eitaa logo
🔮من دیپلمات نیستم، من انقلابی ام، حرف را صریح وصادقانه میگویم. 💎
913 دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
21.4هزار ویدیو
93 فایل
انقلابی بودن میعارنیست انقلابی ورهروماندن پای ارزشهاهنراست من انقلابیم ۵۷ گروه میثاق با شهدا https://eitaa.com/joinchat/2230386699C64b9b33430
مشاهده در ایتا
دانلود
کارنامه دیکتاتورهای کوچک از وحشی‌گری خیابانی تا اعتصاب اجباری هفته آخر شهریورماه سال جاری بود که فوت مهسا امینی، بهانه‌ای شد تا برخی طیف‌های سیاسی رادیکال و پادوهای داخلی دشمن با هدایت و حمایت دشمنان قسم‌خورده نظام به خیابان‌ها آمده و در سطحی دیگر و با خوانش و قرائتی متفاوت‌تر از فتنه‌های 88 و 98 به‌ستیز با ملت و نظام جمهوری اسلامی برخیزند. سرویس سیاسی- اکنون با گذشت نزدیک به دو ماه و نیم، تنها چیزی که فتنه‌گران داخلی و خارجی در افکار عمومی از خود به تصویر کشیده‌اند، تباهی و تقلای محکوم به شکست دیکتاتورهای کوچکی است که در قامت اراذل اجاره‌ای و وحشی‌گری‌های خیابانی ظاهر شده بودند. خیال خام دیکتاتورهای کوچک به اسارت گرفتن عقلانیت عمومی دیکتاتورهای کوچک به خیال خام خود گمان می‌کردند با تحریک افکار عمومی و تهییج احساسات و ترانه‌‌سازی‌های کذایی و بهره‌برداری‌های جناحی و سیاسی از مفهوم «اعتراض» می‌توانند «عقل» و «عقلانیت» عمومی را به اسارت گرفته و با شگردهای رسانه‌ای و روانی از «امنیت» این مرزوبوم اعتبارزدایی کرده و ایران را ویران کنند! کار آنان تا به آن حد از تنزل رسید که برای باخت قهرمانانه تیم ملی ایران در برابر آمریکا بوق شادی زدند و خنده‌دارتر آنکه مغازه‌دار سنندجی را صرفاً به خاطر خوش‌وبش کردن با رئیس‌جمهور، تهدید کرده و عذرخواهی ویدئویی او را وایرال کردند! اکنون دیکتاتورهای کوچک در حالی که تا بن دندان به تصورات قرون‌وسطایی زنجیر شده‌اند، به بهانه حمایت از زن، زندگی و آزادی! کسبه و بازاریان را برای «اعتصاب اجباری» مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند. همین یکی دو روز پیش در بیانیه‌های خود رسماً رانندگان کامیون‌ها را تهدید و ارعاب کرده‌اند که در صورت نپیوستن به اغتشاشات، به وسایل نقلیه آنها آسیب خواهند زد! مدعیان اصلاحات؛ آغازگران اغتشاش دو ماه و نیم پیش و به بهانه درگذشت مهسا امینی، انتقادات برخی طیف‌های سیاسی اصلاح‌طلب (بخوانید ماجراجویان سیاسی و آغازگران اغتشاش) حول‌وحوش «گشت ارشاد» و مصوبات مربوط به آن مطرح شد اما یک هفته از آن نگذشته بود که مدعیان اصلاحات به‌ویژه طیف رادیکال آن ضمن اعتبارزدایی از گزارش‌ها و اظهارات مقامات رسمی درباره درگذشت فرد مورد اشاره، وارد فاز رادیکال‌تری شده و افکار عمومی را برای آشوب‌های خیابانی تهییج و تحریک کردند. جالب‌توجه آنکه بعد از بیانیه تحریک‌آمیز برخی عناصر ورشکسته و بازنده سیاسی (چهره‌هایی نظیر محمد خاتمی، مهدی کروبی، جهانگیری، عبدالله نوری) و یکی دو حزب منتسب به آنها (مانند حزب اتحاد ملت، حزب کارگزاران) دو تن از مدعیان اصلاحات (مسعود پزشکیان و غلامحسین کرباسچی) در برنامه زنده تلویزیونی درباره ماجرای درگذشت مهسا امینی، شائبه «کشته شدن» او را مطرح و بر آن متمرکز شدند. بعدازآنکه مسعود پزشکیان، نماینده اصلاح‌طلب مجلس گفت: «همه باید بیایند پاسخ بدهند! ازنظر علمی نمی‌شود که کسی همین‌جوری بیفتد!» غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران هم در برنامه تلویزیونی در پاسخ به اظهارات فعال اصولگرا که گفت در زمان پیامبر زنانی که حجاب را رعایت نمی‌کردند مجازات می‌کردند، بیان کرد: البته آنها را نمی‌کشتند.!» این مدعی اصلاح‌طلب به‌قدری به «کشته شدن» مهسا امینی اصرار داشت که مجری تلویزیون از وی می‌پرسد چرا از واژه کشته شدن برای خانم امینی استفاده می‌کنید مگر او توسط پلیس کشته شد؟ کرباسچی پاسخ می‌دهد فوت کردن یعنی همان کشته شدن! مجری مجدداً می‌پرسد یعنی پدر مرحوم شما که فوت کرده بود کشته شد؟ می‌گوید «بله پدرم کشته شد!» (درحالی‌که منظور وی این بود که پدرش تصادف کرده، به بیمارستان منتقل شده و در آنجا البته با ادعای کم‌کاری تیم پزشکان فوت شده!) وقتی طراحان اغتشاش نسخه حل بحران می‌پیچند...! آغازگران اغتشاش به بیانیه و یکی دو مصاحبه اکتفا نکردند. طراحان اغتشاش از هفته اول مهرماه به بعد در تقسیم‌کار نوشته یا نانوشته با ضدانقلاب و اپوزیسیون، گزاره‌ها و محورهای مشترکی مانند ادعای به قتل رسیدن مهسا امینی و مقصرنمایی نظام جمهوری اسلامی را در دستور کار خود قرار دادند. اگرچه این همکاری مشترک در مقاطعی مانند حضور حماسی ملت ایران در تظاهرات بعد از نمازجمعه یا راهپیمایی سراسری ملت ایران با وقفه مواجه شد اما بعد از آن با آغاز برخی وحشی‌گری‌های اراذل اجاره‌ای در برخی نقاط ایران، دوباره اوج گرفت.
تلاش برای جا زدن آشوبگران به‌عنوان «معترض» و «مردم عادی»، باور‌سازی گسترده بودن اغتشاشات در سطح ملی (ادعای سقوط اشنویه و...)، فضا‌سازی درباره نحوه فیلترینگ اینستاگرام و واتس آپ، جو‌سازی و القای برخورد پلیسی و امنیتی با دانشجویان معترض در برخی دانشگاه‌ها، مشارکت فعال در پروژه کشته‌‌سازی (ماجرای درگذشت نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیل‌زاده، حدیث نجفی، دختر اردبیلی و...)، فضا‌سازی درباره نحوه برخورد با دانش‌آموزان و... برخی از محورهای مکرر و مستمر در رسانه‌های مدعی اصلاح‌طلبی بوده است. حالا طراحان اغتشاش که نمی‌خواهند به این رسوایی تن دهند، به گوشه‌ای خزیده و خود را «دلسوزان» نظام جا زده و به‌عنوان کارشناس و استراتژیست برای حل مشکلات نسخه می‌پیچند و از ضرورت «تغییر» و «آشتی ملی» سخن می‌گویند! همین دو روز پیش روزنامه ابتکار در یادداشتی به قلم محمدعلی وکیلی، نماینده اصلاح‌طلب مجلس دهم با عنوان «تغییر از چه نقطه‌ای؟» نوشت: «اساساً تغییر تنها سلاح و ابزارِ بقاست. سال‌هاست که عده‌ای ضرورت تغییر را فریاد می‌زنند و البته توسط بخش کاتولیک نظام این شعار تعبیر به براندازی می‌شود و طبیعتاً مدعیان تغییر نیز متهم به براندازی می‌شوند و بعضاً تاوان‌های سنگین داده‌اند.... نقطه شروع می‌تواند اعلان آشتی ملی از محمدخاتمی تا شیخ علی‌اکبر ناطق نوری از گوگوش تا سروش و اعلان عفو عمومی برای تمام کسانی که مرتکب حق‌الناس نشده باشند و...» و البته چه کسی است که نداند عقب‌نشینی و فروکش کردن‌های تاکتیکی و ژست سیاستمداری (زیر نقاب سیاسی‌کاری و سیاست‌بازی جناحی و فریبکارانه) به خاطر آن است که ملت ایران حاضر به حمایت از پادوهای داخلی دشمن نشدند؛ حقیقتی که خود آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها (پدرخوانده‌های شبکه نیابتی دشمن) طی دو ماه و نیم گذشته به آن اعتراف کردند. کارنامه دیکتاتورهای وطنی حمله به زن، زندگی و آزادی سرعت و شدت برخی وحشی‌گری‌های سازمان‌یافته به‌قدری غیرمنتظره بود که افکار عمومی را در بهت و حیرت فرو برده بود؛ آتش زدن پرچم ایران، حمله و به آتش کشاندن مسجدی در رشت، آتش زدن اتوبوس انتقال خون یا خودروهای پلیس، حمله و واژگون کردن ماشین آمبولانس، آتش زدن امامزاده عبدالله همدان، خسارت زدن به بیت‌المال (ایستگاه‌های اتوبوس، ساختمان‌های دولتی، سطل‌های زباله و...) آتش زدن یک مأمور پلیس و ضرب و شتم ناجوانمردانه حافظان نظم و امنیت، ریختن گازوییل در معابر، سردادن شعارهای ساختارشکنانه و... تنها بخشی از اقدامات هنجارشکنانه و وحشیانه‌ای بود که داعشی‌های وطنی در هفته‌های اول و دوم ناآرامی‌های اخیر مبادرت به انجام آنها کردند. طی دو ماه و نیم گذشته، اغتشاشگران با تحریق سطل‌های زباله و تجمعات چند ده‌نفره خیابان‌های شهر را مسدود کردند، با بهانه و شعار «زن زندگی آزادی» زنان محجبه را کتک زده و چادر از سر آنان کشیدند، خانه مردم را که زن و بچه در آن بودند به آتش کشاندند، به لباس روحانیت تعرض کردند، طلبه بسیجی را در خیابان شکنجه کردند، دانشجویان انقلابی را در دانشگاه‌ها مورد ضرب و شتم قرار داده و آنان را تهدید و فحاشی کردند. پلیس را آتش زدند و گلوی محافظ امنیت را پاره کردند. اراذل اجاره‌ای به هنرمندانی مانند حمید هیراد، مهران رجبی، محمد اصفهانی و... که با آنان همراهی نکردند به‌صورت گله‌ای و فله‌ای حمله و خانواده آنان را تهدید کردند. حتی به عناصری مانند مهناز افشار و خواننده‌های لوس آنجلسی هم رحم نکردند. روحیه دیکتاتوری و فاشیستی اغتشاشگران به حدی مشمئزکننده بود که حتی صدای برخی چهره‌های ضدانقلاب مانند رعنا رحیم‌پور (خبرنگار بی‌بی‌سی) و یا فعالان دوآتشه اصلاحات را هم درآورد! آنان که پای تروریست‌ها را به حرم شاهچراغ و استان‌های مرزی باز کردند، برای باخت تیم ملی جشن گرفتند و در برد تیم ملی، به مربی که حتی ایرانی هم نبود حمله کردند. حتی به بازیکنان تیم ملی فوتبال اجبار کردند که سرود ملی نخوانند! یا آنکه بازیکنان و خانواده‌هایشان را مورد تهدید و ارعاب قرار دادند. اقدامات جنایتکارانه آنها در دوربین‌ها و موبایل‌ها و شبکه‌های اجتماعی ثبت و ضبط شده است؛ آنها به حدی از عصبانیت و خودزنی رسیدند که پس از نومیدی از تحرکات خیابانی به اعتصاب اجباری بازار و سپس به اعتصاب اجباری کامیون داران روی آوردند. این‌ها تنها نمونه‌ای از اقدامات شنیع دیکتاتورهای کوچکی است که در خیال خام خود سودای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را داشتند ولی با بصیرت ملت غیور ایران، همه کوشش‌های آنان نقش بر آب شد.
اول مرزبندی با ویرانی‌طلبان بعد ادعای برادری! وزیر ناکارآمد و برکنار شده دولت روحانی می‌گوید برخی هم‌طیفان او می‌خواهند نقش میانه و میانجی را در حوادث اخیر ایفا کنند اما هیچ یک از دو طرف نمی‌پذیرند(!) علی‌ربیعی وزیر رفاه و کار و تعاون در دولت روحانی بود که پس از استیضاح و برکناری توسط مجلس، به عنوان سخنگوی دولت وقت منصوب شد. او ضمن یادداشتی در روزنامه اصلاحات نوشت: «امروز که کامنت‌های اخبار در صفحات مجازی را مرور می‌کردم، توجهم به نقدهای توهین‌آمیز و اظهارات پر از خشونت‌ از سوی طیف‌های مخالف سیاسی همدیگر، اعم از مدافع، ناراضی تغییرخواه تا برانداز جلب شد. به طور عجیبی به‌رغم تفاوتهای نظری زیاد و عمیق، دو سر افراطی طیف در تهدید کردن، ناسزا گفتن و احاله دادن تسویه حساب‌های خونین به روزهای بعد مشترک هستند و اتفاقا هر دو در میانه‌زدایی، از یک سو با نخواستن و مشکوک‌انگاری و از سوی دیگر با تهدید، ارعاب و انگ‌زنی فصل مشترک دارند. پیش از این، از مطالعات تاریخی دریافته بودم که میانه‌ها در روزگار خویش مورد اتهام بوده‌‌اند. گویا این روزها تاریخ، به شکلی دیگر و با دو تفاوت قابل توجه در حال تکرار است. تفاوت نخست، در تغییرات کیفی معترضین خیابان‌ها نهفته است. هیچ‌گاه در طول تاریخ معاصر ایران با چنین نسل متحول شده از جنبه رفتاری و تغییرات ارزشی روبه‌رو نبوده‌ایم... تفاوت دوم در میزان موج‌سواری، خط‌دهی، نظرسازی و صداگذاری از سوی مخالفان حکومت ایران با ترکیبی از کینه‌ورزان و بدخواهان ایران نهفته است. هیچ‌گاه در طول تاریخ معاصر ما، این‌گونه رسانه‌ها و سازمان‌های اطلاعاتی بیگانه بر فضای روانی ایران تاثیرگذار نبوده‌اند. استفاده از عناصر هنری و تصویرسازی بر این پیچیدگی‌ها افزوده است. در مقابل، امتناع سنتی ساخت قدرت از پذیرش هرگونه میانه، مزاحم‌انگاری نهادهای میانی و حتی آدم‌های میانه و امنیت‌سازی هرچه که میان قدرت و جامعه وجود دارد، ،«جامعه‌ای میان تهی» را به وجود آورده است. در جامعه‌ای که اعتدال و میانه‌روی نتوانسته‌اند به ارزش‌های فعال اجتماعی تبدیل شوند، میانه ایستادن به خصوص در مسایل سیاسی، پر از مصائب مختص به خود می‌باشد... امروز میانجی‌ها می‌توانند در برابر خواسته‌های نامعلوم متعدد، منطقی در جهت تعامل برای خواسته‌ها و گفت‌وگو و مفاهمه فراهم کنند. متاسفانه در حال حاضر، نسبت به سخنان میانه، از سوی تصمیم‌گیران دارای مسئولیت بی‌اعتنایی شده و ظرفیتی برای آنان قائل نمی‌شوند و از سوی دیگر برای آنهایی که منافع خود را در جامعه‌ای ضعیف، انسجامی گسسته و قلب‌های پر از کینه و تلخی می‌بینند میانه‌ها، دشمن اصلی محسوب می‌شوند. ... زن، زندگی، آزادی را می‌خواهند به تحریم و همچنین اهداف اسرائیل و عربستان سعودی پیوند بزنند. مطالبات زندگی‌خواهانه مشخص را به تغییر «رابرت مالی» و دیگر طرفداران احیای برجام و استقبال از جنگ‌طلبی ترجمه می‌کنند.معترضین بی‌نام و نشان را دعوت به گفت‌وگو کنند تا بدین‌سان مرزهایشان با اهداف بدخواهان تفکیک شود... نیازمند یک حرکت بزرگ مصلحانه و تأثیرگذار هستیم که میانه‌ها می‌توانند تسهیل‌گر و پیش برنده سیاست‌های اجتماعی آرام بخش باشند. هراس از ایفای نقش میانه‌ها، یک زیان بزرگ ملی برای این روزهای جامعه ماست... میانه ایستادن و میانجی‌گرایانه عمل کردن وظیفه ملی، اخلاقی و انسانی همه ماست. امروز سخن گفتن و نقد کردن پیرامون افراط، خشونت و نفرت‌پراکنی ضرورت تاریخی برای هرکدام از ایرانیان فرهیخته است.» چند سؤال از آقای ربیعی؛ 1- در حالی که صحنه‌گردان اصلی اغتشاشات و جنگ ترکیبی اخیر،‌ رژیم‌های آمریکا و اسرائیل و برخی دولت‌های معاند غربی هستند و علناً فراتر از حتی براندازی، تجزیه‌طلبی و نابودی ایران را توسط گروهک‌ها و اشرار تروریست اجیر شده دنبال می‌کنند، میانه و میانجی بودن دقیقاً یعنی چه؟! میانه دو قطب «ایران و جمهوری اسلامی» و «جبهه شرور استکبار، تجزیه‌طلبان، تروریست‌ها و اشرار» دقیقاً کجاست؟! آیا با کسانی که 60 نفر از مدافعان امنیت و همین مقدار یا بیشتر از مردم عادی را کشتند و چند برابر مجروح برجا گذاشتند، به نوامیس مردم تعرض کردند، ‌مغازه‌ها و خودروها را به آتش کشیدند و به مساجد و اماکن مذهبی حمله کردند،‌ پرچم ایران را به آتش کشیدند...، می‌توان مذاکره و گفت‌وگو کرد؟
2- نقش برخی افراطیون مدعی اصلاحات در این فتنه و جنگ ترکیبی چه بوده است؟ آقای ربیعی به‌عنوان فردی دارای سوابق امنیتی، آیا خبر ندارد چه تعداد از مدیران و نمایندگان و روزنامه‌نگاران مدعی اصلاح‌طلبی در طول این دو دهه در غرب پناهندگی گرفته و در خدمت شبکه دروغی درآمده‌اند که یک ضلع اصلی طراح و تحریک‌کننده اغتشاشات اخیر بوده است؟ آقای ربیعی، خبر ندارد که مثلا معاون وزیر ارشاد دولت اصلاحات، هم‌اکنون به سردبیری شبکه بدنام و مزدور «ایران اینترنشنال» (بازوی عملیات روانی موساد) مشغول است؟ و ده‌ها روزنامه‌نگار و خبرنگارشان به این شبکه و شبکه‌های همسو سرویس می‌دهند؟ آیا خبر ندارد که برخی از همکاران نشریات سبز اصلاح‌طلب مقیم داخل به‌خاطر ارتباط با شبکه خارجی آشوب و ترور دستگیر شده‌اند؟ چگونه می‌توان بدون پالایش در درون ائتلاف آلوده مدعی اعتدال و اصلاحات، و اعلام برائت از عناصر نفوذی و وطن‌فروش، مدعی دلسوزی و میانجی‌گری برای گفت‌وگو و مفاهمه در فضای سیاست داخلی شد؟! مع‌الاسف برخی افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی، هیزم تنش‌های اغتشاشات اخیر بودند. 3- در جریان اغتشاشات آمیخته به شرارت هر جنایت و ترور در رعب‌افکنی، آیا به جز برهنگی، بغل رایگان(!) شعارهای تجزیه‌طلبان، چیزی هم درباره مطالبات مشروع و قانونی دیده و شنیده ‌شد؟ آن زن و شوهر پزشک جنایتکار که شکنجه شهید سید روح‌الله عجمیان تا پای شهادت را لیدری می‌کردند، و دارای درآمد 100 میلیونی بودند، مطالبه قابل شنیدن‌شان چه بود که یک کارگر جوان با حقوق 3 میلیونی را آن‌گونه جنایتکارانه به شهادت رساندند. 4- با عرض پوزش از آقای ربیعی، دولت متبوع ایشان، با آن عملکرد فاجعه‌بار اقتصادی و مدیریتی، علت عمده نارضایتی‌ها و گلایه‌های به حق مردم هستند و از این بابت باید عذر تقصیر به پیشگاه ملت بیاورند. این طیف آخرین بار در پوشش جریان میانه و میانجی، ماجرای مذاکره با آمریکا را سوژه انتخابات و پس از آن کردند؛ ‌اما در عاقبت کار، جز رسمیت بخشیدن به کلاهبرداری آمریکا، واگذاری امتیازهای نسیه در برابر وعده‌های دروغین و گسترش تحریم‌ها کار دیگری نکردند.
⭕️ هشدار برای دایی‌هاوخاله‌ها 📍با توهم محبوبیت و به پشتوانه‌ فالورهای مجازی، خود را در برابر ملت حقیقی ایران قرار ندهید و برای نظام‌مقدس‌جمهوری‌اسلامی، درنیاورید! 📍شماها نه مثل حسینعلی‌منتظری سابقه‌ی قائم‌مقامی‌رهبری دارید، نه مثل میرحسین‌موسوی سابقه‌ی نخست‌وزیری، نه مثل کاظم‌شریعتمداری سابقه‌ی مرجعیتی! ✍محمد جوانی
⭕️اسارت فرزند رهبر ارشد جهاد اسلامی 🔻نظامیان رژیم صهیونیستی در حمله به اردوگاه جنین، «یحیی السعدی» فرزند شیخ «بسام السعدی» از رهبران ارشد و اسیر جنبش جهاد اسلامی فلسطین را به اسارت گرفتند.
🔴 بازداشت یکی از کارکنان دادگستری در غرب گیلان در حین دریافت رشوه ➕ بر اساس شنیده‌ها، یکی از کارکنان دادگستری یکی از شهرستان‌های غرب گیلان در حین دریافت رشوه توسط حفاظت اطلاعات قوه قضاییه بازداشت شد.
4.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌دوستان برای عبرت گرفتن از تاریخ و فراموش نکردن جریان سازی ها این کلیپ را گوش کنید و به دهه هشتاد و نودی ها انتقال دهید. ⛔️ ترساندن رفسنجانی و پاسخ امام خامنه ای ثواب ایثار و شب بیداری در راه خدا را دارد
❤️بسیجی که باشی تو برف هم ذوق آرمانت رو داری...