eitaa logo
مدارس امین
22هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
5.5هزار ویدیو
7.1هزار فایل
✅ کانال آموزشی و محتوایی مدارس امین ✅ کانال اطلاع رسانی مدارس امین https://eitaa.com/amouzeshamin
مشاهده در ایتا
دانلود
طرح_درس_نور_عبادت.docx
29.5K
تدوین سرکار خانم عبدالملکی از مبلغات استان شهرستان ملایر
اقدام به موقع مدارس امین تهران در اوچ هتک حرمت مدارس علمیه
rahbar.mp3
4.73M
بچه ولاییم
هدایت شده از دانش آموزان امین
باسمه تعالی به حول و قوه الهی کانال دانش آموزان امین به منظور ارتباط با دانش آموزان مدارس امین راه اندازی شد انشاالله بتوانیم در افزایش آگاهی دانش آموزان عزیز این آینده سازان ایران اسلامی گامی کوچک برداریم. از مربیان و مبلغان عزیز تقاضا داریم که این کانال را به دانش آموزان معرفی کنند با تشکر فراوان مدیریت مدارس امین ارتباط با ادمین @yaali2 آدرس کانال @daneshamozanamin
طنز و سرگرمی‌ در مدرسه کلماتی که از آخر هم خوانده شوند معنا دارن👇👇👇 نفر اول بازی رو شروع می کنه به این شکل که باید از کلماتی استفاده کنید که از آخرین حرف اون اگر شروع کنید یه کلمه جدیدی بشه و معنی دار  مثلا من میگم هلال (برعکسش میشه لاله) نفر بعدی باید کلمه ای با "ل" بگه که برعکسش هم معنی داشته باشه ! مثل لاک (برعکسش میشه کال) با کلمه ی "مداد" شروع می کنیم دود 😜 درز 😜 زیر 😜 ریگ 😜 گند 😜 دامن 😜 نار 😜 راهب 😜 برد 😜 داماد  😜 درد 😜 دب 😜 بابک 😜 ..........مجری طنز خانواده خود باشید و اطرافیان را سرگرم کنید ...
عنوان: محافظت از بادکنک🎈 شیوه اجرا✍️ 👨👩 👦چند نفر رو انتخاب میکنیم یه بادکنک🎈 رو با نخ محکم به طول نیم متر به پای راست شخص می بندیم. به محض اینکه زمان شروع🕐🕐 شد هر شخص علاوه بر محافظت از بادکنک خودش با پای دیگر باید بادکنک طرف مقابل را بترکاند😂 در انتها شخصی که بتونه بادکنش رو نگه داره به عنوان برنده اعلام میشه 😜😜😜😜 کلی خنده دار و مهیج خواهد بود یه بار هم که شده امتحان کنید
از سری مسابقات بادکنک 🎈🎈 چند تا تیم دو نفره 👬تشکیل بدهید به هر تیم یه بادکنک🎈 باد شده تحویل دهید دست ها پشت بسته👐 همه گروه ها همزمان باید بادکنک را بین سینه 👔نگه دارند به محض شروع زمان همه تیم ها به صورت حلقه ای می چرخند به محض اینکه مجری فرمان داد✍️ بادکنک را باید تیم ها از بین سینه با دست بسته به پشت👥 انتقال دهند به گونه ای که دو طرف پشت به پشت باشند و بادکنک بین آنها قرار بگیرد. گروهایی که بادکنک آنها زمین بیفتد از دور مسابقه خارج شده و بازی را به همین شکل ادامه میدهیم تا تیم برنده مشخص شود 😄😄😄😄☺️ مجری طنز خانواده خود باشید
🍀🍀گروهی هر گروه دو نفر🌳🌳 چند عدد بادکنک به تعداد مشخص برای هر گروه کم باد در نظر میگیریم.به محض شروع زمان🕖 دو نفر با دست👐 بسته تلاش می کنند بادکنک رو با پا 👞👞 به وسط سینه بیاورند👔 و تا یک مکان مشخص حمل کنند و در آنجا با فشار قفسه سینه بادکنک 🎈را ترکانده و دوباره این کار را تکرار می کنند👬 هر گروه که زودتر انجام دهند برنده خواهند بود😂
🌷کلاه بازی 🌷 یه مسابقه جالب و قدیمی  شما در کنار بچه هاتون به راحتی با یک کلاه می تونید کلی سرگرم باشید و کلی تحرک داشته باشید روش بازی یه کلاه💂 سر شرکت کننده ها میزاریم با شروع اهنگ یا شمارش باید کلاه رو قشنگ سر خودش بزاره بعد برداره و بده نفر بعد به محض تمام شدن آهنگ یا زمان⏱ تو سر هر کس بمونه از دور مسابقه خارج میشه و به همین شکل ادامه میدهیم تا نفر آخر و برنده مشخص شود.
⚽️بازی توپی⚽️ از شرکت کننده ها بخواهید ،  توپ را روی یک یا سه انگشت خود نگه داشته ، 👆🤘 در تایم معینی⌚️ مسیر مشخصی را طی کنند ، 🛣 ⚽️یا این که توپ را بین دو قوزک پاها 👞👞قرار دهند و بپرند ، بدون اینکه توپ بیفتد یا از ایشان جدا شود
🌷مسابقه نفس🌷 یکی دیگه از مسابقات سرگرم کننده که حال میده برای دور همی های خانوادگی مسابقه نفس🤐 یا همون زوو هست به این شکل که یه کلمه رو می خوایم که طرف شروع کنه به کشیدن یک نفس😖 بدون اینکه کشش صدا قطع بشه و به محض شروع شدن زمان رو محاسبه میکنیم ⏱و به محض قطع شدن صدا زمان رو نگه میداریم⏲ در انتها هر کس که بتونه تایم بیشتری اون کلمه رو بکشه برنده خواهد بود. نکته: باید افراد منتخب در یک رده سنی باشند چند کلمه به عنوان نمونه 😃ابجووووووووووووووووش 😜ابگووووووووووووووووش 😫فیگوووووووووووووووور 😝دایییییییییییییییییییییی 😯ماماااااااااااااااااااااااااااااان
همه بچه های اردو را جمع کرده👬👬👬👬 و به آنها اعلام کنید که با اعداد زوج بنشینند 👶 و با اعداد فرد بلند شوند.👦 آنها که اشتباه کنند به تدریج حذف می شوند و نفر آخری برنده است.👏
بازی با کلمات احکام😀 در این قسمت به گوشه ای از بازیهای احکام اشاره می کنیم: الف) واژه ها و کلماتی که با برداشتن حرفی از آنها، نامهای دیگری به دست می آید: 1. کدام یک ازواجبات نماز است که اگر حرف اول آن را داریم، نام یکی از شهرهای عربستان می شود؟ 2. یکی از واجبات بسیار مهم نماز است که اگر حرف اول آن را برداریم، نام شهرکی در کنار تهران می شود؟ 3. از پاک کننده هاست که اگر حرف اول آن را برداریم هم نشانه ادب است و هم نماز با آن پایان می یابد. 4. از مبطلات نماز است که اگر حرف اول آن را برداریم، نام وسیله جنگی می شود؟ 5. از پاک کننده هاست که اگر اول آن را برداریم، نام وسیله جنگی می شود؟ 6. از فروع دین است که اگر حرف اول آن را برداریم، نام یکی از فلزها می شود؟ 7. یکی از مقدمات نماز است که اگر حرف اول آن را برداریم، نام یکی از امراض خطرناک می شود؟ 8. یکی از مقارنات نماز است که اگر حرف اول آن را برداریم، نام یکی از اقسام آبها و نام یکی از مرضها به دست می آید؟
پنالتی با چشم بسته⚽️  یکی از بچه ها به عنوان دروازه بان با چشم های بسته🙈 درون دروازه میایستد و یکی دیگر با چشم بسته ، باید به او گل بزند.⚾️ 😯 فردی که گل می زند باید چندبار به دور خود بچرخد تا محل دقیق دروازه را فراموش کند.😜 بعد توپ را شوت کند و گاه شوت ها بی ربط و خلاف جهت دروازه ، موجب خنده و تفریح دیگران می شود😃 و گاهی شیرجه زدهای بی مورد دروازه بان موجب خنده می شود.😛
🌷شماره بدم؟ 🌷 این مسابقه برای تعداد زیادی از افراد معمولا در اردو ها استفاده می شود  به این شکل که همه بچه ها رو در مرکز سالن یا میدان اجرا جمع می کنیم و شروع به چرخیدن به دور یکدیگر میکنند مربی با صدای بلند و ریتمی می گوید  🗣شماره بدم ،شماره بدم بچه ها دست می زنند و جواب می دن 👬👬شماره چند؟ شماره چند؟ مربی بلافاصله یه شماره ای رو میگه مثلا شماره سه بچه ها باید بلافاصله گروه های سه نفری تشکیل دهند و کنار هم به ایستند. افرادی که گروه هایشان بیشتر یا کمتر از این تعداد باشد از دور مسابقه خارج میشن به همین شکل مسابقه رو ادامه میدیم تا تعداد اندکی باقی بمونن به عنوان برنده
زمزم_حکمت.pdf
2.82M
تر جمه وشرح مختصر ونکته های ناب ...حکمت های نهج البلاغه
سلام الله علیها چشم دلم به سمت حرم باز می شود با یک سلام صبح من آغاز می شود پر می کشد دلم به هوای طواف تو وقتی که لحظه لحظه ی پرواز می شود قفل دلم شکسته کنار در حرم از مرقدت دری به جنان باز می شود فهمیده ام ز حکمت ایوان آینه اینجا دل شکسته سبب ساز می شود کو چشم روشنی که ببيند در اين حرم هر روز چند مرتبه اعجاز می شود «اعجاز توست اينکه دلم يا کريم توست قلب تپنده ی حرم قم، حريم توست» اينجا بهشت دختر موسی بن جعفر است از نفحه ی شهود و تجلی معطر است برپا شده است مکتب قرآن و اهل بيت دارالعلومِ مريم آل پيمبر است اينجا کليد علم و فقاهت ارادت است خاک در حريم تو علامه پرور است چشم اميد عالِم و عاشق به سوی توست اينجا چقدر چشمه ی جوشان کوثر است تنها پناهگاه دلم صحن آينه ست وقتی دلم از آه زمانه مکدر است هر شب کنار مرقد تو يک مدينه دل دنبال قبر مخفی زهرای اطهر است «صحن تو غرق بوی گل ياس می شود اينجا حضور فاطمه احساس می شود» با آنکه هست هر دو جهان مال فاطمه اينجا دميده کوکب اقبال فاطمه بی اختيار پای ضريحت رسيده است هر زائری که آمده دنبال فاطمه دارد تمام مرقد تو بوی آسمان اينجاست سايه سار پر و بال فاطمه فرمود آشيانه ی‌ امن الهی است صحن و سرای تو، حرم آل فاطمه خورشيد آل فاطمه از راه می رسد هر سال ما اگر که شود سال فاطمه «ای عمه ی امام زمان! کاش در حرم يک صبح جمعه لايق ديدار می شدم» خاتون ملک ارض و سما إشفعی لنا محبوبه ی حبيب خدا إشفعی لنا آرامش و قرار دل ثامن الحجج ای زينب امام رضا إشفعی لنا عصمت دخيل بسته به پرهای چادرت ای آفتاب حُجب و حيا إشفعی لنا در هر سحر به سوی ضريح اجابتت می آورم دو دست دعا إشفعی لنا روی سياه و بار گناهان ما کجا لطف و کرامت تو کجا إشفعی لنا مهر و ولايتت شده حبل المتين ما در صبحگاه روز جزا إشفعی لنا «يوم الحساب تو همه اميد شيعه ای تنها نه شيعه اهل جهان را شفيعه ای» با حبّ تو کسی که دلش را محک زده طعنه به پارسایی حور و ملک زده سرشار از زلالی نور یقین شود در مرقد منور تو قلب شک‌زده از چشمه های فیض تو سیراب می شود هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست بر گنبد تو دست توسل فلک زده شب های جمعه طوف حرم می‌ کنم ولی گویا کسی به زخم دل من نمک زده دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا قلبم برای دیدن شش گوشه لک زده «امشب گره گشاست دم يا رضا رضا در دست توست تذکره ی کربلای ما» شاعر/ یوسف رحیمی
سلام الله علیها همسایه، سایه‌ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد وقتی انیس لحظۀ تنهایی‌ام تویی تنها دلیل اینکه من اینجایی‌ام، تویی هر شب دلم قدم به قدم می‌کشد مرا بی‌اختیار سمت حرم می‌کشد مرا با شور شهر فاصله دارم کنار تو احساس وصل می‌کند آدم کنار تو حالی نگفتنی به دلم دست می‌دهد در هر نماز مسجد اعظم کنار تو تا آسمان خویش مرا با خودت ببر از آفتاب رد شده شبنم کنار تو با زمزم نگاه، دمادم هزار شمع روشن کنند هاجر و مریم کنار تو در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست خونین‌تر است ماه محرم کنار تو ما با تو در پناه تو آرام می‌شویم وقتی که با ملائکه همگام می‌شویم ما در کنار صحن شما تربیت شدیم داریم افتخار که همشهری‌ات شدیم زیباترین خاطره‌هامان نگفتنی‌ست تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی‌ست باران میان مرمر آیینه دیدنی‌ست این صحنه در برابر آیینه دیدنی‌ست مرغ خیال سمت حریمت پریده است یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است خوشبخت قوم و طایفه، ما مردم قمیم جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم اعجاز این ضریح که همواره بی‌‌حد است چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است من روی حرف‌های خود اصرار می‌کنم در مثنوی و در غزل اقرار می‌کنم ما در کنار دختر موسی نشسته‌ایم آیینه‌ایم و محو تماشا نشسته‌ایم اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست ما رو به روی پهنۀ دریا نشسته‌ایم قم سال‌هاست با نفسش زنده مانده است باور کنید پیش مسیحا نشسته‌ایم بوی مدینه می‌وزد از شهر ما، بیا ما در جوار حضرت زهرا نشسته‌ایم از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان از دست ما چه‌ها که کشیدی ببخشمان من هم دلیل حسرت افلاک می‌شوم روزی که زیر پای شما خاک می‌شوم... شاعر/ سیدحمیدرضا برقعی
سلام الله علیها مِنّی اِلَیْکِ... نامه‌ای از غربت ایران* در سینه دارم حرف‌هایی با تو خواهرجان ای باطنت با ظاهرت یک‌دست آیینه سنگ برادر را زدی یک عمر بر سینه هم‌پای اشکت می‌چکد تسبیحِ در دستم هر نیمه‌شب دلتنگ یارب یاربت هستم آن دستخط، آن آیه مکتوب یادم هست در حجره قرآن می‌نوشتی، خوب یادم هست هر وقت از دست زمانه غصه می‌خوردی بغض نهانت را سوی سجاده می‌بردی آن‌کس که قدر روح پاکت را بداند کیست؟ در هیچ‌جایی هیچ هم‌کفوی برایت نیست در حد تعریفت ندارم حرف از این بهتر معصومه‌ای معصومه‌ای معصومه، ای خواهر روی جوادم را ببوس و هم‌زبانش باش جان تو و جان جواد آرام جانش باش من حال و روزت را به چشم خویش می‌بینم اشک تو را همواره بیش از پیش می‌بینم باید سراپا صبر شد با رسم دنیا ساخت حتی اگر عمری جدایی بین ما انداخت دیگر گذشت آنچه گذشته،‌ بشنو از ما بعد لاخیر فی الدنیا و مافیها... و اما بعد ای فاطمه این‌بار هم دست علی بسته‌ست فرجام این جریان به تدبیر تو وابسته‌ست هجرت کن از شهر و دیار خود به این وادی منزل به منزل بگذر از ویرانه، آبادی هجرت هماره خیر دارد با خودش همراه آری به حکم «مَن یُهاجِر فی سبیل‌الله...» هر نقشه‌ای در طول این ترفند ناکام است هجرت همان زخم است زخمی که به هنگام است چیزی نمانده بشکند تندیس باورها با خود بیاور از برادرها و خواهرها اسلام در دشت و بیابان سبز خواهد شد با مقدم سادات، ایران سبز خواهد شد هرچند هستیم از غم دیدار هم لبریز برخیز تا قسمت چه باشد خواهرم برخیز تا باز هم روشن ببینم چشم‌هایت را پایان رقعه می‌زنم مهر رضایت را «الله زَیْنٌ و انا عبدٌ» مِن العُبّاد** «فالله خَیْرٌ حافظا» پشت و پناهت باد شاعر/ عباس همتی
سلام الله علیها تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند بانو! تو آمدی، سر هر سفرۀ تهی سیب گلاب و سبزه و گندم گذاشتند باران گرفت و عطر هزاران گل انار... روی لبِ کویر، تبسّم گذاشتند از برکت قدوم شما شوره‌زارها رودی شدند و سر به تلاطم گذاشتند این شهر را به عشق شما «شهر اهل‌بیت» شهر ستارگان زمین... قم گذاشتند «این‌جا برای چیدن یک خوشه یاد تو هر گوشه از حریم تو را خم گذاشتند» دستان مهربان تو را آسمانیان بر شانه‌های خستۀ مردم گذاشتند... شاعر/ مریم سقلاطونی
سلام الله علیها غریب شهر قمی... نه، که آشنا هستی تو مثل فاطمه، معصومۀ خدا هستی هزار فخر تو را هست در جهان امّا همین بس است شرف، خواهر رضا هستی... نوشته‌اند به تقدیر تو که زائر باش هنوز زائر آن مشهدالرضا هستی... به بارگاه تو دل از یقین شود لبریز تویی که معنی «یَهدی لِمَن یَشا» هستی... شکسته پشت من از این همه گناه، اما چه غم مرا که توأم شافع جزا هستی... چه خوانمت که زبان، عاجز است از وصفت چه گویمت که تو مستغنی از ثنا هستی شاعر/ عباس شاه زیدی