11.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://eitaa.com/man_enghelabiam57فیلمی در فضای مجازی منتشر شده که نشان میدهد امام جمعه قشم شخصا از پاساژها و اماکن عمومی دیدن و دستور پلمب صادر میکند!
اقدام انقلابی وجهادی
15.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://eitaa.com/man_enghelabiam57یه عضو کنست اسقاطیل هم اومده بود تا توی یه کنیسه تو تلاویو به مناسبت 🍑 کاست صحبت کنه که کلا اوضاع ریخت به هم 🤣
عبور اولین قایق بدون سرنشین آمریکا از تنگه هرمز تحت رصد دقیق سپاه
🔺https://eitaa.com/man_enghelabiam57 سخنگوی نیروی دریایی آمریکا امروز: یک گذر آزمایشی از طریق تنگه هرمز در سواحل ایران توسط یک قایق بدون سرنشین نیروی دریایی ایالات متحده انجام شد.
🔺 عبور این قایق بدون سرنشین از این تنگه، تحت رصد دقیق سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی ایران و بدون درگیری و تنش خاصی انجام شد. با این وجود، طرف ایرانی تحرکات و فعالیت دستگاه های آمریکایی را از نزدیک زیر نظر داشت.
3.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺https://eitaa.com/man_enghelabiam57آقای مسئول در این مملکت، بشینی پشت میز و خون مردم رو تو شیشه کنی،بدون دودمانت رو این قطرات اشکی که 30 سال هست خشک نشده، نابود خواهد کرد...
4.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬https://eitaa.com/man_enghelabiam57 پیشبینی نصرالله از آینده شهرکنشینان اسرائیلی
💥
*✨ https://eitaa.com/man_enghelabiam57حکایت کنند مرد عیال واری به خاطر نداری سه شب گرسنه سر بر بالین گذاشت.*
*همسرش او را تحریک کرد به دریا برود،شاید خداوند چیزی نصیبش گرداند.*
*مرد تور ماهیگری را برداشت و به دریا زد تا نزدیکی غروب تور را به دریا می انداخت و جمع میکرد ولی چیزی به تورش نیفتاد.*
*قبل از بازگشت به خانه برای آخرین بار تورش را جمع کرد و یک ماهی خیلی بزرگ به تورش افتاد.*
*او خیلی خوشحال شد و تمام رنجهای آن روز را از یاد برد.*
*او زن وفرزندش را تصور میکرد که چگونه از دیدن این ماهی بزرگ غافلگیر می شوند؟*
*همانطور که در سبزه زارهای خیالش گشت و گزاری میکرد،*
*پادشاهی نیز در همان حوالی مشغول گردش بود.*
*پادشاه رشته ی خیالش را پاره کرد و پرسید در دستت چیست؟*
*او به پادشاه گفت که خداوند این ماهی را به تورم انداخته است،*
*پادشاه آن ماهی را به زور از او گرفت و در مقابل هیچ چیز به او نداد و حتی از او تشکر هم نکرد.*
*او سرافکنده به خانه بازگشت چشمانش پر از اشک و زبانش بند آمده بود.*
*پادشاه با غرور تمام به کاخ بازگشت و جلو ملکه خود میبالید که چنین صیدی نموده است.*
*همانطور که ماهی را به ملکه نشان میداد، خاری به انگشتش فرو رفت،درد شدیدی در دستش احساس کرد سپس دستش ورم کرد و از شدت درد نمیتوانست بخوابد...*
*پزشکان کاخ جمع شدند و قطع انگشت پادشاه پیشنهاد نمودند، پادشاه موافقت نکرد و درد تمام دست تا مچ و سپس تا بازو را فرا گرفت و چند روز به همین منوال سپری گشت.*
*پزشکان قطع دست از بازو را پیشنهاد کردند و پادشاه بعداز ازدیاد درد موافقت کرد.*
*وقتی دستش را بریدند از نظر جسمی احساس آرامش کرد ولی بیماری دیگری به جانش افتاد...*
*پادشاه مبتلا به بیماری روانی شده بود و مستشارانش گفتند که او به کسی ظلمی نموده است که این چنین گرفتار شده است.پادشاه بلافاصله به یاد مرد ماهیگیر افتاد و دستور داد هر چه زودتر نزدش بیاورند.*
*بعد از جستجو در شهر ماهیگیر فقیر را پیدا کردند و او با لباس کهنه و قیافه ی شکسته بر پادشاه وارد شد.*
*پادشاه به او گفت:*
*-آیا مرا میشناسی...!؟*
*-آری تو همان کسی هستی که آن ماهی بزرگ از من گرفتی.*
*-میخواهم مرا حلال کنی.*
*-تو را حلال کردم.*
*-می خواهم بدانم بدون هیچ واهمه ای به من بگویی که وقتی ماهی را از تو گرفتم، چه گفتی ؟؟؟*
*گفت به آسمان نگاه کردم و گفتم :*
*پروردگارا...*
*او قدرتش را به من نشان داد،*
*تو هم قدرتت را به او نشان بده!*
*این داستان تاریخی یکی از زیباترین سلاحهای روی زمین را به ما معرفی میکند، این سلاح سلاح دعا است...*
*بترس از ناله مظلومی که جز خدا یار و مددکاری ندارد ...*