❌دارای تصاویر دلخراش جنایات هولناک و به رگبار بستن علویان توسط تروریست ها این غیر نظامی گویا برای استقبال از عوامل نظامی جولانی به خیابان آمده بود که تا میفهمن علوی هستش اینطوری شکنجه و اعدامش میکنند

تروریست های گروهک هتش و حاکمان جدید سوریه در حال پرتاب بمب های بشکه ای پرتاب شونده از یک بالگرد Mi-8 روی مناطق غیر نظامی شهر جبله در استان لاذقیه که شاهد اعتراضات مردمی بر علیه حکومت جدید قبیلهای،مذهبی تحریر الشام کنترل بخش‌هایی از آن را به دست گرفته‌ اند. ظاهرا پس از ۱۳ سال مجددا تاریخ دوباره شاهد بمباران با بشکه‌های انفجاری از سوی حاکمان سوریه، شده است.

اونقدر پاک باشیم که خدا کلا ازمون راضی باشه به مناسبت ۱۷ اسفند سالگرد شهادت #شهید ابراهیم همت 🕊️ فعالیت امروز هدیه به روح شهدا 🍃 شادی روحشان صلوات 🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل لولیک فرج

🚨صحنه دیگری از اعدام‌های میدانی علوی‌ها به دست تروریست‌های تحریرالشام 👆👆 🔴 و دنیایی پر از مرده !😓😔

💢 یک کمین دیگر توسط نیروهای سپر ساحلی در طرطوس و کشته شدن تعدادی از نیروهای جولانی ‏🔹شبها نیروهای ساحلی کمین می زنند و روزها تروریست‌ها غیرنظامیان را اعدام...

💢 سنگر گرفتن نیروهای تحت فرمان جولانی در بیمارستان ملی لاذقیه

خانواده ی با برکت اینجا انگاری یه حوزه علمیه است 😊

📽توصیه پدر شهید حاج قاسم سلیمانی به خواندن #نماز_شب: مردم چرا اهل دعای شب نیستند؟

# زخمستان # فرهنگ مقاومت ، شعر انقلاب یک شب به هوای طلب فوت و فن شعر رفتم شب شعری منِ استاد ندیده تا این که از این راه شود شعر تَر من مطلوب دل و دیده ی اصحاب جریده دیدم چه مراعات نظیری است در آنجا داخل شدم و حیرت من گشت عدیده مردان همگی پاچه ی شلوار تفنگی زن‌ها همگی مانتوی پندار دریده بر بینی شان تیغ عمل خورده و لب‌ها بوتاکس شده همچو انار ترکیده من غرق تفکر شده بودم که به ناگاه آهو بره‌ای همچو گل شاخه بریده با نیّت بد زد به دلم چشمک نابی گفتم: برو ای شاعره ی خیر ندیده از سوی دگر هلهله برخاست به ناگاه گفتم چه شده؟ - حضرت استاد رسیده آمد به جلو البته بر دوش مریدان استاد که در نوع خودش بود پدیده از مرتبه ی زلف، زده طعنه به گوریل پیش از جلسه شصت گرم شیره کشیده می‌شد به یقین گفت که در مملکت شعر یک تپّه نمانده است که بر آن نپریده! القصه نشستیم در آن جمع، ولیکن زان خیل ندیدیم کسی صاحب ایده ترس من از این بود و یقین داشتم این را کاین عقده بدل می‌شود آخر به عقیده از آن طرف محفل یک دفعه به پا خاست قرتی بچه‌ای لاغرک و رنگ‌پریده مویش فشن و دور سرش را زده با تیغ چون مرتع سبزی که در آن گاو چریده! بالای تریبون شد و آنگاه چنین خواند: طرفه غزلی - گرچه خودش گفت: قصیده! - «ای یار وفا کرده و پیوند بریده این بود وفاداری و عهد تو ندیده؟ در کوی تو معروفم و از روی تو محروم گرگ دهن‌آلوده ی یوسف ندریده» من داد زدم: آی عمو! شعر ز سعدی است پیچید به خود مثل یکی مارگزیده: گفتا که شکایت کنم از دزدی سعدی! بر صورت او هم بزنم چند کشیده! گفتم: دهدت عقل، خدا، زد به ملاجم رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده! شعر از عباس احمدی

💢 کشف ۱۰۰ قبضه سلاح جنگی و کمری در تبریز 🔹قاچاقچیان این محموله را در قالب نمایندگی مجاز قطعات لوازم خانگی و قطعات فنی خودرو از مرزهای غربی به داخل کشور وارد کرده بودند.