپ اتاق یا پنکه روشن و من بیرون اتاق هستم، می‌گفت: چرا اسراف؟ چرا هدردادن انرژی؟ آب‌چکه می‌کرد، می‌گفت: اسراف حرام است! اتاقم که به هم ریخته بود می‌گفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دین است. حتی درزمان بیماری‌اش نیز تذکر می‌داد؛ تا اینکه روز خوشی فرارسید؛ چون می‌بایست در شرکت بزرگی برای کار مصاحبه بدهم، با خود گفتم اگر قبول شدم، این خانه کسل‌کننده و پُز از توبیخ را ترک خواهم کرد. صبح زود حمام کردم، بهترین لباسم را پوشیدم و خواستم برای مصاحبه خانه را ترک کنم که پدرم به هم پول داد و با لبخند گفت: فرزندم! ♦️۱-مُرَتب و منظم باش ♦️۲- همیشه خیرخواه دیگران باش ♦️۳-مثبت‌اندیش باش ♦️۴-خودت رو باور داشته باش تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگی‌ام هم نصیحت دست بردار نیست واین لحظات شیرین را زهرمار می‌کند! با سرعت به شرکت رؤیایی‌ام رفتم، به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به‌محض ورود، دیدم اشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف پدرم افتادم؛ آشغال‌ها را در سطل زباله ریختم. به راهرو رسیدم، دیدم دستگیره در کمی از جایش درآمده، یاد پند پدرم افتادم که می‌گفت: خیرخواه باش؛ دستگیره رو سرجایش محکم کردم تا نیافته! از کنار باغچه رد می‌شدم، دیدم آب سرریز شده و به سمت راهرو سر را زیر شده؛ یاد تذکر پدر افتادم که می‌گفت اسراف حرام است؛ لذا شیر آب را هم بستم. پله‌ها را بالا می‌رفتم، دیدم علی‌رغم روشنی هوا چراغ‌ها روشن است، نصیحت پدر هنوز در گوشم زمزمه می‌شد، لذا آن‌ها را خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشان برسد. چهره و لباسشان را که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً زمانی که از مدارک دانشگاهی‌شان گفتند قالب تهی کردم. عجیب بود؛ هرکسی که می‌رفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه بیرون می‌آمد. با خودم گفتم: اینها با این دَک و پوزشان ردشدن، مگر ممکن است من قبول شوم؟ عمراً! بهتر است خودم محترمانه انصراف بدهم تا عذرم را نخواستن. باز یاد پند پدر افتادم که مثبت‌اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم. آن روز حرف‌های پدر به هم انرژی می‌داد. توی این فکر بودم که اسمم را صدازدن. وارد اتاق مصاحبه شدم، دیدم ۳ نفر نشستن به من نگاه می‌کنند. یکی‌شان گفت: کِی می‌خواهی کارت را شروع کنی؟ لحظه ای فکر کردم، مسخره‌ام می‌کند! یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت را باور کن و اعتمادبه‌نفس داشته باش. پس با اطمینان کامل جواب دادم: ان‌شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام. یکی از اون گفت: شما پذیرفته شدی! با تعجب گفتم: هنوز که سؤالی نپرسیدید؟! گفت: با پرسش مهارت داوطلب را نمی‌شود فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، نقص‌ها را اصلاح کنی. در آن لحظه همه چیز از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و...؛ هیچ‌چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سخت‌گیر، اما درونش پرمحبت بود و آینده‌نگری. عزیز! در ماورای نصایح و توبیخ‌های پدرانه، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهی فهمید؛ اما شاید دیگر او کنارت نباشد... 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110